بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض کابوس کودکان - خوابهای وحشتناک در کودکان و راه های برخورد با آن - مقاله روانشناسی

کابوس کودکان - خوابهای وحشتناک در کودکان و راه های برخورد با آن - مقاله روانشناسی



خوابهاي وحشتناك در كودكان

در اين حالت كودك به علت ديدن خوابهاي ترسناك از خواب بيدار مي شود و اغلب بخشي از خوابي كه موجب ترس وي شده و يا تمامي آن را به ياد مي آورد.
در اين زمان كودك اكثرا در رختخواب خود مي نشيند و فرياد مي كشد و يا گريه مي كند و يا به طرف اتاق خواب و تخت والدين مي آيد و از آنها تقاضاي كمك مي كند.
گاهي هم ممكن است كودك دچار وحشت شبانه در خواب شود و با صداي بلند در خواب داد بكشد و گريه كند اما از خواب بيدار نشود.
علل و موجبات اصلي كابوسها ممكن است بر اثر رويدادها و مسائل ترسناكي باشد كه كودك در طي روز در تلويزيون مي بيند يا در داستانها و كتابها مي خواند و يا اطرافيان تعريف مي كنند و يا اصولا مسئله اي باشد كه كودك خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها، مشكلات احساسي و در بچه هاي بزرگتر مشكلات در مدرسه و شايد سختي تكاليف درسي و غيره
همچنين كابوسهاي كودك مي تواند تاثيراتي از اعمال روزانه باشد، يك روز فشرده و سخت مي تواند باعث كابوس هنگام خواب شود . البته خوابهاي وحشتناك مي تواند از تخيل كودك هم شكل بگيرد بدون اينكه معناي خاصي داشته باشد .
در بچه هاي كوچك اين خوابها قسمتي از رشد آنهاست و وقتي از خواب مي پرند بلافاصله به خواب مي روند و در فردا آن روز چيزي به ياد نمي آورند.
هر كابوسي به اين معني نيست كه مسئله اي وجود دارد .
در كودكان تب، مريضي، زياد يا دير خوردن غذا مي تواند نقش مهمي در كابوس داشته باشد.
نحوه بر خورد والدين هنگام ديدن خوابهاي وحشتناك به اين گونه است كه:
هنگامي كه كودكي در دل شب فرياد كشيد، بي آن كه از خواب بيدار شود ، بايد او را نوازش كرد و آرام در گوشش لالايي نجوا كرد و در اين هنگام نبايد كودك را حتي الامكان از خواب بيدار كرد.
اما زماني كه كودكتان از صداي فرياد خودش بيدار شد ، همچنان وحشت زده و ترسيده است او را در آغوش بگيريد و يك ليوان آب به او بدهيد و او را نوازش كنيد و با صداي آهسته برايش تعريف كنيد كه اين فقط يك خواب بود و گذشت ، آنچه كه ديدي همه در خواب بود.
حتي اگر كودك معني واژه رويا (خواب) را هنوز ياد نگرفته باشد ، طنين آرام بخش صدايتان او را تسكين خواهد داد و به او خواهد فهماند كه آنچه كه ديده واقعيت نداشته است ، و اگر كودك باز هم بي قراري كرد مي توان چراغ را روشن كرد و گفت بيا به دنبال آن چيزي كه مي ترسي بگرديم و يا به او بگوييم چراغ را برايت روشن مي گذارم.
البته امكان دارد كه در بعضي موارد، صحنه هاي از آن كابوس وحشتناك در ذهنش دوباره تكرار شود و از ترس اينكه دوباره آن منظره هاي وحشتناك را ببيند از رفتن به رختخواب امتناع ورزد، توصيه اي كه در اين زمان وجود دارد اين است كه موضوع خوابي را كه كودك عنوان مي كند را به شكل ديگري به پايان برسانيم به اين شكل كه مثلا اگر خواب اژدها را ديد به او بگوييم كه در انتها تو شمشيري داشتي و اژدها را كشتي.
سعي كنيد وقتي كودك خواب ترسناك مي بيند و به طرف تخت شما مي آيد او را به تخت خودش باز گردانيد چون بعدا خيلي مشكل است كه شب هاي بعد در اتاق خودش به خواب رود و سعي كنيد پيش كودك تا به خواب رفتن وي بمانيد و بعد اتاق او را ترك كنيد.
هنگامي كه احساس مي كنيد ديدن كابوس در كودكتان به علت اين است كه ذهنش مشغول مسئله اي است بايد دقت كنيد كه چه چيزي در زندگي كودك تغيير يافته است.
البته بايد از خود كودك كمك گرفت و يك سئوال باز و دقيق پرسيد مثلا ديشب چه خوابي ديده بودي؟ يا دقيقا از چه چيزي مي ترسي؟ و بگذاريم خودش تعريف كند و سعي كنيم بين صحبتهايش حرف نزنيم با دقت گوش كنيم زيرا كودك با اين عمل ما احساس خواهد كرد كه وي را درك مي كنيم.
البته در كودكاني كه كوچكتر هستند نبايد انتظار داشته باشيم كه خوابشان را واضح بتوانند بيان كنند زيرا كودكان در سنين پائين نمي توانند دقيقا خوابي را كه ديده اند به روشني براي ديگران تعريف كنند و فقط ممكن است يك لغت بگويند مثل: زن بد جنس يا سگ بزرگ.
در اين صورت بايد به آنها گفت كه در واقعيت و در اتاق او چيزي وجود ندارد و مي توان به همراه كودك همه جاي خانه را جستجو كرد.
پيشگيري
شبها سعي كنيد هميشه يك چراغ خواب در اتاق كودك روشن باشد و در تاريكي قبل از اينكه كودك به خواب رود به وسايل در اتاق كودك نگاه كنيد كه بد نمانده باشد مثلا سايه يك صندلي ممكن است براي كودك ايجاد ترس كند. و يا مي توان يك عروسك به كودك داد و يا در اتاق او آويزان كرد و به او بگوييد كه اين عروسك جلوي خوابهاي بد را مي گيرد.
سعي كنيم كودكان قبل از به خواب رفتن فيلمهاي خشن و ترسناك نبينند و يا بازيهاي خشن و هيجان انگيز انجام ندهند ، سعي كنيد قبل از به خواب رفتن كودك برايش قصه بخوانيد(البته نه قصه هاي هيجان انگيز) و يا يك مسئله كه براي كودك جالب است برايش تعريف كنيد و به او بگوييد :اميدوارم امشب در موردش خواب ببيني.
شما مي توانيد يك موقعيت روحي خوب و آرامش قبل از خواب، براي كودكتان ايجاد كنيد.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض روانشناسی کودک - روان شناسی کودکان - شب ادراري(ناتواني كنترل ادرار)

روانشناسی کودک - روان شناسی کودکان - شب ادراری (ناتواني كنترل ادرار)
روانشناسی کودک

عدم كنترل ادرار يكي از شايعترين علل مراجعه به روانپزشك يا متخصص كودكان مي باشد.
كودكاني كه به سن پنج سالگي مي رسند بايد توانائي نگهداري و كنترل ادرار خود را كسب كنند .حال اگر با رسيدن به سن پنج سالگي با سطح رشدي مناسب بدون هيچ دليل جسمي و مشكلات پزشكي و يا مصرف برخي داروها ( ادرار او رها )،كنترل ادرار صورت نگيرد و اين مسئله دو بار در هفته به مدت سه ماه پياپي باشد، فرد مبتلا به اختلال بي اختياري ادرار خواهد بود. شب ادراري ممكن است خواه عمدي و خواه غير عمدي باشد. در واقع ترس، اضطراب، از دست دادن مهر و محبت والدين، تولد كودك ديگر، جلب نظر والدين، ترس از تنبيه و در بچه هاي بزرگتر مشكل در مدرسه و دوستان و در كل هيجانات مختلف در كودك مهمترين علل بيماري هستند.
وجود نشانه هاي نظير مكيدن انگشت، كج خلقي، لجبازي و ساير مشكلات رفتاري همراه با اين اختلال گزارشاست، زيرا عدم كنترل ادرار نيز به نوبه’ خود بر روان كودك اثر مي گذارد و سر زنش يا تنبيه از طرف والدين باعث احساس ناراحتي و ضعف شده و بر شدت عدم كنترل ادرار مي افزايد، والدين بايد سعي كنند با آرامش و صبر با كودكان برخورد كنند، بايد از توبيخ و تنبيه كودك خودداري كرد و با اين عمل او را متوجه ساخت كه عدم كنترل ادرارعمل زشت و شرارت نيست بلكه نوعي بيماري است.
محققان عقيده دارند چنانچه والدين در فهم كودك و نيازهاي او بكوشند و با وي رابطه عاطفي صحيح بر قرار كنند بيماري به سهولت درمان ميشود.
به طور خلاصه درمان با تلفيق روشهاي زير انجام مي گيرد:
الف: تشويق كودك به بيان مشكلات خود و اصلاح رابطه كودك و اعضاي خانواده.
ب: از بين بردن جو اضطراب زابراي كودك .
پ: بيدار كردن كودك براي ادرار كردن در شب در فواصل معين و آشنايي كودك با آداب توالت رفتن.
ت: دادن مايعات به مقدار كم، مخصوصا نوشيدنيهايي كه در آنها كافيين وجود دارد مثل: چاي، قهوه، نوشابه.
ث: تهيه و نصب ورقه بالاي تخت كودك به اين منظور كه شبهايي كه كودك خشك بود، توسط خودش يك ستاره يا خورشيد روي آن علامت زده شود و مي توان به منظور تشويق يك جايزه در ازاي مثلا ده ستاره به او داد.
ج: دارو درماني هم در بهبود اين اختلال موثر است، اما به هر حال موفقيت آن همراه باموارد بالا مي باشد.
=================================================
==================================================

__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض شب ادراری - راهنمای برخورد با شب ادراری کودک

شب ادراری - راهنمای برخورد با شب ادراری کودک

با وجود آنكه 5 سال دارد، هنوز تقریبا هر شب رختخوابش را خیس می‌ كند.

به ‌طور معمول گرچه در سن 3 تا 4 سالگی، كودكان می ‌آموزند كه شب‌ها ادارار خود را كنترل كنند، اما شب ادراری تا سن 6 و حتی گاهی تا 7 سالگی امری طبیعی است.

در 5 سالگی 15 درصد كودكان و در 6 سالگی 10 درصد مبتلا به شب‌ادراری‌اند كه 60 درصد آنها را نیز پسرها تشكیل می ‌دهند.

دلایل پزشكی نادر است

بعضی كودكان از ابتدای تولد تا سن خاصی قادر به كنترل ادرار و مدفوع خود نیستند و به ویژه شب‌ها مدام رختخواب‌شان را كثیف می ‌كنند. این كودكان مبتلا به “شب ادراری ابتدایی”‌هستند.

احتمال بروز ناراحتی‌های دستگاه مجاری ادرار در كودكان نادر است، به همین علت، انجام دادن آزمایش‌های اورولوژی كار بیهوده‌ای است.

از جمله دلایل پزشكی رایج شب ادراری، ناقصی و نابالغی مثانه و مشكلات مربوط به خواب است.

در نمونه اول، مثانه بدون هیچ دلیلی حتی زمان‌هایی كه كاملاً پر نیست، منقبض می‌ شود و در طول روز، مدام كودك را به دستشویی می ‌كشاند و در طول شب نیز موجب شب ‌ادراری می ‌شود.

در مورد دوم، خواب به قدری عمیق است كه شخص متوجه فرمان مغز برای دستشویی رفتن نمی‌ شود. در این افراد، تقریباً خواب سبك وجود ندارد و خواب عمیق جای آن را گرفته است.

برای دارو دادن هنوز خیلی زود است

شما مخالف دارو دادن به كودكتان هستید؟ حق دارید.

دادن دارو به كودك کمتر از 6 یا 7 سال كار بیهوده‌ و اشتباهی است. شب ادراری یك نوع بیماری نیست در نتیجه نیازی به دارو ندارد، اما اگر كودکتان از مرز 7 سالگی گذشت و باز هم دچار شب ‌ادراری بود، توصیه می ‌كنیم روش‌های دارویی را با مشاوره با پزشك به كار گیرید.
برای كودكانی كه دچار مثانه‌ ناقص هستند، داروهایی وجود دارد كه در كامل شدن مثانه به آنها كمك می‌ كند، اما در مورد كودكانی كه دچار مشكلات خوابند، درمان‌ها كاملاً رفتاری است.


به هر حال درمان زمانی جواب می ‌دهد كه كودك، خود برای “مداوا شدن”، هیجان داشته باشد. وقتی خود او تصمیم گرفت باید بازی را شروع كنید!

روان كودك را جدی بگیرید

به طور معمول شب ‌ادراری در پی یك واقعه یا ناراحتی درونی حل نشده رخ می‌ دهد. تولد یك خواهر یا برادر، طلاق، رفتن به مدرسه، اسباب كشی و… همگی از دلایل شب ادراری كودكانی هستند كه تا مدت‌ها شب‌ها رختخوابشان تمیز بوده، ولی ناگهان همه چیز عوض می‌ شود. متخصصان بیماری‌های كودكان، به این نوع شب ‌ادراری، “شب ادراری ثانوی”می ‌گویند.

توصیه های کاربردی برای والدین

*برای یك مدت كوتاه شما می‌ توانید از روش‌های كلاسیك استفاده كنید. برای مثال از ساعت 18 به بعد به او نوشیدنی ندهید. فرمول همیشگی “دستشویی ، مسواك، بوس، لالا” را به او یادآوری كنید.

*به او یاد دهید كه باید در طول شب دستشویی‌اش را نگه دارد، نه اینکه او را تهدید به تنبیه کردن کنید و نه تحقیرش كنید.

*شما باید حس مسئولیت را به او القا كنید. باید كاری كنید كه این موضوع نه تنها دغدغه ذهنی شما، بلكه دغدغه ذهنی او شود.

*یك چراغ خواب روشن كنید تا او شب‌ها بدون ترس بتواند به دستشویی برود و شما را بیدار نكند.

*روی یك تقویم، شب‌هایی را كه دچار شب ادراری شده و شب‌هایی را كه تمیز بوده با خود او علامت بزنید و او را تشویق كنید كه این موضوع را خود حل كند.

*مبادا روزها “فرزند دلبندم” خطابش كنید و شب‌ها “احمق كودن” به او بگویید!‌

مریلا‌ شوكت


=================================
رختخواب خیس، كابوس شبانه كودكان
باز هم بی‌نتیجه بود. با دو دست شقیقه‌هایش را فشار داد. سرش گیج می‌رفت. این‌بار دیگر می‌خواست به معلم مدرسه پسرش بگوید كه او را سر كلاس و جلو دانش‌آموزان دیگر برای این عادت زشتش سرزنش كند.
همه راه‌ها را امتحان كرده بود. انواع تنبیه‌ها و تشویق‌ها را برای ترك این عادت ناپسندش در نظر گرفته بود. اما هیچ‌كدام مؤثر نبود. شب‌ها همه‌چیز خوب بود. پسرك قول می‌داد و با وعده‌های مادر به‌خواب خوش فرو می‌رفت

. اما صبح روز بعد، مادر می‌ماند و یك رختخواب خیس. پسرك انكار می‌كرد: «من این‌كار را نكرده‌ام!»
مادر درمانده شده بود. شاید در تربیت كودكش سستی و سهل‌انگاری كرده بود. به چشمانش نگاه كرد، معصوم بودند و ترسان. دستش پایین افتاد و در برابر كودك بی‌گناه شرمگین شد...
رختخواب خیس
شب‌ادراری به ‌معنای ناتوانی در كنترل ادرار در طول ساعات شب است. اغلب پزشكان این اصطلاح را برای كودكان زیر پنج سال به‌كار می‌برند؛ با این‌ حال، 5 میلیون كودك در ایالات متحده امریكا زندگی می‌كنند كه بعد از شش سالگی هم رختخواب خود را خیس می‌كنند. پس بپذیرید كه كودك شما تنها نیست.
برای شناخت پدیده شب‌ادراری باید بدانیم كه كلیه‌ها چگونه كار می‌كنند. كار كلیه‌ها ساختن ادرار است. ادرار از طریق حالب‌ها به مثانه فرستاده می‌شود. مثانه شبیه بالون است و ادرار را در خود نگه می‌دارد. یك دریچه عضلانی نیز مانع خروج ادرار از مثانه می‌شود. با پر شدن مثانه، یك پیام عصبی به مغز می‌رسد و مغز دستور باز شدن دریچه عضلانی را صادر می‌كند. اگر كودك در زمان خواب این پیام را دریافت نكند، مثانه او خودبه‌خود خالی می‌شود.
علل ایجادكننده شب‌ادراری ناشناخته‌اند. اما عوامل متعددی با این عارضه ارتباط دارند:
1. حجم مثانه: شب‌ادراری ممكن است به‌دلیل ظرفیت كم مثانه باشد.
2. سابقه خانوادگی: كودكانِ والدینی كه شب‌ادراری داشته‌اند، بیشتر احتمال دارد كه به این عارضه دچار ‌شوند.
3. عفونت: عفونت كلیه‌ها یا مثانه ممكن است باعث شب‌ادراری كودكی شود كه سابقه این مشكل را نداشته است.
4. كمبود هورمون ضد ادرار: میزان این هورمون در بدن كودكانی كه رختخواب خود را خیس می‌كنند كمتر از سایرین است. این هورمون ساخت ادرار را كاهش می‌دهد. بنابراین، افراد دارای سطح پایین هورمون ضد ادرار ممكن است ادرار بیشتری بسازند و مستعد شب‌ادراری باشند.
5. تأخیر در رشد و نمو: كودك ممكن است به علت تأخیر رشد دستگاه عصبی خود قادر به دریافت پیام از مثانه پر نباشد.
6. خواب بسیار عمیق: تعدادی از پزشكان به در نظر گرفتن این عامل به‌تنهایی اعتقادی ندارند.
7. رژیم غذایی: مصرف شكلات و مواد كافئین‌دار و محصولات غذایی حاوی مواد رنگی مصنوعی كودك را مستعد شب‌ادراری می‌كند.
8. علل روانی و عاطفی: برخی از كودكان دچار مشكلات روانی و عاطفی‌اند و اعتمادبه‌نفس كافی برای كنترل ادرار پیدا نكرده‌اند. این كودكان نیز مستعد شب‌ادراری‌اند.
كودكان در حدود پنج الی شش سالگی كنترل ادرار در طول شب را به‌دست می‌آورند. اما 15 درصد كودكان پس از پنج‌ سالگی همچنان در شب رختخواب خود را خیس می‌كنند. جالب آنكه 3 درصد افراد تا پانزده سالگی نیز گاه‌گاه به این مشكل دچار می‌شوند. آنچه اهمیت دارد دانستن این موضوع است كه شب‌ادراری بیماری نیست، بلكه وضعیتی است كه نیاز به درمان مؤثر و مداوم دارد.

آشنا كردن كودك با عارضه شب‌ادراری
گاه كودك از شما می‌پرسد: «من نمی‌خواهم رختخوابم را خیس كنم. نمی‌خواهم شما را به دردسر بیندازم. پس چرا این اتفاق می‌افتد؟»
ابتدا باید به كودك بفهمانید كه شب‌ادراری گناه نیست. خودتان هم باور كنید كه كودك بدون هیچ غرضی این كار را انجام می‌دهد. پس تنبیه یا شرمنده كردن او وضع را بهتر نخواهد كرد. برای كودكتان توضیح دهید كه احتمالاً كلیه او بیشتر از كلیه دیگران ادرار می‌سازد یا مثانه‌اش قادر به نگهداری ادرار نیست. می‌توانید با یادآوری این مسئله كه شما و پدرش هم مثل او بوده‌اید، فرزند خود را متوجه كنید كه تنها نیست. یك بادكنك را از آب پر كنید. به كودك بگویید كه این بادكنك شبیه مثانه است. وقتی پر می‌شود به دیواره‌هایش فشار می‌آید و كشیده می‌شود. تا زمانی كه دهانه بادكنك بسته باشد، آب از آن خارج نمی‌شود. هرگاه مغز دستور دهد، دهانه بادكنك باز می‌شود و ادرار بیرون می‌ریزد. به كودك بفهمانید كه فرمان مغز همان چیزی است كه او باید هنگام خواب دریافت كند. همچنین، كودك باید از نظر مشكلات و بیماری‌های مربوط به شب‌ادراری بررسی شود. بخصوص كودكی كه علاوه بر شب، در طول روز هم دچار مشكل در كنترل ادرار است. این كودك را باید پزشك معاینه كند و تحت آزمایش‌های ادراری قرار گیرد. خوشبختانه بجز در مورد كودكانی كه دچار بیماری‌های زمینه‌ای مانند دیابت و عفونت یا ناهنجاری‌های مادرزادی‌اند، اغلب معاینات كودك را طبیعی نشان می‌دهند.

درمان شب‌ادراری كودكان
راه‌های متفاوتی برای جلوگیری از شب‌ادراری كودكان وجود دارد. توصیه‌های كاربردی زیر را به‌خاطر بسپارید:
1. نوشیدن مایعات را قبل از خواب كودك محدود كنید. بعد از شام، نوشیدن حداكثر یك لیوان آب كافی است. مقدار دقیق مایع مورد نیاز بدن كودك خود را از پزشك بپرسید.
2. كودك را پیش از خواب به توالت بفرستید. اگر مثانه‌اش پر نیست، مجبورش نكنید كه آن را خالی كند. این‌كار باعث می‌شود كه رختخوابش را خیس كند زیرا در كار مثانه اختلال به‌وجود می‌آورد.
3. محدودسازی مصرف مایعات در طول روز هیچ كمكی به بهبود شب‌ادراری نمی‌كند. محدودسازی مایعات باید حداكثر دو الی سه ساعت قبل از خواب كودك باشد.
4. شب‌ها چراغ توالت را روشن بگذارید. گاه ترس از تاریكی باعث می‌شود كه كودك رختخوابش را ترك نكند.
5. می‌توانید از روش جایزه و ستاره كمك بگیرید. جدولی برای كودك رسم كنید و هر روز در آن یادداشت كنید كه شب قبل را خشك گذرانده یا خیس. به‌ازای شب‌های خشك به او ستاره بدهید و بعد از آنكه چند ستاره گرفت، تشویقش كنید.

استفاده از زنگ هشداردهنده
در كودكی كه رختخوابش را خیس می‌كند، باید راه عصبی مغز به مثانه تقویت شود. زنگ‌های هشداردهنده برای تقویت این مكانیسم به‌كار می‌روند. یك گیرنده رطوبت، بلافاصله پس از شروع ادرار كردن كودك، در رختخواب او فعال می‌شود و زنگ را به‌صدا درمی‌آورد. برخی از این زنگ‌ها لرزشی هستند كه برای كودكانِ دچار مشكلات شنوایی یا آنهایی كه به همراه سایرین در یك اتاق می‌خوابند به‌كار می‌روند. هنگامی كه كودك بیدار می‌شود و به سمت توالت می‌رود، این زنگ هشداردهنده عضلات سقف لگن را تحریك و منقبض می‌كند. در نتیجه، جلو خروج بیشتر ادرار گرفته می‌شود. به‌تدریج كودك می‌آموزد كه پیش از به‌صدا درآمدن زنگ از خواب بیدار شود یا تمام شب را بدون نیاز به ادرار كردن به‌ خواب رود. به این ترتیب، مشكل شب‌ادراری حل می‌شود. استفاده از این روش برای كودكان زیر هفت سال مناسب نیست. زیرا كودك باید آن‌قدر بزرگ شده باشد كه مشكل شب‌ادراری را دریابد و، به‌عنوان بخشی از درمان، با والدین و پزشك همكاری كند. براساس آمار به‌دست‌آمده، این زنگ‌ها می‌توانند تا 70 درصد در درمان شب‌ادراری مؤثر باشند. اما در 10 الی 15 درصد موارد، احتمال عود شب‌ادراری وجود دارد. توصیه می‌شود كه استفاده از این زنگ‌ها حداقل سه هفته پس از خشك شدن رختخواب كودك ادامه یابد. به‌‌نظر می‌رسد كه درمان هر كودك با این روش به چهار الی پنج ماه زمان نیاز دارد.

درمان دارویی شب‌ادراری كودكان
داروها بسیار سریع‌تر از زنگ‌های هشداردهنده عمل می‌كنند، بخصوص در كودكانی كه به اردو یا سفر چند‌روزه می‌روند. اما این داروها، به‌جای معالجه كردن عارضه، آن را برای مدت كوتاهی پنهان می‌كنند.
اسپری استنشاقی دسموپرسین برای مدت زمان كوتاه مفید است. این دارو باعث كاهش تولید ادرار می‌شود، بسیار سریع اثر می‌كند و عوارض جانبی بسیار كمی دارد. طرز مصرف آن به صورت یك پُف در هر سوراخ بینی قبل از خواب است.
داروی ایمی‌پرامین هم كه در درمان افسردگی بالغین به‌كار می‌رود، با بهبود وضعیت خواب كودك، از عارضه شب‌ادراری جلوگیری می‌كند. همچنین این دارو، با اثر بر عضلات مثانه، مانع شب‌ادراری می‌شود. به‌خاطر داشته باشید كه نباید بیش از سه ماه از این دارو استفاده كنید زیرا می‌تواند موجب تغییر رفتار كودك شود.
در مورد برخی كودكان كه عضلات مثانه آنها قبل از پر شدن كامل مثانه منقبض می‌شود، اكسی‌بوتین كاربرد دارد.

عود شب‌ادراری
گاه كودكانی كه مدت‌های طولانی رختخواب خود را خیس نكرده‌اند، دوباره شروع به شب‌ادراری می‌كنند. این عارضه در اغلب موارد علت روانی دارد. كودك به‌دلیلی كه می‌تواند تولد یك خواهر یا برادر جدید باشد مضطرب و نگران است. چنین كودكی نیاز به مشاوره روانی دارد و لازم است با او درباره آنچه نگرانش می‌كند صحبت شود.
از هر صد كودك مبتلا به شب‌ادراری، یك تا دو كودك تا پانزده سالگی رختخواب خود را خیس می‌كنند. شب‌ادراری عارضه‌ای پردردسر ولی خوش‌خیم است و در بیشتر موارد به‌سادگی برطرف می‌شود. بسیاری از كودكان سعی می‌كنند بیدار بمانند تا جلو این اتفاق را بگیرند. باید به چنین كودكانی اطمینان داد كه این مسئله دیر یا زود حل خواهد شد. پزشك و پدر و مادر در كنار او هستند و او را حمایت می‌كنند تا مشكل به‌طور كامل برطرف شود.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض قصه گفتن برای کودکان - مقاله روانشناسی - قصه گفتن براي تكامل مغز نوزاد لازم است

قصه گفتن برای کودکان - مقاله روانشناسی - قصه گفتن براي تكامل مغز نوزاد لازم است


قصه گفتن براي تكامل مغز نوزاد لازم است


متخصصان روان شناسي ، قصه گفتن را براي تكامل مغز نوزادان و كودكان لازم مي دانند و مي‌گويند: با قصه‌گويي ، علاوه بر شناساندن صداي والدين ، صحبت كردن براي كودك راحت مي‌شود و كلمات را صحيح و كامل ادا مي‌كند

دكتر"نرگس كچوئي " روان شناس، در گفت و گو با ايرنا گفت: والدين براين باورند كه نوزاد هيچ چيز را متوجه نمي‌شود و لازم نيست با او حرف بزنند، اين در حالي كه مغز نوزاد آماده براي پذيرش و يادگيري است و دوست دارد صداي والدين خود را بشنود و با محيط آشنا شود
وي گفت : والدين حتما بايد نام اشيا ، غذا،اسباب‌بازي و يا هرچيز ديگري را كه به نوزاد مي‌دهند براي او بگويند و زماني كه كودك سعي مي‌كند به هر لفظي كلمه را ادا كند صحبت كردن او را قطع نكنند و اجازه دهند آن گونه كه راحت است آن را تلفظ كند
وي بااشاره به اينكه نوزادان به صداي افراد مونث بهترين پاسخ را مي‌دهند ، افزود : مطالعات نشان داده است كه صحبت با زبان كودك ، باعث تاخير در تكامل گفتار نمي‌شود ، اما والدين بايد سعي كنند در صحبت با كودك تركيبي از لغات بزرگسالان را با صداي بچه گانه مورد استفاده قرار دهند
كچوئي گفت : در واقع با اين عمل بسترسازي مناسبي را براي كودك در اداي صحيح كلمات فراهم كرده‌ايم
دكتر "محمود رسالتي" روان شناس نيز با اشاره به اينكه از چهار ماهگي به بعد، پنج حس نوزاد از تعامل و واكنش بيشتري برخوردار مي‌شود، گفت :بينايي كودكان بعد ازچهارماهگي در حال افزايش است به طوري كه توانايي پي‌گيري اجسام متحرك را از خود نشان مي‌دهد

وي افزود : والدين بايد بعد از چند ماه فضاي اتاق كودك را تغيير دهند و او را با ديگر فضاهاي بيرون از خانه و ديگر افراد خانواه آشنا كنند
وي اضافه كرد: كودكان علاقه‌مند به ديدن عكسهايي با رنگهاي شاد و پيچيده مي باشند بنابر اين بايد براي آنها كتابهاي داستاني تهيه شود كه رنگي وبا تصويرهاي بزرگ باشد زيرا اين عمل باعث افزايش آشنايي و عكس العمل كودك مي‌شود

رسالتي با اشاره به اينكه حس شنوايي كودك نسبت به تكلم او حساس‌تر است، گفت:كودك دوست دارد صداهاي مختلف را بشنود و در مقابل آنها بسته به علاقه عكس العمل نشان مي‌دهد به طوري كه حتي آنها را تقليد مي‌كند و منتظر تشويق والدين مي‌ماند
رسالتي گفت: والدين بايد حس چشايي فرزندان خود را تحريك كنند و بشناسند زيرا برخي از كودكان نسبت به يك سري از غذاها و طعم‌ها آلرژي دارند كه اين خود باعث بيماري و بيقراري كودكان مي‌شود

وي افزود : درباره حس لامسه كودكان بايد اجازه داد آنها همه چيز را در خصوص زبري ، نرمي ، گرماو سرما احساس كنند تا بتوانند در مقابل آنها عكس العمل نشان بدهند
وي اضافه كرد : اولين پله براي بيدار و فعال كردن اين حس در نوزادان نوازش و در آغوش گرفتن آنها است زيرا با اين عمل به او اين احساس منتقل مي شود كه او را دوست دارند و جايش امن است

قصه و تأثير آن در تربيت كودكان

اين مطلب در چهار قسمت ارائه مي شود.

( قسمت اول )
در كشور ما به رغم وجود گنجينه هاي علم و معرفت و داستآنها و افسانه هاي زيبا و آموزنده، اوليا و مربيان بيشترين وقت خود را به مسائل آموزشي كودكان اختصاص مي دهند و دانش آموزان نيز در خانه و مدرسه بيشتر اوقات خود را صرف يادگيري هاي غير فعال كرده، از سختي و خشكي دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج مي برند. بدين ترتيب اغلب اوليا و مربيان از هدف اصلي تعليم و تربيت كه پرورش انسان هاي خلاق، مبتكر و كارآمد است، باز مي مانند.
هدف از ذكر اين مطالب آشنايي شما با روش هاي قصه خواني و قصه گويي براي كودكان دبستاني است كه نقش بسزايي در رشد و شكوفايي خلاقيت در كودكان دارد.
ادبيات كودكان چيست؟
ادبيات كودكان شامل قصه، شعر، نمايش، افسانه و داستان است. ادبيات كودكان عبارت است از تلاشي هنرمندانه در قالب كلام، براي هدايت كودك به سوي رشد، با زبان و شيوه اي مناسب و در خور فهم او. به بياني ديگر، ادبيات عبارت است از چگونگي تعبير و بيان احساسات، عواطف و افكار به وسيله ي كلمات در اشكال و صورت هاي گوناگون.
ادبيات، كودك را در همه ي اوقات زندگي پرورش مي دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخيل و قوت تصور او مي شود و نيز نيروي ابتكار و ابداع به او مي بخشد. داستآنها و اشعاري كه كودكان مي خوانند و مي شنوند اثري عميق در فكر و روحيه ي آنان مي گذارد و ايشان را براي رويارويي با مسائل رشد و معاشرت با ديگران آماده مي سازد و نيز در درك و فهم مشكلات زندگي آنان را ياري مي كند.
ادبيات كودك، به ويژه در زمينه هاي زبان آموزي و آموختن كلمات تازه به كودكان، نقش قاطعي دارد.
هدف هاي برنامه ي ادبيات كودكان در آموزش و پرورش دوره ي ابتدايي عبارت اند از:
1- كمك به پرورش قدرت بيان و عواطف و افكار كودكان.
2- تقويت و پرورش نيروي تخيل در كودكان.
3- تحريك قوه ي ابتكار و ابداع در كودكان.
4- ايجاد عشق و علاقه به ادبيات در كودكان.
در تعريف ادبيات كودكان مي توان گفت: مجموعه ي نوشته ها، سروده ها و گفتارهايي است كه از طرف بزرگسالان جامعه براي استفاده ي خردسالان فراهم مي آيد، يا خردسالان خود خالق آن هستند.
5- رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادي و عدالت اجتماعي.
6- برآورده كردن نيازهاي عاطفي كودك و آماده ساختن او براي دريافت پيام هاي اخلاقي و انساني و شهروندي خوب بودن.
تأثير قصه در كودكان
داستان و قصه نقش بسيار مهمي در تكوين شخصيت كودك دارد. از طريق قصه ها و داستان هاي خوب، كودك به بسياري از ارزش هاي اخلاقي پي مي برد. پايداري، شجاعت، نوع دوستي، اميدواري، آزادگي، جوانمردي، طرفداري از حق و حقيقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هايي هستند كه هسته ي مركزي بسياري از قصه ها و داستآنها را تشكيل مي دهند.
پرورش حس زيبايي شناسي در كودك، متوجه ساختن كودك به دنيايي كه اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفيد در كودك، تشويق حس استقلال طلبي و خلاقيت كودك هدف هاي اصلي طرح قصه هاي خوب براي كودكان است.
انتخاب قصه هاي مناسب
مسئله ي انتخاب كردن قصه، با توجه به انبوه موادي كه در اختيار قصه گوست، به ويژه براي قصه گوهاي تازه كار و مبتدي، مشكلي اساسي است. حتي بهترين و برجسته ترين قصه گوهاي حرفه اي هم قادر به گفتن هر داستاني نيستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هايي مي سازد كه با شخصيت خاص و سبك او متناسب باشند. قصه گوي تازه كار، ابتدا بايد سعي كند كه ويژگي هاي شخصيت و سبك گويش خود را ارزيابي كند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هايي را مي توانم مؤثر و خوب بيان كنم؟ چگونه مي توانم شخصيت خود را با قصه هماهنگ كنم تا هر دو بتوانيم با شنونده ارتباط برقرار كنيم؟
پس از آن كه قصه گو كار انتخاب كردن را تمام كرد، وارد مرحله ي آماده كردن داستان براي گفتن مي شود كه از مهم ترين گام هايي است كه در جهت به كار گرفتن فن قصه گويي برداشته مي شود. قصه گو بايد به خاطر داشته باشد كه كار او از بر كردن يا از رو خواندن نيست، بلكه كار او قصه گفتن است كه مانند تجربه اي يگانه باقي مي ماند.
از بر كردن قصه اغلب نخستين مانعي است كه راه سير طبيعي و خودانگيخته ي يك قصه گويي موفق را سد مي كند. قاعده ي درست اين است كه هرگز نبايد داستاني را براي «گفتن» به خاطر سپرد، بلكه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن كافي است.
انتخاب و آماده كردن داستان، نخستين گام ها در راه پيشبرد هنر قصه گويي است و هنر قصه گويي بر آنها استوار مي شود. قصه گوهاي مبتدي و تازه كار به زودي متوجه مي شوند زماني را كه براي رسيدن به اين مرحله از رشد سپري كرده اند، سرمايه گذاري مفيدي بوده است.
آماده كردن ذهن و بيان ، در ارائه ي موفقيت آميز يك قصه مهم ترين مُتغيّر به شمار مي آيد. بدون اين انتخاب و آماده كردن بسيار دقيق، قصه گو نبايد انتظار به دست آوردن يك تجربه ي موفق را داشته باشد.


__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض روانشناسی کودکان - علل روانشناختي اعمال خشونت در خانواده از ديدگاه كارشناسان

روانشناسی کودکان - علل روانشناختي اعمال خشونت در خانواده از ديدگاه كارشناسان



علل روانشناختي اعمال خشونت در خانواده از ديدگاه كارشناسان




از: ماهرخ غلامحسين پور
تحقيقات نشان داده است كه در جوامع بدوي يا در جوامعي كه قوانين عرفي آن حول محور " زور" مستقر شده و منطق در آن كاربرد كمتري دارد ، تنبيه سخت‌ترين و كم هزينه‌ترين و در عين حال هم بدترين واكنش موجود است
"خشونت" و "تنبيه" در خانواده گاهي تبلور ترس و دلهره است زيرا فرزنداني كه از كودكي فقط آموخته‌اند كه به همه درخواستهاي موجود پاسخ "آري" بدهند و اگر "نه" بگويند در معرض تنبيه قرار مي‌گيرند، در بزرگسالي احتمال آنكه هرگاه "نه" مي‌شنوند ،از ابزار خشونت استفاده كنند بيشتر است ، همانطور كه فرزندان خانواده‌هاي پدرسالار، غالبا يا خشونتگرا هستند و يا از افسردگي رنج مي‌برند

اگر مي‌خواهيم جهاني صلح آميز داشته باشيم بايد در قدم نخست، با روش هاي خشونت آميز در خانواده مبارزه كنيم ، زيرا امروزه متداولترين خشونت موجود در سطح جوامع انساني ، خشونت در خانواده است
پديده خشونت خانگي در كشور ما در قياس با پاره‌اي از كشورها كمتر رخ مي دهد اما به هر حال واقعيت تلخي است كه وجود دارد و عواملي نظير بي پناهي اعضاي آزار ديده ، ترس و شرم اعضاي خانواده در بيان آزار، كاستي هاي قانوني ، بي‌توجهي نهادهاي حمايتي و هزاران عامل ديگر در گسترش اين امر دخيل است.
اين امر ضروري به نظر مي‌رسد كه با يك عزم ملي ، علل گرايش به خشونت توسط كارشناسان بررسي شده و روشهاي درماني متناسب با آن به افكار عمومي ارائه شود

در اين خصوص يك فوق تخصص روانكاوي با بررسي علل روانشناختي گرايش به خشونت اظهار داشت: گاهي خشونت توسط فرهنگ ، تاييد و يا تشويق مي‌شود و حتي توسط خانواده به رسميت شناخته شده و يك رفتار نرمال تلقي مي‌شود
دكتر"تورج مرادي" افزود: روانكاوان معتقدند هنگامي كه نمي‌توانيم حرفمان را به كرسي بنشانيم توسط خشونت آن را اعمال مي‌كنيم و اين به معناي آن است كه كسي كه اقتدار دروني‌اش از بين رفته يا كم رنگ شده است ناچار است توسط خشونت خواسته‌اش را محقق كند
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: وقتي احترام به‌خود را ياد نگرفته‌ايم و از كودكي با احساس تحقير زندگي كرده‌ايم به ديگران نيز طبعا احترام نمي گذاريم و اين بي‌احترامي را بر فردي كه از خودمان ضعيف تر است مثل كودكمان اعمال مي‌كنيم.
وي ادامه داد: اين بي‌احترامي مثل يك عقده سركوفته‌ي حل نشده در درون فرد باقي مي‌ماند و هنگامي كه فرد توسط عوامل بيروني تحريك مي‌شود آن را به شكل پرخاشگري و خشونت بيرون مي‌ريزد

اين محقق با اشاره به اين كه وقتي انسان قادر نباشد بر محيط كنترل داشته باشد اين عدم كنترل را دليل ضعف و ناتواني خود تلقي مي‌كند گفت: در چنين شرايطي فرد بيمار فكر مي‌كند كه دوست داشتني نيست و غيرقابل احترام است و در چنين حالتي حتي احساس شرم نهفته در درون آدمي افزايش مي‌يابد
وي ادامه داد: در چنين شرايطي است كه تخليه كردن احساس شرم بوسيله كتك زدن و تحقير كردن كسي كه ما را خشمگين كرده‌است ،فوق‌العاده ارضاكننده و تخليه‌كننده است لذا اين تجربه به كرات تكرار مي‌شود

مرادي تصريح كرد: هنگامي كه كودك كتك مي‌خورد به تنها چيزي كه نمي انديشد كار اشتباهي است كه انجام داده است و اصلا به دليلي كه پدر و مادر به خاطر آن وي را كتك زده‌اند فكر نمي‌كند بلكه تنها چيزي كه كودك در آن شرايط به آن مي‌انديشد آن است كه مورد توهين و تحقير قرار گرفته‌است

وي خشونت اعمال شده توسط والدين را مهمترين عامل از بين رفتن اعتماد و صميميت در خانواده عنوان كرد
اين متخصص، اضطراب ، ترس از جدايي ، شب ادراري و وجود علائم روان تني را از جمله تاثيرات كوتاه مدت خشونت نسبت به كودكان دانست

وي تاكيد كرد:آن چه اهميت بيشتري دارد اثرات درازمدت خشونت بر كودك است ،اعتماد بنفس پايين و احساس شرم از مهمترين اين تاثيرات است و چنين كودكي در بزرگسالي تبديل به يك والد مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و كودك خود را مورد آسيب قرار مي‌دهد
در همين راستا دكتر"علي نجفي توانا" متخصص جرم شناسي گفت: خشونت يك نوع پاسخ اعتراض‌آميز است كه فرد نسبت به فشارهاي دروني و بيروني كه به وي تحميل شده‌است ، مي‌دهد

وي افزود: فرد بوسيله اعمال خشونت ، واكنش قهرآميز خود را به عوامل ناخوشايندي كه وي را تحت فشار قرار داده‌اند، ارائه مي‌كند

اين استاد دانشگاه تصريح كرد: قربانيان خشونت نيز خودشان در اعمال خشونت نقش مهمي را ايفاء مي‌كنند زيرا سكوت بزه‌ديدگان در مقابل خشونت موجب بروز مجدد آن خواهد شد

وي افزود: اگر در خانواده، گفتمان منطق حاكم باشد مي‌توان بحرانهاي گوناگون را مديريت كرد اما هر جا كه ما روشهاي آموزشي، تربيتي ، علمي و ساز و كارهاي منطقي براي مهار اختلافات خانوادگي نداشته باشيم خشونت تنها راه چاره تلقي مي‌شود
نجفي‌توانا در خصوص شناخت علل اعمال خشونت در خانواده گفت: علل اجتماعي ، فرهنگي و رواني از جمله مهمترين علل ايجاد خشونت است ، مشاهده فيلمهاي سراسر خشونت به كودكانمان مي‌آموزد كه مي‌توان از طريق اعمال اين رفتار هاي خشونت‌آميز به مقصود رسيد.

وي بيان داشت: گاهي خشونت مي‌تواند علل رواني داشته باشد و نشانگر ترس و دلهره فرد از يك عامل بيروني باشد زيرا بسياري مواقع شخص به علت ترس و دلهره از يك عامل ديگر دست به خشونت مي‌زند

اين جرم شناس ، استرس ، دلواپسي ، نگراني و افسردگي را از نتايج اعمال خشونت عنوان كرد و افزود: هر چه درجه جامعه پذير شدن افراد بيشتر باشد به همان نسبت نيز نظم ، قانون پذيري و خشونت گريزي بيشتر مي‌شود.
وي يادآور شد: خشونت معمولا وقتي ميان افراد ابراز مي‌شود كه فرد تهديدي را احساس مي‌كند و در پاسخ به آن احساس تهديد ، رفتار پرخاشگرانه از خود بروز مي‌دهد


وي درپاسخ به‌اين سوال كه"چه خانواده‌هايي مستعد بروز رفتار پرخاشگرانه در كودك هستند؟" گفت: شيوع تعارض خانوادگي ، عدم صميميت مابين پدر و مادر ، زد و خورد ، خانواده از هم گسيخته ، طلاق و فرزنداني كه توسط تك والد نگهداري مي‌شوند ، مي‌توانند فضا را براي پرخاشگري كودكان فراهم كنند.
وي همچنين وجود پدر و مادراني كه دچار بيماري بوده و يا به‌مصرف مواد مخدر يا الكل مبتلا هستند و يا مشكلات شخصيتي دارند را از جمله عوامل ايجاد رفتار پرخاشگرانه در كودك عنوان كرد

نجفي توانا به اين نكته اشاره كرد كه كودك بيشترين آموزه‌هاي خود را نه از طريق توصيه‌هاي كلامي بلكه از طريق مشاهداتش بدست مي‌آورد و الگو مي گيرد
اين جرم شناس افزود: كودك از والدينش مي‌آموزد كه چگونه رفتار كند، پدر و مادري كه خودشان درگير پرخاشگري كلامي هستند به كودكشان اين پيام را منتقل مي‌كنند كه" اگر كسي كاري انجام داد كه خوشايند تو نبود مي‌تواني بر سر او داد زده يا به او ضربه بزني !"
وي در پايان يادآور شد: ما معمولا كودكمان را وقتي تنبيه مي‌كنيم كه كاري مخالف ميل ما انجام داده است ، ما از كار او خوشحال نيستيم و به او اين پيام را مي‌دهيم كه اگر از كسي خوشحال نبودي مي‌تواني او را بزني و كودك پيام ما را دريافت كرده و تقليد مي‌كند
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض روانشناختی کودکان - نقش محبت در رشد مغز كودك

روانشناختی کودکان - نقش محبت در رشد مغز كودك

نخستين فشارهاي روحي رشد مغز انسان را محدود مي‌كند




نياز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافي شناخته شده است، اما اين شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگي عاطفي نقش دارد بلكه ساختار مغز را نيز متاثر مي‌كند، يافته جديدي است
به گزارش پايگاه اينترنتي مجله علمي "روانكاوي" آلمان، به هنگاميكه دانشمندان كودكان يتيم يك كشور اروپاي شرقي را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سياهي" يافتند كه طبيعتا بايد
"‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬
باشد. اين همان بخش از مغز است كه مسووليت رشد و تحول در درك احساس و ساخت، عملكرد و هضم عواطف، تجربه زيبايي و لذت، لياقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با ديگران را برعهده دار
.
پژوهش‌هاي علم اعصاب و تحقيقات بيوشيمي با كمك و كاربرد تكنيك پويشگري مغز و مطالعات برش‌هاي آن، ثابت كرده‌اند كه سيستم اعصاب نه تنها به تحريكات عواطفي عكس‌العمل نشان مي‌دهد، بلكه در اساس شكل مي‌گيرد
مغز يك نوزاد هنوز به خوبي شكل نگرفته و بدون ساختار است و براي رشد و تحول خود به تحريك نياز دارد، نه تنها به تحريكات محسوس و شناختي در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازيها، رنگها يا موزيك، بلكه به برخوردها و رفتارهاي محبت آميز نيز محتاج است
لبخند، تماس چشمها و وجود يك غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگي خاطر و
همزمان نيز ترشح هورمونهايي در
"‪ "frontale Kortexpr
‬مي‌گردد يعني در آن بخشي از مغز كه در همان سالهاي نخستين شكل مي‌گيرد و در پختگي رشد و تحول رفتار اجتماعي سرنوشت ساز است.
هر چه روابط و تاثيرات متقابل مثبت بيشتري بوقوع بپيوندد، اتصالات و شبكه‌هاي بهتر و بيشتري در اين بخش ايجاد مي‌گردد
بدين ترتيب، نظريه پيوند "جان بوولبي" كه گهگاه مورد ترديد قرار مي‌گرفت بوسيله پژوهش‌هاي بيولوژيكي تاييد شد
نظريه بوولبي مي‌گويد، رشد و تحول يك كودك از طريق تجربه پيوندها و دلبستگيهاي دوران كودكي به نحو مثبت و يا به گونه‌اي منفي تحت تاثير قرار مي گيرد
يكي از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ويسكونسين" آمريكا نشان داد كه نحوه و چگونگي عكس‌العمل يك فرد در مقابل فشارهاي روحي در سنين كودكي تعيين مي‌شود
"نوزاداني كه با مادران تحت فشار روحي يا افسردگي بزرگ مي‌شدند، بعدها بيشتر از حد متوسط آسيب پذير بودند. اينها در مواقع سخت و پيچيده با ترشح شديد هورمونهاي فشار عكس العمل نشان مي‌دهند"
جالب توجه اينجا است كه كودكاني كه در سنين بالاتر مادران خويش را افسرده تجربه مي‌كردند، از عكس العمل شديد مشابهي برخوردار نبودند

بنابراين خاطرات بد اوليه نه تنها رفتار را نقش مي‌دهد بلكه بر طبق علوم و شناختهاي جديد، عكس‌العملهاي الگويي فيزيولوژيكي مغز را كه تعيين‌كننده چگونگي برخورد و رفتار ما با احساسات و ديگر اشخاص هستند، نيز تحت تاثير قرار مي‌دهند

بر اساس اكتشافات جديد، اين پرسش در ظاهر ساده كه آيا بايد نوزاد عاجز گريان را در بغل گرفت و آرام كرد، ديگر به استيل تربيتي مربوط نمي‌شود
واقعيت غير قابل بحث آن است كه نوزادان خود قادر به از ميان بردن فشارهاي روحي و احساسي خويش نيستند، آنها به هنگام هيجان و برآشفتگي، قدرت تغيير خودآگاه و انحراف ذهن خويش را ندارند
در اين موقعيت "هيپوتالاموس" موادي را بعنوان علامت توليد مي‌كند كه باعث ترشح هورمن فشار "كورتيزول" مي‌گردد
در سالهاي پس از دوران كودكي، مغز در مواقع سختي و فشار يا با توليد بيش از حد هورمون كه نتيجه آن بروز ترس و افسردگي است و يا با توليد كمتر از حد لازم كه نتيجه آن سردي عواطف و بروز خشونت است، عكس العمل نشان مي دهد
نتيجه‌گيري از اين شناختهاي جديد علمي تنها چنين مي‌تواند باشد كه نوزاد در سالهاي اوليه زندگيش به فردي نيازمند است كه برايش شناخته شده باشد، فردي كه حال و احوال نوزاد را درك كند، فردي كه به وي لبخند بزند و با محبت و مهرباني رفتار كند
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درماني ترديد دارد كه پرورش و تربيت نوزاد توسط افراد غريبه بتواند اين كيفيت پرورشي را بوجود آورد.
وي مي‌گويد: در كودكان كم سني كه توسط غريبه‌ها پرورش مي‌يابند، احتمالا اين كمبود تجربه كه وجود و مفهوم خاصي براي ديگري داشته باشد، وجود دارد.
"آنها مي‌آموزند كه بايد در انتظار علاقه و توجه ديگران باقي بماند"
والدين نيز در سالهاي نخستين نياز به حمايت ديگران دارند، مثلا در صورت وجود مشكلات با كودك به كمكهاي روان درماني يا به موسسات اجتماعي و گروهها و همدردان مشترك احتياج دارند تا به اين وسيله بتوانند از تنهايي و ايزوله شدن خود جلوگيري نمايند


__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض مقاله روانشناسی کودکان - ترس از تاریکی و راه برخورد با آن

مقاله روانشناسی کودکان - ترس از تاریکی و راه برخورد با آن

چرا کودکان از تاريکی می ترسند

برخی کودکان قادر نيستند در تاريکی بخوابند


وحشت برخی کودکان از تاريکی، برخلاف تصور بعضی از والدين که آن را تلاش کودک برای جلب توجه می دانند، می تواند ناشی از شب کوری باشد.

پژوهشگران می گويند که اين ناراحتی نادر و تشخيص طبی آن دشوار است.

چشم اکثر مردم پس از مدت کوتاهی به تاريکی عادت می کند، اما چشم برخی از کودکان، که ظاهرا از هيچ گونه ضعف بينايی رنج نمی برند و در محيط پرنور به خوبی می بينند، به تاريکی عادت نمی کند.

ترس از سايه

پژوهشگران بيمارستان عمومی "گارتناول" در شهر گلاسکو در اسکاتلند با انتشار نتايج تحقيقات خود در "نشريه پزشکی بريتانيا" يکی از دو نوع ناراحتی مادرزادی شب کوری را تشريح کرده اند.

والدين يک دختربچه سه ساله که او را نزد پزشکان برده بودند گفتند که بچه بی وقفه از نابينايی در تاريکی شکايت می کند.

او به سختی به خواب می رفت و در تاريکی قادر به حرکت از يک اتاق تاريک به اتاق تاريک ديگر نبود، در حالی که می توانست به سوی محيط روشن حرکت کند.

پدر و مادر کودک او را تنها پس از آن که مشخص شد خواهر سه ماهه اش به ضعف بينايی مبتلا است نزد پزشک بردند.

مورد دوم به يک دختربچه دو ساله مربوط می شد که علاوه بر مشکل بينايی در تاريکی دائم به اشيا برخورد می کرد و زمين می خورد.

اين دختر بچه نيمه شب درحال گريه از خواب برمی خاست اما به اتاق خواب پدر و مادرش نمی رفت و شديدا وحشتزده می شد. او همچنين از سايه می ترسيد.

پزشکان دريافتند که در خانواده اين کودک، مشکلات بينايی از جمله شب کوری سابقه دار است.

به اين کودک چراغ قوه ای داده شد تا در تاريکی با خود حمل کند و اتاق خواب او شب ها روشن نگاه داشته شد.

به نظر می رسد به اين ترتيب وحشت او از شب برطرف شده باشد.

گروه پژوهشگران که سرپرستی آن را "گوردون داتون"، متخصص چشم به عهده داشت، نوشت: "نابينايی شبانه در کودکان می تواند باعث وحشت عميق از تاريکی شود."

وی افزود: "تشخيص اين ناراحتی و اختيار دادن به کودک برای کنترل نور محيط می تواند زندگی خانوادگی را متحول کند

__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض انواع خانواده ها از نظر تربيت کودکانشان

انواع خانواده ها از نظر تربيت کودکانشان

به طور خلاصه از نظر نحوه تربيت كود ك و بطور كلي نحوه اداره سيستم خانواده مي توان 4 نوع خانواده را مشخص كنيم كه عبارتند از
الف - خانواده خشك و سخت گير ( والدين سخت گير و مستبد )
ب - خانواده سهل گير و آسان گير
ج - خانواده گسسته (‌ خانواده پريشان )
د - خانواده دمكرات (‌ خانواده سالم )
به علت مهم و مبسوط بودن اين مبحث ، هر يك از اين 4 دسته خانواده را در يادداشتي جداگانه شرح خواهيم داد
الف - خانواده خشك و سخت گير
1 - پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار مي كنند كه والدين خودشان رفتار كرده اند.
2 - تصميم گيري با يكي از والدين خصوصا پدر انجام مي گيرد. معمولا پدر خانواده حاكم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هيچ يك از اعضاي خانواده اجازه اظهار نظر ندارند
3 - والدين چنان رفتار مي كنند كه فرزندان مي آموزند حق هيچ گونه ابراز عقيده اي را - حتي در مواردي كه مي تواند مانع از بروز بعضي مشكلات براي خانواده گردد - ندارند.
4 - اگر فرزندان از فرمان والدين اطاعت نكنند ‍ ، والدين آنان ناراحت ، خشمگين و آزرده خاطر مي شوند.
5 - فرزندان جرات سئوال كردن در مورد انجام دادن يا انجام ندادن كارها را ، از والدين خود ندارند.
6 - والدين بر رفتا و كارهاي فرزندان خود كنترل شديد دارند و همه تصميمات را شخصا اتخاذ مي كنند.
7 - والدين دليلي را - براي دستوراتي كه صادر مي كنند - براي فرزندان خود ارائه نمي دهند و از آنان مي خواهند بدون چون و چرا از اين دستورات اطاعت كنند.
8 - نسبت به رعايت نظم و انضباط ،‌ ارزشي افراطي قايل هستند و والدين توانايي تحمل هيچ گونه بي نظمي را از طرف فرزندان خود ندارند.
9 - به سخنان كودكان خود گوش نمي دهند و اگر هم سخني را بشنوند براي آن است كه با آن مخالفتي را نشان دهند.
10 - در مواردي كه فرزندان خود را نصيحت يا آنان را از انجام دادن كاري منع مي كنند ،‌ دليل خاصي را ارائه نمي دهند.
11 - براي تصميات فرزندان خود ،‌ حتي اگر اين تصميمات معقول و مستند باشد ،‌ احترام قائل نيستند.
13 - معتقدند كه چون سن ‍، تجربه و دانش آنان بيشتر از فرزندانشان است ‍، بنابراين ، حق دخالت در همه امور و حتي در خصوصي ترين كارهاي فرزندان خود را دارند.
14 - برخورد آنان با فرزندان خود احترام آميز نيست و حتي از تحقير فرزندان خود در حضور ديرگان نيز ابايي ندارند.
15 - غالبا نيازهاي عاطفي كودكان ارضاء نمي شود.
16 - ممكن است كه والد ضعيف در چنين خانواده اي با كودكان ائتلاف كند در چنين حالتي ارزش هر دو والد نزد كودك شكسته مي شود . اگر بنا باشد يكي از والدين به عنوان منبع قدرت خانواده آسيب ببيند مي توان تصور كرد والد ديگر نيز ارزش پيشين خود را نخواهد داشت.
17- چنين كودكاني احتمالا جذب گروه هاي بيرون شده و با عزت نفس پائين كه دارند دچار بزهكاري مي شوند.
18 - بسياري از اين والدين ممكن است به خاطر كمال گرايي كه دارند ، كودكان را تحت فشار قرار دهند و از آنها بالاترين انتظارات را داشته و پيوسته به شكل نوين بر آنها سخت گيري كرده و برنامه هاي سخت گيرانه برايشان تدارك ببيند.
19 - احتمال دروغ گويي و ريا كاري در كودكان چنين خانواده هايي به علت ترس از تنبيه و سرزنش افزايش مي يابد.
20 - چنين كودكاني به علت اينكه مرتبا علايقشان سركوب شده و موجب تحقير قرار گرفته اند و همچنين ديگران براي اموراتشان تصميم گرفته اند ،‌ از خلاقيت كمي برخوردارند . اگر چه ممكن است به علت سخت گيري والدين از نظر آموزش بعضي از مهارتها ، پيشرفتي كرده باشند.
21 - اضطراب ،‌ افسردگي ،‌ همچنين وسواس و كمال گرايي ،‌ نا اميدي و بسياري از مشكلات رواني ممكن است دامنگير كودكان خانواده هاي سخت گير گردد.
22 - غالبا والدين سخت گير ، خود را منطقي نيز تصور مي كنند. و براي هر كارشان دليل تراشي مي كنند. ولي غير مستقيم به خاطر سختي گيري آنهاست كه كودكان فرمانشان را اجرا مي كنند نه منطقشان.



ب )‌ خانواده سهل گير و آسان گير

1 - پدر و مادر به دنبال نيازهاي ارضاء نشده خودشان هستند. دنبال جواني و نوجواني و دل مشغولي هاي خود هستند.

2 - به امر تربيت و ارضاء نيازهاي جسمي و رواني كودك نمي پردازند و چون آسانگير هستند ،‌ براي خاموش كردن صداي بچه ،‌ هر چه كودكشان از آنها مي خواهد ، آنها انجام مي دهند . لذا كودك پرتوقع تربيت مي شود.

3 - هدفها و انتظارات برايشان روشن نيست و به همين دليل ، در تربيت فرزندان خود از روش ، فلسفه يا ديدگاه خاصي پيروي نمي كنند.

4 - هيچ نوع كنترلي بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنان را كاملا آزاد مي گذارند تا به هر نحوي كه خود مايل هستند ‍،‌ شيوه هاي خاص زندگي خود را انتخاب و به كار گيرند.

5 - هيچ نوع انتظار و توقع خاصي از فرزندان خود ندارند و فرزندان نيز به نوبه خود مي آموزند كه والدين نبايد از آنان انتظار خاصي را داشته باشند.

6 - نسبت به رفتار فرزندان خود ‍،‌ حتي در مواردي كه مورد آزار و اذيت خود آنان و ديگران قرار مي گيرند ‍،‌ توجه خاص نشان نمي دهند و در اين موارد ، بي تفاوت عمل مي كنند.

7 - اگر فرزندان خانواده از دستورات آنان اطاعت نكنند ، ناراحت نمي شوند و چنان رفتار مي كنند كه گويي عدم اطاعت از دستورات والدين امري طبيعي ، عادي و متداول است.

8 - در پاداش دادن - وقتي از فرزندان رفتار پسنديده اي سر مي زند - يا تنبيه آنان - در هنگامي كه كار خلاف از آنان سر مي زند - اهمال مي كنند و بي تفاوت هستند (‌به ياد داشته باشيم كه منظور از تنبيه كردن در معناي روانشناختي آن ،‌ محروم كردن فرزند از پاداش است و تنبيه بدني مورد نظر نمي باشد).

9 - شيوه هاي رفتاري والدين چنان است كه در فرزندان اعتماد لازم را نسبت به آنان ايجاد نمي كند.

10 - نسبت به تكاليف و نمرات درسي فرزندان خود توجه نشان نمي دهند و علاقه اي نيز به همكاري با معلمان و مديريت مدرسه محل تحصيل آنان ندارند.

11 - آنچه را كه فرزندان اراده كنند يا بخواهند ، براي آنان تهيه مي كنند و در اين مورد ،‌ سليقه خاصي را اعمال نمي كنند.

12 - هيچ گونه تلاش خاصي را در زمينه استقلال فرزندان خود انجام نمي دهند و چنانچه يكي از فرزندان شديدا به آنان وابسته باشد ،‌ كار خاصي را در زمينه كاهش اين نوع وابستگي كه بعدا براي آنان مشكل ساز خواهد بود ،‌ انجام نمي دهند.

13 - نظم و ترتيب را در محيط خانواده رعايت نمي كنند و از فرزندان خود نيز انتظار خاصي در اين زمينه ندارند.

14 - فرزندان خود را براي انجام هر كاري آزاد مي گذارند و حتي در مواردي كه مداخله آنان لازم به نظر مي آيد ، دخالت نمي كنند.

15 - اين بچه ها چون در زندگي با موانع مواجه نشده است ،‌ لذا وقتي وارد جامعه مي شود به خاطر عدم تجربه كافي ، زود تسليم ميشود و شكننده هست.



ج ) خانواده گسسته يا خانواده پريشان



در اين خانواده ها بعلت اختلاف بين والدين ، معمولا به صورت قهر و آشتي به سر مي برند كه تاثير منفي روي كودكان مي گذارد

2 - گاهي كودك به عنوان قاضي در نظر گرفته مي شود و گاهي قرباني يكي از طرفين مي گردد

3 - كودك علاوه بر اينكه نيازهاي رواني و جسمانيش ارضاء نمي گردد ،‌ بتدريج الگوهاي پرخاشگري را مي آموزد . (‌ كودكاني كه بدون مقدمه بچه هاي ديگر را مي زند)

4 - ميزان ارزش و احترامي كه هر يك از افراد خانواده براي خود قائل هستند ‍ ، ناچيز است

5 - چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگين ‍، گرفته ‍،‌ افسرده و بي احساس به نظر مي آيند

6 - گوش افراد خانواده براي شنيدن خواسته هاي يكديگر سنگين است و صداي آنان يا بلند و خشن و گوشخراش است و يا به اندازه اي آرام و نجوا مانند است كه به سختي قابل شنيدن مي باشد

7 - نشانه دوستي و صميمت در بين افراد خانواده كم است و در مواردي حتي از وجود يكديگر نيز بي اطلاع هستند

8 - شوخي هاي افراد خانواده با يكديگر در بيشتر اوقات گزنده ‍،‌ بيرحمانه و مبتني بر قساوت قلب است

9 - بزرگترهاي خانواده تا آن ميزان سرگرم امر و نهي كردن و دستور دادن به كوچكتر ها هستند كه براي مثال پدرو مادر هرگز نمي فهمند فرزندان آنان داراي چه ويژگيهاي شخصيتي هستند

10 - فرزندان خانواده كمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ،‌ فهميده ،‌ باشعور ،‌ اصيل و دوست داشتني ،‌ بهره مند مي شوند

11 - پدر و مادر براي احترازو دوري از يكديگر ، آن چنان خود را مشغول كارهاي خارج از محيط خانواده مي كنند كه گويي تنها وظيفه آنان كار كردن و تامين مايحتاج زندگي است

12 - افراد خانواده ، احساس تنهايي و بي ياور بودن مي كنند و به اين باور مي رسند كه بيچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعي درماندگي آموخته شده را تجربه مي كنند

13 - افراد خانواده غالبا تكانشي عمل مي كنند ‍ ،‌ عصبي هستند ، احساس گناه و تقصير مي كنند يا بر عكس ‍ ،‌ احساس مي كنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و براي جبران اين احساس گاه با يكديگر رفتاري بسيار خشونت آميز و غير انساني نشان مي دهند

14 - افراد خانواده براي كنترل امورغير ممكن ،‌ تلاش فراوان مي كنند و هرگز متوجه نمي شوند كه انجام بعضي از خواسته هاي آنان به وسيله طرف مقابل ‍، غير ممكن است
15 - افراد خانواده گاه گرفتار مشكل كمال طلبي مي شوند و در اين راه ،‌ هم خود متحمل فشارهاي رواني زياد مي شوند و هم بر افراد ديگر خانواده فشارهاي فزاينده اي را مي آورند

16 - افراد خانواده حالت اصطلاحا نهايت نگري دارند. و در نظر آنان همه پديده هاي عالم در دو حد يك طيف هستند و هر پديده ‍ ، شي ، صفت ،‌ مفهوم يا سفيد است يا سياه - يا خوب است يا بد - يا زيان آور است يا سودمند - يا دوست داشتني است يا غير دوست داشتني - لذا هيچ حد واسطي را در نظر نمي گيرند

17 - وابستگي افراد خانواده با يكديگر نا سالم است و در اين موارد يا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نيازهاي خود بي توجه هستند يا خود را مركز و محور عالم به حساب مي آورند و خود خواهي آنان در همه رفتارهايشان تجلي پيدا مي كند

18 - افراد خانواده نسبت به هر موضوع يا پديده اي تعصب بي مورد و شديد نشان مي دهند و اين ويژگي باعث مي شود از استدلال ، منطق ، و عقل سليم فاصله بسيار داشته باشند

19 - افراد خانواده و خاصه فرزندان اين خانواده ها با يكديگر به رقابت ناسالم مي پردازند و موفقيت يكي از آنان در زمينه خاصي ( مثل موفقيت شغلي ‍ ، خريد يك ماشين ، خريد يك لباس و ... ) موجب رنجش ، نگراني ،‌ اضطراب و حسادت شديد فرد يا افراد ديگر خانواده مي شود

20 - افراد خانواده مسائل و مشكلات خود را انكار مي كنند و به همين دليل نيز مشكلات آنان هرگز حل نمي شود و اين مشكلات در همه ابعاد رفتاري آنان تجلي پيدا مي كند

21 - افراد خانواده در مورد خود و ديگران به داوريها و قضاوت هاي نادرست مي پردازند و يكي از اعتياد هاي مضر و در عين حال لذت بخش آنان ‍ ، غيبت و بدگوئي از ديگران است
22 - دروغگويي در بين اعضاي خانواده شايع است و هر يك از افراد خانواده ياد گرفته اند كه براي اجتناب از درگيري و مشاجره هاي پايان ناپذير بعدي ، به افراد ديگر دروغ بگويند.
23 - به سادگي افراد خانواده به يكديگر فحش مي دهند ،‌ همچنين خشونت هاي جسمي نيز رايج است. و نگرش هر يك از افراد خانواده بر اين استوار است كه طرف مقابل آنان فردي خود راي ،‌ نفهم ، خود خواه و ... است و بهترين راه براي به زانو در آوردن او كتك زدن و تحقير اوست

24 - نگرشهاي افراد خانواده در زمينه هاي مختلف ، تحريف شده است و باورداشتهايي نظير - به زن نمي توان اعتماد كرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد بايد فقط به فكر خودش باشد و ... به سادگي تبليغ مي شود

25 - فرزندان خانواده ميل شديدي را براي مورد تاييد قرار گرفتن به وسيله اولياي خود نشان مي دهند و با از دست دادن هويت خود و نيز بر خلاف ميل و خواسته خويش ‍، به خواسته هاي هر چند نادرست پدر و مادر يا بزرگترها تن در مي دهند

26 - احساس عدم رضايت از خود يا حالت از خود راضي بودن افراطي در بين افراد خانواده شايع است و آثار اين نوع احساس در همه ابعاد رفتاري آنان مشاهده مي شود

27 - احساس تنهايي و بي يار و ياور بودن در بين اعضاي خانواده شايع است و در اين راه به بن بست رواني يا غم و اندوه و مزمن و افسردگي مي رسند

۲۸ - افراد خانواده از اضطراب دائمي و احساس سردرگمي در رنج هستند و به همين دليل ، اختلالات شناختي ، هيجاني و نيز اختلالات رفتاري در بين اين خانواده ها شايع است




د ) خانواده سالم يا خانواده دمكرات
1 - افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعي اصالت توام است

2 - افراد خانواده به طور آشكار رنج و ناراحتي و نيز احساس همدري خود را نسبت به افراد ديگر خانواده بيان مي كنند

3 - افراد خانواده از ريسك (‌خطر كردن )‌ معقول و سنجيده نمي هراسند و مي دانند كه ممكن است با خطر كردن اشتباهاتي نيز داشته باشند ‍ ، ولي اشتباهات شخصي هم مي تواند خود مقدمه اي براي شناخت اشكالات شخصي و بنابراين زمينه اي جهت رشد و كسب تجربه بيشتر باشد

4 - افراد خانواده براي يكديگر ارزش و احترام قايل اند و يكديگر را دوست دارند و از اين احساس خود شادمان هستند

5 - روابط افراد خانواده با يكديگر هماهنگ و روان است و با آهنگي پرمايه و روشن با يكديگر سخن مي گويند

6 - زماني كه در خانواده سكوت برقرار است ‍، سكوتي است آرامبخش و نه سكوت مبتني بر ترس يا احتياط

7 - وقتي در خانواده سرو صدا هست ‍، صداي فعاليتي پر معني است و نه غرشي رعد آسا و براي خفه كردن صداي ديگران

8 - هريك از اعضاء خانواده مي دانند حق آن را خواهند داشت كه حرف خود را به گوش ديگران برسانند و در اين زمينه نيازي به سكوت و تحمل فشار حاصل از آن نمي باشد

9 - اگر يكي از اعضاي خانواده هنوز فرصتي براي صحبت كردن پيدا نكرده است ‍، به دليل تنگي وقت بوده است و نه كمي محبت ‍ ،‌ كم توجهي يا بي ملاحظه بودن اعضاي ديگر خانواده

10 - اعضاي خانواده به راحتي يكديگر را نوازش مي كنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امري است عادي و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگي

11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت مي كنند ، با علاقه به سخنان يكديگر گوش مي دهند ، با يكديگر رو راست و صادق هستند و به راحتي علاقه خود را به يكديگر نشان مي دهند

12 - افراد خانواده به راحتي و آزادنه با يكديگر درد دل مي كنند و اين حق را دارند كه درباره هر موضوعي (‌ مثل ناكاميها ، ترسها ، صدمه هايي كه ديده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از ديگري ، خوشيها يا كاميابيها )‌ ،‌ با يكديگر سخن بگويند

13 - افراد خانواده براي كارهاي خود برنامه ريزي مي كنند و در اين راه اگر مشكلي با مزاحم اجراي برنامه هاي از قبل تعيين شده آنان شود ،‌ به سادگي خود را با آن تطبيق مي دهند و در نتيجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس يا واهمه ،‌ بيشتر مشكلات زندگي خود را حل و فصل كنند

14 - در خانواده ،‌ زندگي آدمي و احساسات بشري، بيش از هر عامل ديگري مورد توجه و احترام است

15 - در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدير يا رهبر خانواده مي دانند و نه رئيس يا ارباب خانواده و نيز مي دانند كه در موقعيت هاي مختلف چگونه به فرزندان خود بياموزند تا به مرحله يك انسان واقعي بودن نزديك شوند

16 - اعضاي خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هيجانها و ... ) به همان سهولتي با يكديگر سخن مي گويند كه در مورد اعمال ، كردار و گفتار صحيح خود اظهار نظر مي كنند

17 - رفتار اولياي خانواده با آنچه به فرزندان خود مي گويند - يا توصيه مي كنند - مطابقت كامل دارد و در اين راه از خود صداقت بسيار نشان مي دهند

18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدير يا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن مي باشند تا از هر فرصت مناسب براي سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده كنند

19 - اگر يكي از افراد خانواده مرتكب اشتباهي شد و نادانسته خسارتي ايجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در كنار او قرار مي گيرند تا از او حمايت كنند . اين رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بي دقت ،‌ بر احساس ترس يا گناه خود فايق آيد و از فرصت آموزشي كه پدر و مادر براي او فراهم كرده اند ،‌ بيشترين بهره را بگيرد

20 - اولياء خانواده مي دانند كه فرزندانشان عمدا بدي نمي كنند. به همين دليل ، اگر متوجه شوند كه فرزند آنان در زمينه اي خرابكاري كرده است به اين نتيجه مي رسند كه يا سوء تفاهمي در كار بوده است و يا احساس ارزش فردي و احترام به خويشتن ،‌ در فرزند آنان كاهش پيدا كرده است و بايد براي اين مشكل راه حلي را پيدا كرد

21 - اوليا خانواده مي دانند هنگامي فرزند آنان براي يادگيري آمادگي بيشتري خواهد داشت كه خود را با ارزش بداند و احساس كند كه ديگران نيز براي او ارزش قايل هستند

22 - اولياء‌ خانواده مي دانند كه هر چند با شرمنده ساختن كودك و تنبيه بدني فرزندان مي توان رفتار آنان را تغيير داد ،‌ اما اين آگاهي را نيز دارند كه آثار اين تنبيه ها بر ذهن آنان باقي مي ماند و به سادگي و به سرعت قابل ترميم نمي باشد

23 - وقتي يكي از فرزندان خانواده عملي را انجام مي دهد كه براي تصحيح عمل يا كار او الزامي به نظر مي آيد ، پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس كردن - فهميدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز مي كنند

24 - پدر و مادر خانواده مي دانند كه در زندگي هر شخص مشكلاتي پيش خواهد آمد و اجتناب از همه مشكلات زندگي امكان ناپذير مي باشد . بنابراين گوش به زنگ آن هستند كه براي هر مشكل تازه ،‌ راه حلي پيدا كنند و به فرزندان خود نيز مي آموزند تا چگونه در حل مشكلات از خلاقيت و نو آوري بهره بگيرند

25 - اولياي خانواده مي دانند كه تغيير و تحول از ويژگيهاي زندگي است ، بنابراين ، مي پذيرند كه فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طي مي كنند و هيچگاه نبايد سد راه رشد و تغيير فرزندان خود شوند


خلاصه :

گفته مي شود كه از هر صد خانواده تنها در صد اندكي ( سه يا چهار خانواده ) مي دانند كه چه بايد كرد و به مرحله سلامت و بالندگي قابل توجه رسيده اند. محصول خانواده هاي پريشان يا آشفته فرزندان بيمار ،‌ نوميد ، افسرده ، بزهكار و ضد اجتماعي ،‌ معتاد و .... است و اكثريت افراد مبتلا به بيماري هاي رواني و اختلالات رفتاري ،‌ الكليك ، معتاد ‍ ‍، فقير ،‌ از خود بيگانه ،‌ جاني و ... در خانواده هاي پريشان رشد پيدا كرده اند.
مي توان ويژگيهاي مهم خانواده هاي پريشان و خانواده سالم را چنين خلاصه كرد.

خانواده آشفته :
1 - در خانواده ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قائل است در حد پائين مي باشد.
2 - ارتباطها غير مستقيم ، مبهم و كاملا نادرست است.
3 - قواعد و مقررات خانواده ،‌ خشك ، نامردمي ، ناسازگار و هميشگي است.
4 - پيوند و رابطه با جامعه بسته ، مايوس كننده و ياس آور است و براساس ترس انجام مي گيرد.


خانواده سالم يا بالنده
1 - سطح ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قايل است ، در حد معقول و منطقي مي باشد.
2 - ارتباطها مستقيم ،‌ واضح ، صريح و مبتني بر درستكاري است.
3 - قواعد قابل انعطاف ، انساني ، منطقي دستخوش تغيير است.
4 - پيوند با جامعه باز ، سالم و اميد بخش مي باشد.

اميدوارم خانواده سالمي را داشته باشيد . (‌يا - و )خانواده سالمي را در آينده تشكيل دهيد

(‌ در خاتمه از طويل شدن بحث معذرت مي خواهم چرا كه مطالب مربوط به تربيت و خانواده ، حجم چندين كتاب را مي طلبيد كه در اين 4 يادداشت خلاصه آن به نظرتان رسيد.)
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض روانشناسی كودك - رابطه محبت و خلاقيت در كودك - مقاله روانشناسی در باره کودک

روانشناسی كودك - رابطه محبت و خلاقيت در كودك - مقاله روانشناسی در باره کودک

رابطه محبت‌آميز والدين با فرزندان، زمينه‌ساز بروز خلاقيت در آن‌هاست



يك متخصص مهندسي ذهن گفت: رابطه محبت آميز و محترمانه پدر و مادر با يكديگر و با فرزندان، زمينه‌ساز بروز خلاقيت در آن‌هاست
"عبدالوهاب فيروزي" روز يكشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا مركز استان تهران افزود: توجه كردن به جزئي‌ترين حركات، حرف‌ها و مهارت‌هاي فرزند كه معمولا از ديد والدين پنهان مانده است نيز در بروز خلاقيت در نوجوان نقش موثري دارد
وي اظهار داشت: تقويت اعتماد به نفس در فرزندان از طريق شنيدن فعال و بازتاب احساس و عقيده وي نيز زمينه بروز خلاقيت در نوجوان را فراهم مي‌كند.
فيروزي، موثرو ماندگارترين تشويق را چهره شاداب و لحن ملايم و مهربان والدين دانست و گفت: تشويق‌ها و تحسين‌ها بايد متوجه رفتارها و حرف‌هاي مشخص باشد و به صورت صفت‌هاي كلي بيان نشود

وي افزود: بهترين تشويق‌ها و تحسين‌ها نوع غير مستقيم آن است كه شامل گفتن خوبي‌هاي فرزندان به فاميل و دوستان و ايجاد تصوير مثبت اجتماعي از وي است
وي تصريح كرد: والدين حتي در صورت شكست و افت درسي فرزندان خود پس از واگذاري مسئوليت‌هاي شخصي به آن‌ها نبايد به سرزنش، تحقير، انتقاد، مقايسه، منت گذاشتن، نصيحت كردن و تهديد وي بپردازند بلكه بايد به توجه عاطفي خود ادامه دهند.
فيروزي افزود: در اين شرايط والدين بايد نكات مثبت فرزندان خود را برجسته كنند و فضايي از مهرباني، صميميت، احترام و اعتماد را در محيط خانواده بوجود آورند تا بتدريج شاهد خلاقيت‌هاي بي‌نظير بچه‌ها در غلبه بر شكست‌ها و رسيدن به استقلال و خودكفايي باشند
وي گفت: تذكر مداوم، سرزنش، نصيحت كردن، پيش بيني‌هاي منفي و گله و شكايت دائمي و انتظارات زياد و تلاش براي تغيير فرزند بدون ايجاد زمينه‌هاي مناسب به هر نيتي كه باشد سبب اصلاح رفتار نوجوان نمي‌شود، زيرا، خواسته‌ها و انتظارات ما زماني از سوي ديگري پذيرفته مي‌شود كه در بخش مثبت ذهن وي جاري شود
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 03-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض وسواس در کودکان - مقاله روانشناسی در مورد کودکان

وسواس در کودکان - مقاله روانشناسی در مورد کودکان

وسواس در كودكان ماندانا سلحشور

اختلال وسواس فكرى _ عملىOCD (Obsessive Compulsive Disorder) در كودكان به صورت تفكرات مزاحم و تكرار كليشه وار رفتارهاى خاصى بروز مى كند كه موجب برانگيختگى و نگرانى آنان مى شود. كودك وسواسى خود را از درون تحت فشار مى بيند؛ فشار براى انجام دادن كارها، براى رسيدن به هدف، براى پيشرفت و موفقيت. او تصور مى كند كه استرس ها و تنش هاى فكرى او از خارج بر وى تحميل مى شوند، در حالى كه نوع تفكر او عامل اصلى اين فشارهاست. او همواره به خود مى گويد : «من بايد...» بر طبق گزارش انجمن روانپزشكان آمريكا تقريباً از هر ۲۰۰ كودك و يا نوجوان، يك نفر دچار اختلال وسواس فكرى عملى است. اين اختلال به دليل آن كه توام با درد، ناراحتى و يا بيمارى جسمى خاصى نيست، معمولاً تا سنين نوجوانى و جوانى ناشناخته مى ماند. از زمانى كه كودك به دوران نوجوانى پا مى گذارد و روابط دوستى و اجتماعى او گسترده تر مى شود، به دليل داشتن چنين افكار و رفتارهايى از بودن در جمع دوستان و همسالانش احساس ناراحتى، فشار و استرس مى كند؛ زيرا نگران است كه افكار و رفتارهاى وسواسى او از حد خارج شوند و نتواند خود را كنترل كند و همين امر موجب طردشدگى، انزوا و تنهايى او شود. بديهى است تمامى كودكان و نوجوانان نگرانى ها، ترديدها و ايده هاى گوناگونى دارند كه موجب حركت، تلاش و انگيزه آنان براى يادگيرى، بازى، دستيابى و روابط اجتماعى شان مى شود. اما اگر اين تصورات و افكار آنان مانع از زندگى عادى شان شود، براى آنها مشكل ساز خواهد شد و آنها را از داشتن يك زندگى سالم و طبيعى بازخواهد داشت. براى مثال اغلب كودكان ۹ _ ۸ ساله عادت دارند كه بر روى درز سنگفرش هاى پياده رو ها راه بروند يا اسباب بازى ها شان را مدام چك كنند و يا مراسم خوابشان را هميشه طبق آئين خاصى انجام دهند. چنين رفتارهايى كه معمولاً در اين گروه سنى كودكان رايج است، احتمالاً در بهترين شكل خود، نوعى بازى به حساب مى آيد. اما زمانى كه همين كارها بر زندگى كودك تسلط مى يابد و در عملكرد بهنجار او اخلال ايجاد مى كند، جاى نگرانى دارد. متاسفانه هر چه كودك و يا نوجوان بيشتر تحت تاثير اين افكار قرار گيرد، به تدريج در او قوى تر و پايدارتر مى شود تا حدى كه موجب شرمسارى و درماندگى او و خانواده اش مى شود.
• سبب شناسى وسواس در كودكان
روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى تا كنون نتوانسته اند علت و زمان دقيق شروع اين اختلال را شناسايى كنند، ولى همگى بر اين نكته اذعان دارند كه عوامل چندى اعم از: وراثت، روش هاى تربيتى والدين، ويژگى هاى خانوادگى، نابهنجارى كاركرد سيستم عصبى و آشفتگى هاى خلقى در بروز اين اختلال در كودكان دخالت دارند. اختلال وسواس فكرى و عملى اختلالى است همچون ساير بيمارى هاى عادى، تغذيه اى، خواب و جسمى كه كودك هيچ كنترلى بر آن ندارد و والدين و اعضاى خانواده او بايد به اين نكته توجه كنند كه بروز اين گونه افكار و اعمال به هيچ عنوان تقصير كودك نيست و كاملاً با افكار عادى كودك تفاوت دارد. براى مثال كودكى كه فكر باز بودن شير گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان كردن شير گاز سعى مى كند اضطراب و تشويش خود را كاهش دهد، و يا كودكى كه نگران كثيف بودن دست هايش است، ممكن است چندين بار دست هاى خود را بشويد تا حدى كه پوست دست هايش حساس و قرمز شوند، و يا كودكى كه از درست بودن مشق ها و امتحانش شديداً مضطرب است، ممكن است بارها و بارها آن را پاك كند و دوباره بنويسد.
• علائم و نشانگان اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان
شناخت علائم و نشانگان اين اختلال در اغلب كودكان وسواسى قدرى مشكل است؛ زيرا بچه ها قادرند خيلى ماهرانه افكار و رفتارهاى وسواس گونه خود را مخفى نگه دارند. گاهى نيز والدين توانايى كشف افكار و اعمال وسواسى آنها را ندارند و گاهى نيز به گونه اى رفتارهاى كليشه اى خود را اجرا مى كنند كه اطرافيانشان تصور مى كنند، انجام اين كارها جزء برنامه روزانه شان است. به طور كلى رايج ترين افكار و رفتار وسواسى كودكان و نوجوانان عبارتند از:
_ ترس از كثيفى.
_ ترس از ويروس ها و ميكروب ها.
_ نياز به همدردى، دلسوزى و رسيدگى.
_ توجه بيش از اندازه به سر و وضع خود.
_ اعتقاد به خوش يمن بودن اعداد، روزها، ساعات و....
_ داشتن افكار مذهبى منفى.
_ داشتن افكار پرخاش جويانه و تمايلات جنسى نامتعارف.
_ ترس شديد از داشتن بيمارى ها و يا صدمه ديدن يكى از اعضاى خانواده.
_ اشتغال شديد فكرى درباره كارهاى خانگى.
_ داشتن ايده ها و افكار مزاحم و ناخودآگاه.
• تشخيص اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان و نوجوانان
كودكان و نوجوانانى كه دچار اشتغالات ذهنى، خشكى رفتار، اجراى رفتارهاى آئينى و سخت گيرى هاى بيش از اندازه مى شوند، گاه چنان از اعمال و افكار خود مضطرب و پريشان مى شوند كه تا آن كارها را انجام ندهند، آرام نمى گيرند. در مواردى نيز سعى مى كنند اين گونه افكار و رفتارهاى خود را طورى سركوب كنند و يا عادى جلوه دهند كه ديگران را نسبت به خود حساس ننمايند؛ و در موارد ديگرى كه قادر به كنترل رفتارهايشان نيستند، از والدين و ساير اعضاى خانواده شان مى خواهند كه آنان را در انجام آئين ها و مراسم افراطى وسواسى شان همراهى كنند. براى مثال ممكن است كودكى كه خودش وسواس مسواك زدن دارد، از مادرش نيز بخواهد كه او نيز چندين بار دندان هايش را مسواك بزند. به طور كلى علائمى كه والدين بايد نسبت به بروز آنها حساس و هوشيار باشند تا اين اختلال را در كودك شان زود تشخيص دهند، عبارتند از:
- مجروح شدن و ترك خوردن پوست دست كودك بر اثر شستن مكرر دست ها.
- مصرف بيش از اندازه صابون، دستمال كاغذى، نوار توالت و...
- افت تحصيلى ناگهانى و پايين آمدن يك باره نمرات امتحانات مدرسه.
- طول كشيدن بيش از اندازه مشق نوشتن.
- سوراخ شدن و تكه تكه شدن پاك كن ضمن مشق نوشتن و امتحان دادن.
- تعريف كردن مكرر و يك نواخت درس هاى روزانه با استفاده از جملات مكرر.
- لباس عوض كردن بيش از اندازه.
- داشتن مراسمى طولانى براى خوابيدن.
- نگرانى براى سلامتى اعضاى خانواده.
- اصرار بر دادن آزمايش هاى گوناگون پزشكى، براى اطلاع از سلامتى خود و اعضاى خانواده.
همچنين نكاتى كه پزشك، روانشناس و يا متخصص علوم رفتارى حين مصاحبه تشخيصى از كودك و اعضاى خانواده اش درباره آنها پرس و جو مى كند، عبارتند از: ۱ _ آيا افكار، انديشه ها، تصورات، احساسات و موضوعاتى موجب نگرانى، آزار و تشويش تو مى شوند؟ ۲ _ آيا مرتب در حال چك كردن وسايل و كارهايت هستى؟ ۳ _ آيا بيش از ساير دوستان و همكلاسى هايت دست مى شويى؟ ۴ _ آيا مدام در حال شمردن اعداد و يا انجام دادن كارها بر طبق تعداد و شمارش خاصى هستى؟ براى مثال ۵ بار دست شستن، ۱۰ بار بازديد از شير گاز، ۸ بار چك كردن قفل در و.... ۵ _ آيا كلكسيون ها و مجموعه هاى زيادى جمع مى كنى؟ ۶ _ آيا هر چيزى بايد سر جاى خودش باشد؟ ۷ _ آيا قبل از اين كه به رختخواب بروى، مجبور به انجام يك سرى آيين ها و مراسم گوناگون هستى؟
از آن جايى كه ممكن است هر كودكى به راحتى پاسخ اين پرسش ها را «آرى» بدهد و منجر به تشخيص اشتباه پزشك شود، بايد اين سئوالات را از والدين و يا اعضاى نزديك خانواده كودك نيز پرسيد و از سابقه بيمارى هاى روانى از جمله اختلالات كلامى و يا حركتى اطلاع حاصل نمود. معمولاً اختلال وسواس زمينه ژنتيكى دارد و كودكانى كه يكى از اعضاى خانواده شان دچار چنين اختلالاتى باشد، احتمال ابتلاى به وسواس فكري_ عملى بيشتر است. معمولاً نشانگان اختلال وسواس به ندرت به يك باره شروع مى شوند. ساير اختلالاتى كه معمولاً همراه با اختلال وسواس فكرى _ عملى پديد مى آيند، عبارتند از: اختلالات اضطرابى، افسردگى، اختلالات مربوط به كمبود توجه، بيش فعالى، اختلالات مربوط به يادگيرى، اختلالات رفتارى (مثل ناخن جويدن، تيك هاى عصبى، خارش پوست).
• روش هاى درمان اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان و نوجوانان
پژوهش هاى مختلف نشان مى دهند كه بهترين نوع درمان اختلال وسواس در كودكان استفاده از روش هاى رفتاردرمانى و در مواردى توام با دارودرمانى است. بر طبق اين روش ها، ابتدا رفتاردرمانگر، كودك را تشويق مى كند تا افكار و آئين هاى وسواسى خود را به طور دقيق و جزءبه جزء شرح دهد، تا او بتواند اجزاى كليدى اين رفتارها را شناسايى كند. آنگاه از او مى پرسد كه انجام دادن كدام يك از رفتارهاى وسواسى اش ضرورى نيست و آيا مى تواند بدون آن كه نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهايش صرف نظر كند. در اين مرحله درمانگر، ضمن پذيرش حالات، افكار و رفتار كودك، سعى مى كند به او بفهماند كه هر فردى ممكن است در مواردى دچار خشكى رفتار و اشتغالات ذهنى وسواسى شود كه به دلايل نامفهومى مدام آنها را تكرار مى كند. هدف او از اين كار آن است كه تا حدود زيادى آئين ها و افكار وسواسى كودك را متزلزل كند تا حدى كه رفته رفته بتواند گام هاى موثرى براى حذف اين گونه رفتارها بردارد. گروه ديگرى از رفتاردرمانگران كه روش هاى خود را بر پايه ديدگاه شناخت درمانى استوار كرده اند نيز براى درمان اختلال وسواس در كودكان و نوجوانان سعى مى كنند ابتدا به كودك بياموزند كه چگونه مى تواند احساسات و افكارش را درباره فكر و عملى كه انجام مى دهد، تغيير دهد. براى مثال، اگر كودكى وسواس دست شستن دارد، از او مى خواهند كه دست هايش را كثيف كند (مثلاً گل آلود، چرب، خميرى، ماسه اى و...) و سعى كند بدون آن كه چندين بار دست هايش را بشويد به بازى خود ادامه دهد و فقط در انتهاى بازى دستش را بشويد. در اين روش، تغيير نگرش كودك درباره كثيفى و آلودگى مدنظر است و اين كه او بتواند به خود بقبولاند كه خمير نوعى وسيله بازى براى كودكان است كه از مواد بهداشتى درست شده است و لزومى نيست در حين خميربازى چندين بار دست هايش را بشويد. روش هاى درمان رفتارى زمانى كه اعضاى خانواده هم درگير حل مشكل شوند، بهترين شيوه درمان محسوب مى شود. طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى، كودكانى كه براى درمان خود از اين گونه شيوه ها استفاده مى كنند، نياز به حمايت، همكارى و مشاركت تمام اعضاى خانواده دارند. در حقيقت، درصد بهبودى كودك بدون همراهى خانواده خيلى كم مى شود، زيرا شيوه هاى درمان شناختى رفتارى اغلب با قدرى اضطراب و نگرانى توام هستند كه اگر حمايت روانشناس، والدين و اعضاى خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود كودك را به تاخير مى اندازد. به همين دليل بهتر است به روان درمانگرى مراجعه شود كه حمايت و پشتيبانى لازم را از كودك بنمايد.
• كمك هاى والدين و اعضاى خانواده
زمانى كه كودكى دچار مشكل وسواس مى شود، مادر و پدر او بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه كودك گناه و تقصيرى ندارد. وقتى آنان قصد درمان و بهبودى بيمارى فرزندشان را دارند، بايد از هر جهت كودك را مورد حمايت خود قرار دهند. والدين بايد سعى كنند آگاهى هاى خود را در زمينه نوع بيمارى فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواسته هايى در حد توان كودك از او داشته باشند. آنها بايد بدانند كه چنانچه همراه و مشفق كودك باشند، روند درمان او روزبه روز تسريع خواهد يافت و رفتارها و افكار آزاردهنده كودك نيز به تدريج از بين خواهند رفت. مادر و پدر بايد بتوانند كمترين بهبودى كودك را تشخيص دهند و او را مورد تشويق و حمايت خود قرار دهند. در نظر داشته باشيد هيچ كودك وسواسى اى بدون داشتن والدينى مضطرب، پريشان و مبتلا به اختلالات عصبى وجود ندارد. تمام اعضاى خانواده بايد نسبت به اين موضوع حساس و هوشيار باشند. آنان بايد تا حد امكان شرايط را براى كودك آرام و عادى نگه دارند تا او بتواند مشكلات و سختى هاى درمان را راحت تر تحمل كند. خانه اى پرتنش و اضطراب هيچ گاه نمى تواند به كودك كمك كند تا با نگرانى و تشويش ناشى از شيوه هاى درمانگرى مقابله نمايد.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
کودک, روانشناسی, روانشناسی کودک


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها