عوامل سیاسی
۴) کسری بودجه و بدهی های دولت آمریکا:
بودجه حکومت آمریکا نیز می تواند بر ارزش دلار تأثیر گذار باشد. اگر سرمایه گذاران خارجی شاهد آن باشند که هزینه های دولت آمریکا از پولی که این دولت در اختیار دارد بیشتر است. آنها در می یابند که این دولت مجبور است اقدام به استقراض از نسل های بعدی و بخش خصوصی کشورهای خارجی نماید. گفتنی است بدهی خارجی آمریکا تا تابستان سال ۲۰۰۷ حدود ۹ تریلیون دلار بوده است و این بدهی روزی ۲ میلیارد دلار افزایش می یابد.
5 ) سابقه آمریکا در عرصه اعتبارات مالی:
دولت آمریکا سابقه خوبی در عرصه اعتباری دارد و این امر موجب پائین رفتن خطرات مربوطه و افزایش قیمت دلار می گردد.
آمریکا معتبرترین کشور قرض گیرنده جهان است و این امر خود دلیل قوی ماندن نسبی دلار علی رغم مشکلات موجود را توضیح می دهد.
۶) میزان محبوبیت رئیس جمهور آمریکا:
محبوبیت رئیس جمهور آمریکا اغلب اوقات بر ارزش دلار مؤثر دانسته می شود. درست است که کارشناسان بر سر واقعیت این امر و وجود رابطه این دو با هم اختلاف دارند ولی در صحنه عمل، سرمایه گذاران بین المللی مایل به حضور فردی قوی در رأس قوه مجریه آمریکا هستند زیرا آنها ترجیح می دهند در این کشور فقط یک مرجع تصمیم گیری وجود داشته باشد و از دخالت کنگره آمریکا که دارای جناح بندی های سیاسی و اختلاف نظرهای متعدد است در امور اقتصادی این کشور هراس دارند.
۷) جنگ:
جنگ و حمله های غیرمنتظره به منافع آمریکا موجب آسیب رسیدن به اعتماد به نفس مشتری و تجارت و کند شدن رشد اقتصادی می شود. همچنین جنگ موجب کسری بودجه آمریکا به خاطر تأمین هزینه های جنگی می شود. بنابراین درگیری های نظامی آمریکا موجب افزایش بدهی این کشور و به خطر افتادن ارزش دلار می شود.
۸) تحولات ژئوپلتیک:
هر جریانی که به عنوان حادثه ای ناگهانی، منازعه یا دخالت خارجی تلقی شود می تواند تأثیر منفی بر دلار داشته باشد. این جریانات لزوماً نبایست در حد و اندازه واقعی مناسب خود دلار را متأثر کنند. بلکه آنچه که سرمایه گذاران فکر می کنند به وقوع می پیوندد دارای ارزش است چرا که وجود یک طرز تلقی خاص از یک واقعه اغلب در بازارهای سهام به تحولاتی واقعی منجر می شود.
۹) سیاست های پایدار:
اگر سرمایه گذاران احساس کنند روند امور تا حد زیادی به حالت خود باقی می ماند و دستخوش تغییرات ناگهانی ناشی از سیاست های دولت آمریکا نمی شوند به دلار اعتماد بیشتری پیدا می کنند. در نتیجه تقاضا برای دلار بیشتر شده و به دنبال آن ارزش دلار هم افزایش می یابد.
باید به خاطر داشت بازار ارز در نتیجه تغییر سیاست های دولتی آسیب پذیر است. این مسئله به ویژه در مورد سیاست مالی صدق می کند. بدین صورت که اگر سرمایه گذاران معتقد باشند سیاست آمریکا راه درست را می رود، پول خود را صرف سرمایه گذاری هایی می کنند که به صورت دلار انجام می شود. در مقابل اگر سرمایه گذاران اعتماد خود به اقتصاد آمریکا به عنوان اقتصادی که در معرض تغییرات ناشی از سیاست های جدید است را از دست بدهند، آن گاه دیگر دلار را ارزی قابل اعتماد نمی دانند.
۱۰) گسترش حجم دولت:
ایجاد اداره های جدید دولتی و افزایش وظیفه دولت هزینه های بسیاری در پی دارد. برای مثال ایجاد وزارت امنیت داخلی در آمریکا می تواند موجب کاهش ارزش دلار شود زیرا ایجاد اداره های جدید دولتی موجب کم شدن هزینه های اختصاص یافته به دیگر اداره ها در بودجه می شود.
۱۱) انتخابات:
اعتماد یا نگرانی نسبت به حکومت جدید می تواند موجب نزدیک شدن یا دور شدن سرمایه گذاران به دلار شود. همچنین با انتخاب اعضای جدید کنگره آمریکا، قوانین جدیدی تصویب می شود که می تواند اقتصاد آمریکا را متأثر سازد. سرمایه گذاران خارجی ممکن است واکنش های مثبت یا منفی به این تغییرات دهند و با این کار بر ارزش دلار اثر گذارند.
۱۲) کاهش مالیات بر مصرف کننده:
کاهش مالیات مصرف کنندگان موجب افزایش مصرف می شود که خود موجب بهبود اوضاع اقتصادی آمریکا و همچنین دیگر کشورهای صادرکننده کالاهای مصرفی به آمریکا به ویژه چین می شود. این امر تا هنگامی که اقتصاد آمریکا دچار کسری تجاری و بودجه نشده برای اقتصاد این کشور مفید است. از سوی دیگر افزایش مالیات ها موجب کاهش انگیزه مصرف افراد می شود. این کار موجب کمک به هزینه های دولتی و کاهش بدهی های آن می شود و اگر چه باعث کند شدن سرعت رشد اقتصادی می شود ولی در عین حال کسری موازنه تجاری و بودجه آمریکا را کاهش می دهد.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear