سلام دوستان
خوشحالم که این تاپیک داره به لطف شما عزیزان جون میگیره
دیشب یه سوتی دادم در حد بنز
رفتم نانوایی سنگکی نون بگیرم
بلند گفتم چهارتا کنجدی برشته لطفا
پولشو دادم.... نوبتم که شد شاطر نونها رو گذاشت جلوم منم سنگهاشو درآوردم دستم گرفتم ببرم بیرون رو میز بیرون بسته بندیش کنم
اتوماتیک دستم یه فعل اضافه ای انجام داد متوجهش نشدم... چیزی تو جیبم جابجا شد
موقع بیرون رفتن از ننونایی دیدم یه دختر نوجوون دنبال من راه افتاده هی میگه اقا آقا وایستا !!!!
برگشتم میگم چیه؟؟ گفت موبایلم... موبایلمو بده!!! کجا میبریش!!!!
منو میگی گفتم کو کجاست
گفت رو میز بود گذاشتی جیبت
دست کردم جیبم گوشی دختره از توش دراومد هاهااااااا
کپ گوشی خودم بود اتوماتیک دستم رفته بود گوشی رو از رو میز کنار نونها برداشته بود گذاشته بود تو جیبم کنار موبایلم به جان خودم!!!!!!!!! هاها
منو میگی کپ زدم دختره هم داره سکته میکنه
حالا دارم گوشی دختره رو پس میدم خیلی دقت کردم اشتباهی گوشی خودمو بهش ندم!!
قسمت جالب ماجرا اینجا بود که همزمان هر دوتامون مسیج هم دریافت کردیم
ایرانسل: مشتری گرامی.... و هردو با هم گفتیم اهههههههههههههههههههههه
و دری وری به ایرانسل گفتیم
دری وری هامون هم شبیه هم بود
مال من به شعور ربط داشت مال اون به ذات!!