به خاطر آشنایی با عقاید ترسایی و دین مسیحیت از «روزه مریم» «صوم العذرا» یاد میکند. روزه مریم یا صوم مریم که در آیه 27 سوره مریم آمده است: «فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا: پس بگو بدرستی که من نذر کردم برای خدای بخشنده روزه، پس سخن نمیکنم امروز آدمی را.
آن است که بعد از ولادت عیسی(ع) مریم نذر کرد که روزه بدارد و یک روز تمام با کسی سخن نگفت: چون قوم از وی سخنها پرسیدن گرفتند فقط اشاره به کودک کرد که در گهواره بود و عیسی(ع) گفت: انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا: گفت: به درستی که منم بنده خدا، مرا کتاب داده و پیغمبر گردانیده است.
نسطوریه، روزه مریم را هنوز به نام صوم مارت مریم نگاه میدارند و آن در دوشنبه بعد از عید بسبار نسطوری آغاز میشود و در روز عید میلاد تمام میشود:
چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه که مریم عور بود و روح تنها چه بود آن نطق عیسی وقت میلاد چه بود آن صوم مریم گاه اصغا
(خاقانی ص 27)
در توحید و معراج حضرت ختمی مرتبت گوید:
دل گرسنه در آمد بر خوان کائنات چون شبهتی بدید برون رفت ناشتا مریم گشاده روزه و عیسی ببسته نطق کو در سخن گشاده سر سفره سخا...
(خاقانی ص 5)
و در واقعه حبس و عزلت خود گوید:
روزه کردم نذر چون مریم که هم مریم صفاست خاطر روح القدس پیوند عیسی زای من نیستبر من روزه در بیماری دل زان مرا روزه باطل میکند اشک دهن آلای من اشک چشم در دهان افتد گه افتد افطار از آنک جز که آب گرم چیزی نگذرد بر نای من
(خاقانی صص 31، 322)
نظامی گنجوی نیز در مثنوی خسرو و شیرین در بیان مرگ مریم، روزه مریم را یاد میکند:
چون مریم، روزه مریم نگه داشت دهان در بست از آن شکر که شه داشت
(خسرو و شیرین ص 288)
مولانا در کلیات شمس، روزه مریم را برای نفس شکم خوار توصیه میکند:
باز رهان خلق را از سر و از سر کشی
ای که درون دلی چند ز دل، درکشی...
نفس شکمخوار را روزه مریم دهی
تا سوی بهرام عشق مرکب لاغر کشی
(کلیات شمس جزو ششم ص 241)
و در موردی دیگر گوید:
روزه مریم مرا، خوان مسیحیت نوا ترکنم از فرات تو، امشب خشک نانه
(کلیات شمس جزو پنجم ص 222)
صوم العذارا نیز ترکیبی است که یک بار در دیوان خاقانی دیده میشود، بنا به ترجمه و شرح مینورسکی در قصیده مسیحیت، صوم العذارا را شروع آن روز دوشنبه بعد از عید تجلی است و سه روز طول میکشد و عبادیان و مسیحیان عرب آن را به یاد دوشیزگان نصاری میگیرند که روزه، آنها را از اسارت پادشاه حیره المنذر رهایی بخشید منذر از امسا چهار صد دختر برد و به عنوان قربانی به عزه از اصنام جاهلی تقدیم کرد. در شرح شیخ آذری صوم العذارا به معنی روزه دختران بکر آمده که به متابعت مریم در هیکل نشینند تا روز وفات.
به خمسین و به دنح و لیلة الفظر به عید الهیکل و صوم العذارا
(خاقانی ص 28)
خاقانی از مضمون روزه گرفتن و افطار کردن، در شعر غنایی، مدحی و رثایی نیز سود جسته است، در شعر غنایی میگوید:
عشق آتشی است کاتش دوزخ غذای اوست پس عشق روزهدار و تو در دوزخ هوا
(خاقانی ص 205)
و در شعر مدحی میگوید:
تا به رویش گرفتهام روزه جز به یادش نکردهام افطار
(خاقانی ص 205)
و در شعر رثایی، روزه گرفتن را به معنی ترک و قطع علاقه به کار برده است آنجا که از زبان امیر رشید الدین فرزند در گذشتهاش میگوید:
من کنون روزه جاوید گرفتم زجهان گر شما در هوس عید بقایید همه
(خاقانی ص 409)
و باز در مرثیه او میگوید:
ز این دونان فلک از خوانچه دونان بینند
تا نبینم که دهان از پی خور بگشایید.
از طرب روزه بگیرید و به خون ریز سرشک
نه به خوان ریزه این خوان چه زر بگشایید
(خاقانی ص 158)
در آثار سعدی شاعر معرفت و اخلاق نیز توجه به روزه و شرایط آن دیده میشود. در یک مورد شاعر، توجه کامل به خدا را مطرح کرده و روزه و عبادتی را که ریا و سمعهای در آن طرح شود مطرود میداند:
شنیدم که نابالغی روزه داشت
به صد محنت آورد روزی به چاشت...
پدر دیده بوسید و مادر سرش
فشاندند بادام و زر بر سرش
چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز
فتاد اندرو ز آتش معده سوز
به دل گفت اگر لقمه چندی خورم
چون روی پسر در پدرم بود و قوم نهان
خورد و پیدا به سر برد صوم که داند
(بوستان ص 273)
و در موردی دیگر تهمت و غیبت را از مبطلات روزه دانسته، میگوید:
به طفلی درم رغبت روزه خاست
ندانستی چپ کدام است و راست
همی شستن آموختم دست و روی
که بسم الله اول به سنتبگوی
پس آنگه دهن شوی و بینی سه بار
به سبابه دندان پیشین بمال
که نهی است در روزه بعد از زوال
وزان پس سه مشبت آب بر روی زن
ز تسبیح و ذکر آنچه دانی بگوی
دگر مسح سر بعد از آن غسل پای
همین است و ختمش به نام خدا
کس از من نداند در این شیوه به
بشورید و گفت ای خبیث رجیم
نه مسواک در روزه گفتی خطاست
بشوی، آنکه از خور دنیا بهشت
(بوستان ص 292)
و در جای دیگر میگوید:
به سرهنگ سلطان چنین گفت زن
که خیز ای مبارک در رزق زن
که سلطان به شب نیت روزه کرد
زن از ناامیدی سرانداخت پیش
همی گفت با خود دل از فاقه ریش
که سلطان از این روزه گویی چه خواست
که افطار و عید طفلان ماست
خورنده که خیرش بر آید زدست
به از صائم الدهر دنیا پرست
مسلم کسی را بود روزه داشت
که درماندهای را دهد نان چاشت
و گرنه چه لازم که سعیی بری
(بوستان ص 204