سیاسیترین مربیان فوتبال ایران
شاید یکی ازانتقادات بزرگی که سالهای سال است به اهالی صاحبنام فوتبال ایران وارد است، این باشد که آنها بیش از آنکه با موفقیت فنی کارنامه خود را پر رنگ کنند، سعی دارند تا با پرداختن به حاشیهها نام خود را بر سر زبانها بیندازند. در واقع اهالی فوتبال به خوبی آموختهاند که ارتباط آنها با واژه و کلمه در محبوبیت یا عدم محبوبیت بسیار موثر است. بهطوری که مورینیو با استفاده از این حربه یکی از کاریزماتیکترین مربیان دنیا است! هرچند در ایران این شاخصه مورینیو بیش از شاخصههای فنی او الگوبرداری شده است. شاید کیروش را به واسطه فن بیانش باید ستود وباید از ممنون بود که به سادگی و اختصار اینگونه اهالی فوتبال تعریف کرد: «اگر المپیک حرف زدن هم بود،ایرانیها اول میشدند!» دفاع جانانه مظفریزاده از داوران؛تنها اومیتوانست!در این سالها شدت مصاحبهها، بیانیهها و جنگهای مطبوعاتی آنقدر فراتر از حد معمول بوده است که به نوعی سرگرمی جذاب و پرهیجان برای هواداران فوتبال تبدیل شده است. شاید کمتر کسی باشد که تمایلی به شنیدن مصاحبههای فیروز کریمینداشته باشد، شاید کمتر کسی بداههگوییهای او را برای تنوع نپسندد، شاید کمتر کسی از بیپرده بودن مایلیکهن و اتهامزنیهای او، اوج هیجان را احساس نکرده باشد، شاید کمتر کسی باشد که نخواهد شاهد حمله کردن دایی به اشخاص بزرگ باشد، شاید کمتر کسی باشد که نخواهد دفاعیات مظلومانه و البته زیرکانه قلعهنویی را نشنود و .... البته به این سیاهه نام بلاژویچ، افشین قطبی، خداداد عزیزی، محمد دادکان، امیر عابدینی و حسین شمس را نیز اضافه کنید، کسانیکه حرفهایش در کمال رازداری نیز بودار است و جو اتهامزنی را در ذهن متصور میکند. با این حال تاکنون کمتر شاهد آن بودهایم که تاخت و تازهای کلامیاز حد و مرز فوتبال خارج شود و طعم و بوی سیاسی بگیرد. کمتر شاهد آن بودیم که مقامات رسمیکشور مورد اتهام از سوی مربیان قرار گیرند. اما در چند مقطع شاهد آن بودهایم که این اتفاقات رخ داده است، البته از سوی بزرگترینها.
امیر قلعهنویی
جدا از جدالهایی که قلعهنویی با بزرگانی مثل علی دایی و مرحوم ناصر حجازی داشت، ژنرال همواره از دستهایی پشت پرده سخن میگفت و آنها را عاملی در ناکامیهای خود میدانست. اما هیچگاه واضح و آشکار از اسمهایی که جزء مقامات سیاسی محسوب میشوند سخن نگفته بود. اما او آنقدر غیرمنتظرانه به ضرغامی- رئیس سازمان صداوسیما - اتهام زد که یادمان از تمامیمصاحبههای جنجالی درون فوتبالی او رفت و ترجیح دادیم فقط به همینها بپردازیم:
یک آقایی میگفت در صدا و سیما گاهی اوقات میگویند یک آهنگ نباید پخش شود و ضرغامیهم روی تابلو نوشته بود تا میتوانید به قلعهنویی حمله کنید !
آدمهای سیاسی به فوتبال میآیند، آنها بهتر است بروند. این آقایان اگر در صنعت و کارهای نظامی کارشان را بلد بودند در همان عرصه فعالیت میکردند چرا صنعتیها و نظامیها را فوتبال آوردید؟ مگر من را مدیرعامل سایپا یا ایرانخودرو میگذارند؟
آنها ماموریت داشتند که جمعیت صد هزار نفری را به سه هزار نفر برسانند. یعنی لیاقت دو تیم این است که 6 هزار نفر به استادیوم بیایند؟ ... اما آنها بدانند که فوتبال میماند و اینها میروند.
بروید ببینید چه کسانی بعد از شب قهرمانی سپاهان و شادی مردم این سناریو را کلید زدند.
علی دایی
علی دایی نیز از جمله کسانی است که مصاحبههای جنجالی او همواره مورد توجه بوده است تا سازگاری او با حاشیه را بیشتر از متن نشان دهد. جنجالهای او و قلعهنویی، جنجالهای او و کاشانی را در خاطر داریم. او شاید در میان ستارگان نسل 98 فوتبال ایران محبوبیتترین نبود، اما مواجهه طولانی او با حبیب کاشانی فصل تازهای را برایش رقم زد.
پس از مصاحبههای جنجالی علیه قلعهنویی، مایلیکهن، کاشانی و بسیاری دیگر، دایی دو مصاحبه کوبنده سیاسی انجام داد، از اوضاع بد اقتصادی گله کرد.
خبرنگاری از دایی میپرسد فوتبال ایران در آستانه تعلیق است و دایی حرفی میزند که خیلی هم ورزشی نیست. او به گرانیها طعنه میزند و میگوید: «من نظر خاصی در این موضوع ندارم باید همه چیز را از مسئولان بپرسید که همیشه از جواب دادن خیلی از مسائل شانه خالی میکنند و به مردم جواب نمیدهند. الان نه تنها ورزش بلکه خیلی ازجاهای دیگر پاسخگوی هیچ مسئلهای نیست تا دلمان خوش باشد حرفها را میشنوند. الان وضعیت اقتصادی مردم را میبینید امیدوارم فردی باشد که پاسخگوی مسائل باشد. به قول میاچ کمک مربی راهآهن همیشه میگوید ایرانیها حرفشان این است که انشاءالله ما باید منتظر اتفاق بزرگ یا معجزه باشیم تا جوابهای بیپاسخ خود را از خیلی از مسئولان بگیریم.»
محمد مایلیکهن
اگر به گفته کیروش استناد کنیم، مایلیکهن را باید قهرمان بالقوه المپیک خیالی حرف زدن بدانیم. محدودیت برای سرمربی اسبق تیم ملی غیرقابل تعریف است و مصلحتاندیشی او، فاش و بیپرده گفتن هرآن چیزی است که شاید هرکس دیگری حداقل قبل از گفتن آن درنگی کوتاه میکند. مایلی تاجایی که بتواند مصاحبه میکند و اگر نشد بیانیه صادر میکند. او بیرحمانه بر هر کسی که اراده کند، میتازد و در نهایت نیز ژست پند و اندرز دادن را میگیرد. البته مایلیکهن ذهن خلاقی دارد و کم نیز به آرایههای ادبی مسلط نیست، حداقل آن روز که قلعهنویی را به گروهبان قندلی تشبیه کرد، اینگونه او را شناختیم. مربیان بسیاری نظیر دایی، قطبی هر یک به طریقی مورد نقد مایلی بودهاند و از گزند حرفهای تند او در اما نبودهاند. جالبتر آنکه مایلیکهن همواره به مدیران کلان فوتبال یعنی مدیران فدراسیون فوتبال و مدیران پرسپولیس نظیر محمد دادکان، حبیب کاشانی، انصاریفرد و ... تاخته است. اما آخرین قربانی یعنی محمد رویانیان اینبار در جوی سیاسی مورد هجمه و انتقاد مایلیکهن قرار گرفته است. پیامک مایلیکهن به رویانیان نیز آخرین بیانیه شدیداللحن این مربی بوده است که زمینهای سیاسی نیز دارد.
بار دیگر اشتباه گذشته خود را تکرار نکنید، به خدا خون شهدا و آه جوانان این مملکت دامن شما را میگیرد. آن دنیا خود من یقه شما را میگیرم. بازهم گول برخی جریانات، چهار تا کامنت و چند نظرسنجی دروغی را خوردید؟ اصلا من میگویم این نظرسنجیها درست، اما کجای دنیا با نظرسنجی مربی انتخاب میکنند؟ آیا انتخاب
«ویلاس بوآس» مربی سابق چلسی به عنوان سرمربی جدید تاتنهام با نظر سنجی صورت گرفت؟!
یک روز رئیسجمهور در مصاحبهای درباره وضعیت مردم یک منطقه از کشور گفت که میدانم آنها 10 سال است که میوه نخوردهاند و اشک در چشمانش حلقه زد و آن روز من هم با ایشان گریه کردم اما من میگویم که الان خیلیهای دیگرهستند که حتی نمیتوانند بوی میوه را استنشاق کنند، البته خودم را نمیگویم چون وضعم خوب است، آنوقت میرویم و پول هنگفت را خرج مربیانی میکنیم که ...
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...