بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-04-2010
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

ببخشید که من یکم با اعتماد به سقف وارد شدم
دهه 70 هستم
من آخرین سالی بودم که کتابام شبیه کتابای قدیمی بود یادمه بعدش کتابای برادرم ( یک سال از من کوچیکتره) همه شد بخوانیم بنویسیم و به همین ترتیب نحوه ی آموزش عوض شد و همه چی تموم شد ..
خیلی از اینارو منم دیدم ... مخصوصاً تیتراژ برنامه کودک که یه پسره وارد خونه میشه و میره تو و آخرش رو صفحه ی تلویزیون برنامه کودک و نوجوان می بود !
کانادا درای هم که نوشابه مورد علاقه پدربزرگ پدرم (یعنی جد من ) بود که همین فقط یادمه ازشون
در هر صورت خیلی خاطرات مارو هم تداعی کرد ...
بخاطر مداد تراشیدن معلم کلاس اول دبستانم از کلاس لطف کرد و به من آموزش داد چه جوری میشه از کلاس بیرون رفت .. خیلی بد اخلاق بود !!
__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 03-14-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow

هر

کی از زمین خاکی شروع کرده بیاد جلو...
کیا بازیهای سگا 8 بیت رو یادشونه؟؟
اگه بلدین کاراکترها رو معرفی کنید... بدون استفاده از اینترنت البته

اول خودم از سمت راست
رایدن (برقی)
اسکورپیون (کمندانداز)
این لیو کانگ ما بهش میگفتیم بروسلی بیشتر شبیه جکی چان بود البته!!! ولی سبک بروسلی مبارزه میکرد.
چهار دسته که فکر کنم کینتارو بود یه پرنسسی همچین چیز نفرین شده ای بود تو مورتال کمبت دو سروشکل ببر میگیره پرشهای بلند میکنه یه الماسم وسط سینه اش داره
اون نینجا آبیه عشق من ساب زیرو یخی بود
پیرمرده یه استاد شائولین فکر کنم به نم کانگ لیو بود... شخصیت منفی بود
بعد سونیا یود برگرفته از کاراکتر سینتیا راتراک که بازیگر فیلمهای رزمی دهه 80 و دهه 90 میلادی بود
نینجا سبزه فراگ بود فکر کنم باید آزادش می کردیم
اون جانی کیج بود با عینک دویش!!! مارو یاد ژان کلود وندام (همون فرانکی!!!) می انداخت
و اون آخریه هم جکس بود اسمش فکر کنم
دقیقه ای 20 ریال دو تومن دونفره 3 تومن بعد شد چهار تومن
بعضی جاها پنج دقیقه 10 تومن یا سه دقیقه پنج تومن
می نشستیم ساعتها تو کلوپها بازی می کردیم یادش بخیر

سگا و میکرو بود
میکرو 15 تومن سگا 30 تومن قیمت داشت ولی گرافیک و کیفیت بازیهای سگا خیلی عالیتر از میکرو بود خداییش
میکروجنیوس خودم داشتم بازیهاش بیشتر برای زیر 15 سال بود سگا خشن تر و با کیفیت بالاتر بود ضمنا بازیهاش تا 20 سال هم بود و رده خشن هم داشت

تصاویر پیوست شده
نوع فایل: jpg tumblr_lnfyqv31xW1qfxwtoo1_500.jpg‏ (35.8 کیلو بایت, 27 نمایش)
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
6 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3  
قدیمی 09-04-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وای خدای من چه دورانی بود
همه ی اینا خوب یادمه
اما فقط ما مشهد صدای آژیر قرمز رو میشنیدیم اونطرف ها جنگی نبود به ظاهر . هفته ای دو بار 2 شنبه و 5 شنبه شهید میاوردن . داداش دوست منم شهید شد و کوچمون رو به اسم اون گذاشتن . یادش بخیر خانم خامنه ای و اون بچه ای که اول برنامه کودک قدم میزد با لیاس سفید ژیمناستیک. یادش بخیر سندباد .
دفتر مشقامون با حالا خیلی فرق داشت
ساده و تمیز و زیبا
با مداد مشکی و قرمز
کناره هاش هم گل و بلبل میکشیدیم
مقنعه هامون جلویش با ابر دوخته میشد تا صاف وایسته . اوه بوی کیف نو اول مدرسه دیوونم میکرد
اون روزی که امام خمینی فوت کرد داشتیم با بابا و ماندانا و مهدی و مامان صبحونه میخوردیم . بابا عشقش بود و اخبار ! حیاتی داشت اخبار میگفت که یهو گفت انالله و ... همه وا رفتیم از بغض توی صداش.....
من سوم راهنمایی بودم دو هفته قبل آبله مرغون بدی گرفته بودم که داشتم میمردم . نرفتم مدرسه دو هفته هم واسه عزاداری امام تعطیل شد کلا یه ماه تعطیل بودم..

یادش بخیر اون روزایی که همه با هم خاله خاله بازی میکردیم و از مامان غذای راستکی میگرفتیم میریختیم توی ظرف های بازیمون و میخوردیم
بچه های حالا اصلا کار و بازی گروهی بلد نیستن
یادش به خیر اون موقع ها کمیته بود یه چیزی مثل گشت ارشاد حالا...
شبکه ی سه که داشت افتتاح میشد کیف کرده بودیم که اوه داریم پیشرفت میکنیم
کامپیوتر یا نبود یا خیلی کم بود حتی توی اداره ها
به بابا گفته بودن مدیران مدرسه باید یه کامپیوتر بخرن و بیان اداره واسه آموزش کار با اون خدا رحمتش کنه......
یادش بخیر میرفتم واسه داداشم شیر پاستوریزه میخریدم دونه ای دو تومان ! از اون شیشه ای ها که عکس گاو داشت
گازکشی هم تازه اومده بود چه ذوقی میکردن مردم وقتی علمک های ( یا المک های ؟) گاز توی کوچه ها نصب میشد
بعدا میگم ادامه اش رو....
__________________

ویرایش توسط SonBol : 09-04-2010 در ساعت 03:03 PM
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-04-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام
خوبین؟
اگر میخواستم شصت باشه که دهه نمی زدم
برن برا خودشون پاتوق بزنن با عنوان پاتوق دهه شصت
هدف این نیست تفکیک بشیم
هدف اینه کمی نوستالوژی هم داشته باشیم

الان همین یونس که اومده اغتشاش کرده کجا یه شیشه شیر موز دولتی خورده؟
بله شیر موز هم میدادن
شیر شیشه ای بزرگ دو تومن
شیر کاکائو کوچیک
گهگاه شیر موز تو همون شیشه شیر کاکائو
ماست سطلی از ماست بندی یا بقالی محل با سطل امانی!!
نوشابه زمزمو پپسی کولا و کانادادرای


یادش بخیر کانادا بعد حموم نمره جمعه ها



پپسی کولا بنوشید



کوکاکولا بنوشید (رو شیشه هاش برجسته زده بود کوکا کولا)



اینو کی یادشه؟ سون آپ؟





کی کیت کت اصل تو بسته بندی مقوائی و روکش آلومینیومی یادشه؟؟


میشناسینوشون؟؟

ا


چندتا کتابشو خوندین؟
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 09-04-2010 در ساعت 01:50 PM دلیل: http://www.urbantitan.com:8080/wp-content/uploads/2010/04/tintin.jpg
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 10-23-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Cool


نوشابه زمزمو پپسی کولا و کانادادرای


یادش بخیر کانادا بعد حموم نمره جمعه ها



پپسی کولا بنوشید



کوکاکولا بنوشید (رو شیشه هاش برجسته زده بود کوکا کولا)




میشناسینوشون؟؟

ا


چندتا کتابشو خوندین؟
من فقط یکی از کتاباشو خوندم اونم چند سال پیش خواهرم برام گرفته بود....
خیلی دوست داشتم اون زمان بودم و از اون نوشابه های کانادا میخوردمنمی دونم الان هست یا نه البته اگر هم باشه مطمئنا کیفیت سابق رو نداره
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 09-04-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چقدر من دل نازکم خدائیش
بیا شد دهه پنجاه و شصت
درهمه داداش
سوا نکن درهم شد
نسل سوخته هاش بیان تو


میگ میگ اسمش رودرانره مهدی جان
رود رانر و کایوت
یه اسپیدی گونزالس و سیلوستر هم هست اونام همین مشکل رودرانر و کایوت رو دارند!!



ایشان را شناختید؟؟



این دو تا رو چطور؟؟ مونگاررررررررررررررررررررررررر ر
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 09-04-2010 در ساعت 02:19 PM
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 09-04-2010
مجتب آواتار ها
مجتب مجتب آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: ساری
نوشته ها: 2,922
سپاسها: : 18

36 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



این که خوب نوشته بیلفی و لیلی بیت.
البته اول باید سلام میکردم.
بالاخره وقتی حرف پنجاه و شصت شد از ما بزرگتر اینجا هست و ما هم کوچیک همه هستیم حتی اون دهه هفتادی ها. بزرگی به سن نیست. به علم و تجربست.
اما حالا که حرف خاطرات شد منم رفتم دهه سی و چهل. یادش بخیر.
زمانی که میرزا کوچک خان داشت با من سر پپسی کلا بازی میکرد . غروبا تیله بازی هم مکردیم.
یا با گردو سیبیک درست میکردیم و گردو بازی میکردیم.
اونوقتا تلوزیون نبود.

بعدش که اومد منم میرزا رو تنها گذاشتم موندم تو خونه فیلم تماشا میکردم اونم از بیکاری رفت جنگلی شد.
یادش بخیر ستار خان و باقر خان. هیییییی.

اون کتاب تن تن هم فکر کنم 10 12 جلدی باشه که ما 8 یا 9 جلدشو داریم.


حالا من از مشکلاتم و اینکه فرقی با دهه 50 ندارم بگم.
ما 5 تا داداش بودیم که یکیش تو 19 سالگی فوت کرد و از من چهار سال بزرگتر بود.
1دونه خواهر هم داریم. بنده آخرین فرزند هستم.
حالا مشکلات:
1- تلوزیون که تمام برنامه ها تکراری بود و همین که برنامه یا چیزی پخش میشد یکی از این داداشای بنده میشد گزارشگر و تا آخر تعریف میکرد. که زهر مارم میشد.


2-اسباب بازی که همیشه یا ماشینم چرخ نداشت یا تفنگم لوله نداشت یا اگه سالم بود صاحاب داشت. چون همش مال اونا بود

3-کتاب داستان هم که مربوط به همون دهه پنجاه بود و یا اول داستان مشخص نبود یا ته نداشت یا وسط چند صفحه کم بود

4-دو چرخه هم که...

راستی کارتون ممول یادتونه؟
اون پیر مرده بود مارژی پیر که یه عصای گرد با یه سوسمار داشت


راستی یکی از محاسن برادر زیاد داشتن این بود که تو خونه همیشه سر گرم بودیم.توی حال دو به دو فوتبال میزدیم که آخرش یا قاب میشکست یا گلدون. البته این آخرش نبود. اولش بود. چون بعدش یا کفگیر یا ملاقه تو تن ما میشکست
با چندتا ناخون جِله مَشدی که جاش رو تنمون میموند سر انجام با اشک فراوان پایان میافت

یاد سگا و میکرو بخیر. ییادمه پدرم میکرو خرید هفته دوم زد شکستش. بسکه ما برادرا سر نوبت با هم کل کل میکردیم.

منم ادامشو بعدا میگم. نکته خنده دار یادم افتاد حتما میگم.
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
.
.
.


ویرایش توسط مجتب : 09-04-2010 در ساعت 03:48 PM
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 09-04-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مجتب نمایش پست ها


این که خوب نوشته بیلفی و لیلی بیت.
راستی کارتون ممول یادتونه؟
اون پیر مرده بود مارژی پیر که یه عصای گرد با یه سوسمار داشت
.
مجتب جان مارژی پیر تو همین بلفی و لیلی بیت بود نه ممول
ممول با جغدش و دوستاش بود و دختر مهربون (چقدرهم سانسور داشت)

سری بعدی نوستالوژی دهه پنجاه و شصت:


هاچین و واچین




خونه مادربزرگه



هادی و هدی

من یادمه بزرگترها بیشتر برنامه خردسالان میدیدند تا بچه ها
ما بیشتر سرگرم بازی بودیم تا تماشای کارتون
ولی نمی دونم چرا همیشه تلویزیون ما زمان نشون دادن برنامه کودک روشن بود!!!!





اینو کی یادشه؟؟
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 09-04-2010 در ساعت 04:01 PM
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 09-04-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile





اینو کی یادشه؟؟[/QUOTE]


انگار همین دیروز بود
بالایی برای یکی از آشنایان بود خدا بیامرزتش
پاینی هم مال مادربزرگ بود - آخه فروخت رنگی میبینه الان ماشالله

مجتب جان ما سه برادر بودیم البته یکی مال دهه 70 است و درواقع ما دوتا میکرو بعد سگا راحت بازی میکردیم غیر از بازی دزد و پلیس که یک نفره بود همش دعوا بود

تا سر و کله میهمان جدید پیدا شد و مدعی شد البته ما بزرگ شده بودیم ولی هنوز بازی میکردیم

مجتب چند تا جای ملاقه رو سرت مونده. یادته کچل میکردیم تو مدرسه سرهای شکسته با سنگ و ... معلوم بود
آخی
خدا به حاج امیر عباس خان انصاری خیر بده اگه حاضره براش دعا کنم بگه تا دعا کنم بابت این تاپیک.
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 09-04-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مهدی جان دعا بکن ولی برای همه نه فقط من
التماس دعا داریم مهدی جان
ضمنا هر چه می خواهد دل تنگت بریز تو همین تاپیک



اینم تو هر بقالی و خونه هر پدربزرگ و مادربزرگی پیدا میشد
یادش بخیر



چراغ زنبوری




لاله های خونه مادربزرگها




فانوس یادتون میاد؟؟




کتونی هاتون هنگام فوتبال یادتونه؟؟



هفت سنگ



جفتک چهارگوش!!!!!!!!!
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها