|
|
behnam5555 |
12-15-2010 08:51 PM |
زنبور عسل، طبیب طبیعت
http://www.aftab.ir/lifestyle/images...f8dba34572.jpg
زنبور عسل دارای نیروی ذاتی است که گل های مفید را از غیر مفید تشخیص می دهد. آن ها با علاقه فراوان به سراغ تمام گیاهان طبی و گل های شفابخش می روند و به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه، عمل می کنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملا محفوظ مانده و به عسل منتقل می شود. عسل طبیعی سرشار از مواد غذایی و حیات بخش بوده و می تواند تمام نیازهای غذایی انسان را برطرف نماید. زیرا زنبور تمام املاح و ویتامین های موجود در گل را به شکل عسل فرآوری نموده و آن را به صورت قابل جذب در بدن آماده و ذخیره می نماید.در ذیل اشاره مختصری به هر یک از محصولات زنبور عسل می نماییم تا در مقالات بعدی به صورت کامل به آن ها پرداخته شود.
● عسل
عسل واژه ای عربی است که در فارسی به آن «انگبین» می گویند و عبارت است از شهد گل ها که زنبور عسل توسط خرطوم خود آن را مکیده و در درون شکم خود آن را تبدیل به عسل می کند.گذشتگان آن را مظهر پاکی و خلوص و نشانه قدرت می دانستند و در یونان و روم باستان مظهر برکت، عشق و زیبایی بود و مالیات خود را براساس آن می پرداختند.بقراط حکیم پدر پزشکی و بنیان گذار طب یونانی حدود ۲۵۰۰ سال پیش در مورد اهمیت عسل چنین گفته است: هر دارویی از مواد غذایی درست می شود و متقابلا هر غذایی نیز جانشین دارو می شود و عسل به این هر دو شرط جواب گوست.عسل با داشتن ترکیباتی مثل کربوهیدرات ها، مواد معدنی، ویتامین ها، اسیدهای آلی، اسیدهای آمینه، آنزیم ها، آنتی اکسیدان ها و... دارای خواص بی شماری است که به آن اشاره ای مختصر می کنیم.
● ژله رویال
ژله رویال یا غذای ملکه به نام های مختلفی از قبیل ژل شاهنامه، شیر زنبور، اکسیر جادویی، شاه انگبین و... معروف است و عبارت است از یک ماده غذایی شیری رنگ که لارو زنبورها تا ۳ روزگی و ملکه در تمام عمر از آن تغذیه می کنند. امروزه کاملا آشکار شده است تفاوت ملکه و زنبوران کارگر در مصرف ژل رویال است.ژل رویال به علت داشتن ترکیبات خاص سالیان دارازی است که به عنوان یک ماده اعجاب انگیز و معجزه آسا تلقی می شود و باعث شده است بعضی آن را برای درمان بیشتر بیماری ها به خصوص بیماری های لاعلاج پیشنهاد کنند.
● گرده
گرده یا همان واحد تولید مثلی نر گیاهان، مهم ترین منبع پروتئین و چربی غذای زنبور عسل را تشکیل می دهد. گرده محتوی کلیه مواد مغذی برای رشد موجودات می باشد به طوری که بعضی از دانشمندان آن را کامل ترین غذای جهان می دانند و آن را به عنوان بهترین مکمل غذایی در بهبود وضع عمومی بدن معرفی می کنند.
● موم
موم ماده ای است که به وسیله غدد موم ساز زنبور عسل ساخته می شود. موم ماده ای جامد، بی شکل و بدون طعم می باشد که کاربردهای فراوانی برای آن ذکر شده است.
● بره موم
بره موم صمغ درختان است که در اندام های مخصوصی از گیاهان ترشح شده که زنبور عسل آن را جمع آوری و سپس فرآوری می کند. بره موم ماده ای جامد، خمیری، چسبناک و عموما به رنگ قهوه ای می باشد. به طور کلی می توان گفت از بره موم انواع محصولات دارویی و مواد آرایشی تهیه می شود.
● نیش یا زهر زنبور عسل
زهر زنبور توسط غددی در بدن زنبور ترشح و به داخل کیسه نیش هدایت می شود. زهر زنبور ضد التهاب است و بیشتر در درد مفاصل و روماتیسم کاربرد دارد. هم چنین در زنبور درمانی بسیار مورد استفاده است. در رابطه با ارزش زهر زنبور گفته شده است گران ترین فرآورده حیوانی در جهان می باشد، به طوری که در بعضی موارد در بازارهای جهانی قیمت هر گرم آن تا ۶ برابر قیمت طلا خریداری می شود.
|
behnam5555 |
12-15-2010 08:54 PM |
سروصدا استرس می آورد
http://www.aftab.ir/lifestyle/images...d73d971048.jpg
استرس یکی از محرک هایی است که زندگی فردی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. البته مواجهه با استرس اجتناب ناپذیر است و موضوع مهم، مدیریت و حل مساله است.
یکی از موارد ایجاد استرس، سروصداست که افراد در خانه، خیابان و محل کار با آن مواجه هستند. سروصدا یکی از محرک هایی است که هر چه شدت و مدت زمان مواجهه با آن بیشتر باشد استرس ناشی از آن بیشتر می شود. سروصدای ناشی از تولیدات دست ساز بشر مانند بوق خودرو، استرس بیشتری ایجاد می کنند.
برخی عوامل درونی نیز افراد را به سر و صدا حساس تر می کند؛ عواملی مانند حساس بودن، ابتلا به اختلالات روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی، قرار داشتن در برخی دوره های خاص از زندگی (به عنوان نمونه، در خانم ها زمان های نزدیک به عادت ماهانه) و...
چه باید کرد؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که لازم است سطح تحمل افراد برای مدیریت استرس ها بالاتر برود. در بخش مربوط به عوامل فردی، لازم است افراد برای استراحت، خواب و کل زندگی برنامه ریزی داشته باشند تا از حساسیت های بی مورد پرهیز کنند. افرادی که سروصدا ایجاد می کنند هم باید درک متقابلی داشته باشند و با کارهایی مانند بوق زدن های بی خود و ایجاد سروصدا در راه پله و مشاعات آپارتمان، مزاحم همسایه ها نشوند. در بحث طراحی و مهندسی نیز لازم است ساخت و سازها طوری انجام شود که ساختمان ها ضدسروصدا باشند. در بخش مدیریت شهری نیز لازم است مسوولان به بهداشت روانی ساکنان بیشتر اهمیت دهند و کاهش آلودگی صوتی ساختمان ها را در سیاست ها مورد توجه قرار دهند.
دکتر محمدرضا خدایی
روا ن پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
|
behnam5555 |
12-15-2010 08:57 PM |
گزنه گیاهی مفید برای ده ها بیماری
http://www.aftab.ir/lifestyle/images...ad1c950dd9.jpg
گزنه گیاهی است که در ویرانه ها ، باغ ها و نقاط مرطوب که چهارپایان از آن عبور می کنند به صورت خودرو می روید و از دوران کهن تاکنون برای درمان بسیاری از بیماری ها استفاده شده است.
به گزارش ایرنا ، گزنه از دوران ماقبل تاریخ نیز وجود داشته و مردم آن زمان از آن برای تغذیه استفاده می کرده و از خواص درمانی آن اطلاع داشته اند. جالینوس حکیم که در قرن دوم میلادی زندگی می کرد آن را برای رفع سرماخوردگی و بیماریهای دستگاه تنفسی تجویز می کرد.
ساقه این گیاه علفی و چند ساله چهار گوش است و به طور قائم تا ارتفاع یک متر بالا می رود. این گیاه در ویرانه ها ، باغ ها و نقاط مرطوب که چهارپایان از آن عبور می کنند به حالت خودرو می روید ، ریشه این گیاه خزنده است و در ناحیه ای که سبز می شود کم کم تمام منطقه را فرا می گیرد.
ساقه این گیاه را پرزها و تارهای مخروطی شکل پوشانده که در صورت لمس کردن ساقه به دست می چسبد و پوست را می گزد که تولید خارش و سوزش می کند و شاید به همین دلیل آنرا گزنه نامیده اند.
تخم آن نرم ، ریز و تیره رنگ و مانند تخم کتان است، قسمت مورد استفاده این گیاه برگ های تازه ، ریشه ، شیره و دانه آن است.
● پراکنش جغرافیایی
در ایران در ییلاقات اطراف تهران ، شمیرانات و درکرج در دامنه های البرز، کندوان ، پل زنگوله ، در مناطق شمالی در گیلان درهرزویل و جنگل نودی ، عمارلو ، راه کبوترچاک به زردچیان ، رودبار، آستارا، بندرگز و درآذربایجان در دامنه های سهند ، زنقاب ، دیلمان و ارسباران به طورخودرو دیده می شود.
● ترکیبات شیمیایی
گزنه دارای تانن ، لسیتین ، اسید فرمیک ، نیترات پتاسیم و کلسیم است، ترکیبات آهن دارد و دارای ویتامین c و نوعی گلوکوزید است که پوست را قرمز می کند، از سرشاخه های این گیاه ماده قرمز رنگی به نام اورتی سین استخراج می شود.
● خواص دارویی
گزنه ، مو را تقویت می کند و از ریزش موی سر جلوگیری می نماید و حتی در بعضی از موارد موی سر دوباره می روید. برای استفاده از این خاصیت ۶ گرم سر شاخه ها و برگ ها و ریشه گزنه را به تنهایی و یا با ۳۰ گرم چای کوهی در یک لیتر آبجوش ریخته و آنقدر بجوشانید تا حجم مایع به نصف برسد، شبها مقداری از این مایع را به سر بمالید و صبح بشویید.
برای براق شدن و جلا دادن به موها بعد از شستشوی سر موها را با چای گزنه ماساژ دهید، بدین منظور یک قاشق چایخوری برگ گزنه خشک را در یک لیوان آب جوش ریخته و مدت نیم ساعت بگذارید بماند، ماساژ دادن با این چای ، شوره سر را برطرف می کند.
دستگاه هاضمه را تقویت می کند ، ادرار را زیاد می کند ، برای درمان بیماری قند مفید است بدین منظور یک فنجان چای گزنه را سه بار در روز میل کنید ، ترشح شیر را در زنان شیرده زیاد می کند ، اخلاط خونی و بیماریهای پوستی را برطرف می کند و دانه گزنه برای باز کردن عادت ماهیانه کاربرد دارد.
در درمان کم خونی موثر است و تعداد گلبول های قرمز را زیاد می کند ، اگر در ادرار خون وجود داشته باشد گزنه آنرا برطرف می کند ، عرق آور ، پاک کننده اخلاط سینه ، ریه و معده است ، نیروی جنسی را تقویت و گرفتگی های کبدی را رفع می کند.
برای از بین بردن زگیل ، ضماد برگ های تازه آنرا روی زگیل بمالید ، برای پاک کردن مثانه ، رفع عفونت مثانه و دفع سنگ از مثانه ، برگ گزنه را همراه با ریشه شیرین بیان دم کنید و بنوشید.
برای التیام زخم ها و زخم های سرطانی از ضماد تخم گزنه مخلوط با عسل استفاده کنید ، برای برطرف کردن کهیر از جوشانده گزنه به مقدار سه فنجان در روز بنوشید ، درد نقرس را کاهش می دهد.
همچنین برای برطرف کردن ناراحتیهای زنانه قبل از عادت ماهیانه از چای گزنه استفاده کنید ، ناراحتی های کلیه را برطرف می کند ، ضماد آن درد عضلانی را تسکین می دهد ، کرم معده و روده را می کشد ، درمان کننده بواسیر است و برای برطرف کردن درد رماتیسم ، برگهای تازه آنرا روی پوست بمالید.
● طرز استفاده
▪ دم کرده گزنه: مقدار ۴۰ گرم برگ گزنه را در یک لیتر آبجوش ریخته و به مدت ۱۰ دقیقه دم کنید، مقدار مصرف آن سه فنجان در روز بعد از غذا است.
▪ جوشانده گزنه: مقدار ۳۰ گرم گزنه را در یک لیتر آب ریخته و به مدت ۱۰ دقیقه آن را بجوشانید، این جوشانده برای تصفیه خون مفید است ، مقدار مصرف آن یک فنجان بین غذاها در روز است.
● مضرات
گزنه اگر بیش از حد استفاده شود ممکن است برای روده ها و کلیه ها مضر باشد بنابراین بهتر است با صمغ عربی و کتیرا خورده شود.
مقدار مصرف بیش از ۱۰ گرم در روز ممکن است باعث بند آمدن ادرار شود، زنان باردار و کودکان باید از مصرف آن خوداری کنند.
|
behnam5555 |
12-15-2010 09:20 PM |
سخنانی زیبا باربارا دی آنجلیس
http://www.aftab.ir/lifestyle/images...3a3b302c3a.jpg
▪ باربارا دی آنجلیس : احساس شهوت تنها نقطه ی آغازین عشق ورزی و نمود فیزیکی و جسمانی نیاز و گرایشی محض و نامحدود به زمان است. چرا که هسته ی مرکزی عشق و جاذبه ی جسمانی نیز چیزی نیست جز میل و نیاز به آمیزش ، یگانگی ، نکاح و اتحاد با معشوق.گر چه در ظاهر این بدن شماست که بدن معشوق را لمس می کند اما در واقع این روح شماست که از طریق بدنتان به نوازش روح معشوق می پردازد.
▪ باربارا دی آنجلیس : از عشق و جاذبه جسمانی خود بپرسید : چرا می خواهی او را در کنار داشته باشی ؟ چرا می خواهی با او همبستر شوی ؟ سپس به زبان حال دل خود گوش دهید تا پاسخ را بیابید . خواهید دید که ندای کوچکی در اعماق قلب تان پاسخ خواهد داد : تا با او یکی بشوم و به یگانگی و وحدت وجود آغازین خود باز گردم.
▪ باربارا دی آنجلیس : عشق از آنجا که با معشوق پیوند می خورید آغاز می گردد و تا حرکت موزون و هماهنگی روح هایتان امتداد می یابد.
هنگامی که جان هایتان یکی می شوند ، آن گاه با تمامی وجود عشق خواهید ورزید.
دیگر چیزی بین شما نیست که از جنس عشق نباشد
پیوند مقدس همین است.
شور و شعف ، وجد و شادمانی واقعی هم ، این است.
▪ باربارا دی آنجلیس : تنها با عشق میان دلهای شماست که عشق میان شما عمق و استحکام واقعی خود را نشان خواهد داد.
▪ باربارا دی آنجلیس : عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ی جسمانی میان شما و معشوق که همواره در حال تغییر است متکی نیست.
▪ باربارا دی آنجلیس : عشق واقعی از روح شما نشات می گیرد
این نوع از عشق ناب هنگامی که خود را در دل و جان دیگری می یابید شکل می گیرد و پیوند اعجاز گونه این دو را به جشن و سرور می نشیند.
▪ باربارا دی آنجلیس : درست در همان لحظه که عشق شما خود را به نوعی ابراز می کند حال چه از طریق آغوشی گرم ، نگاهی محبت آمیز یا رفتاری مهربانه ، به قلمرو بی زمان قلب گام نهاده اید
مهم نیست پیش از آن چه اتفاقی افتاده است . تنها این مهم است که چه اتفاقی خواهد افتاد.
تمامی آن چه براستی اهمیت دارد همین لحظه است . تنها این عشق است که مهم است
▪ باربارا دی آنجلیس : منتظرنمانید عشق شما را پیدا کند
زمین حاصلخیزی بیافرینید تا بذر عشق به سادگی در آن جوانه زند و رشد کند
خود را تمام و کمال و تا آن جا که در توان دارید با صداقت تمام به رابطه تان متعهد و پای بند کنید
قدرت تعهد بذر عشق میان شما و معشوق را آبیاری خواهد کرد و به آن این امکان را خواهد داد تا در قلب شما به بار بنشیند
▪ باربارا دی آنجلیس : به دنبال نکات مثبت و نقاط قوت دیگران باشید تا آن ها را پیدا کنید.
آن گاه دیگر بیست دقیقه با او باشید یا بیست سال تفاوتی نخواهد داشت
زمانی را که در این حال سپری کنید ، با عشق سپری می شود زیرا در تمام طول این مدت شما در جست و جوی همین عشق بودید و همین عشق بود که بدان دست می یافتید
▪ باربارا دی آنجلیس : آن نوع از عشق که فراتر از بدن و جسم ماست هنگامی ظهور می کند که با تمام وجود و نه تنها با جسم خود به معشوق عشق بورزیم.
این عشق برتر تنها هنگامی خود را نشان می دهد که با فکر و ذهن و قلب و روح خود به فکر و ذهن و قلب و روح معشوق عشق بورزیم
سپس تمامی سلول های بدن ما از عشق به معشوق خواهد لرزید.
این همان عشقی است که در ایثار و از خودگذشتگی نهفته است.
▪ باربارا دی آنجلیس : شور زندگی ترانه ای است که عشق می سراید
شور زندگی همان عشق است که به حرکت در آمده است
عشق و شور زندگی هنگامی نصیب تان می شود که آتش عشق را گرامی بدارید و بیاموزید که همواره آن را روشن و فروزان نگه دارید.
▪ باربارا دی آنجلیس : شما قدرت و توان آن را دارید که زندگی ای رضایت بخش و سرشار از غنای روحی بیافرینید
شما توان آن را دارید که به زندگی خود معنا و هدفی برتر ببخشید
این توان تنها در عشق و شور زندگی شما نهفته است . جرات و شهامت آن را به خود راه دهید تا عشق و شور زندگی را با خود به هر کجا که می روید ببرید.
جرات و شهامت آن را به خود راه دهید تا عشق و شور و زندگی تان را به هر کس که خواستید و دوست داشتید نشان دهید.
▪ باربارا دی آنجلیس : هر گاه زندگی با عشق و شور را بر می گزینید زندگی نیز عشق و شور خود را برای شما بر خواهد گزید.
▪ باربارا دی آنجلیس : کارتان را با عشق انجام دهید
با شکر و قدردانی تمام به سر کار بروید
و با عشق و شور تمام به آن دل بدهید
این یگانه شغل و تنها وظیفه اصلی شما بر روی زمین است
اینکه عشق بورزید . می توانید آن را هر زمان یا در هر کجا نیز انجام دهید.
هرگاه خود را با تمامی وجود وقف لحظه لحظه ی شغل ، کار و نیز زندگی تان کنید . آن گاه موفقیت و دستیابی واقعی را تجربه خواهید کرد و رضایت و اقناع حقیقی را احساس خواهید نمود
|
behnam5555 |
12-16-2010 07:27 PM |
شخصيت ادبي شيخ بهايي
شيخ بهاءالدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمسالدين محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثي همداني عاملي جبعي(جباعي) معروف به شيخ بهايي در سال 953 قمري/ 1546 ميلادي در بعلبك متولد شد و در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام«جبع» يا«جباع» مي زيست. شيخ بهاءالدين در كودكي به همراه پدرش به ايران آمد و پس از اتمام تحصيلات، شيخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال 991 هجري قمري به قصد حج راه افتاد، به بسياري از سرزمين هاي اسلامي از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال در حالي كه حالت درويشي يافته بود، به ايران بازگشت. وي در علوم فلسفه، منطق، هيأت و رياضيات تبحر داشت، مجموعه تأليفاتي كه از او بر جاي مانده در حدود 88 كتاب و رساله است. وي در سال 1031 در اصفهان درگذشت و بنابر وصيتش، جنازهاش را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا(ع) جنب موزه آستان قدس دفن كردند. شيخ بهايي آثار برجستهاي به نثر و نظم پديد آورده است. وي با زبان ترکي نيز آشنايي داشت. «عرفات العاشقين»(تأليف 1022ـ 1024)، اولين تذکرهاي است که در زمان حيات شيخ بهايي از او نام برده است. بهترين منبع براي گردآوري اشعار شيخ بهائي، کشکول است. از اشعار و آثار فارسي شيخ بهايي دو تأليف معروف تدوين شده است؛ يکي به کوشش سعيد نفيسي با مقدمهاي در شرح احوال شيخ، و ديگري توسط غلامحسين جواهري وجدي که مثنوي منحول«رموز اسم اعظم» را هم نقل کرده است. با اين همه هر دو تأليف حاوي تمام اشعار و آثار فارسي شيخ نيست. اشعار فارسي شيخ بهايي عمدتاً شامل مثنويات، غزليات و رباعيات است. وي در غزل به شيوه فخرالدين عراقي و حافظ، در رباعي با نظر به ابو سعيد ابوالخير و خواجه عبدالله انصاري و در مثنوي به شيوه مولوي شعر سروده است. ويژگي مشترک اشعار شيخ بهايي ميل شديد به زهد و تصوّف و عرفان است. از مثنوّيات معروف شيخ مي توان از اين ها نام برد: «نان و حلوا يا سوانح سفر الحجاز»، اين مثنوي ملمّع چنان که از نام آن پيداست در سفر حج و بر وزن مثنوي مولوي سروده شده است و شيخ بهايي در آن ابياتي از مثنوي را نيز تضمين کرده است.
او اين مثنوي را به طور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان ديوان فارسي وي ظاهراً به علت عدم مراجعه دقيق به کشکول متن ناقصي از اين مثنوي را ارائه کرده اند. «نان و پنير»، اين اثر نيز بر وزن و سبک مثنوي مولوي است؛ «طوطي نامه» نفيسي اين مثنوي را که از نظر محتوا و زبان نزديک ترين مثنوي شيخ بهايي به مثنوي مولوي است، بهترين اثر ادبي شيخ دانسته و با آن که آن را در اختيار داشته جز اندکي در ديوان شيخ بهايي نياورده و نام آن را نيز خود براساس محتوايش انتخاب کرده است. «شير و شکر»، اولين منظومه فارسي در بحر خَبَب يا مُتدارک است. در زبان عربي اين بحر شعري پيش از شيخ بهايي نيز مورد استفاده بوده است. «شير و شکر» سراسر جذبه و اشتياق است و علي رغم اختصار آن(161 بيت در کليات، چاپ نفيسي، ص 179 ـ 188؛ 141 بيت در کشکول، ج 1، ص 247 ـ 254) مشحون از معارف و مواعظ حکمي است، لحن حماسي دارد و منظومهاي بدين سبک و سياق در ادب فارسي سروده نشده است؛ مثنوي هايي مانند«نان و خرما»، «شيخ ابوالپشم» و«رموز اسم اعظم» را نيز منسوب بدو دانستهاند که مثنوي اخير به گزارش مير جهاني طباطبايي(ص 100) از آنِ سيد محمود دهدار است. شيوه مثنوي سرايي شيخ بهايي مورد استقبال ديگر شعرا، که بيشتر از عالمان اماميهاند واقع شده است. تنها نثر فارسي شيخ بهايي که در ديوان هاي چاپي آمده است، «رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش» است. شيخ بهايي در عربي نيز شاعري چيره دست و زبان داني صاحب نظر است و آثار نحوي و بديع او در ادبيات عرب جايگاه ويژهاي دارد. مهم ترين و دقيق ترين اثر او در نحو، «الفوائد الصمديه» معروف به صمديه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو کتب درسي در مرحله متوسط علم نحو در حوزههاي علميه است. اشعار عربي شيخ بهايي نيز شايان توجه بسيار است. معروف ترين و مهم ترين قصيده او موسوم به«وسيله الفوزوالامان في مدح صاحب الزّمان(عج) » در 63 بيت است که هر گونه شبههاي را در اثنا عشري بودن وي مردود مي سازد. شيخ بهايي در ارجوزه سرايي نيز مهارت داشت و دو ارجوزه شيوا يکي در وصف شهر هرات به نام«هراتيه يا الزّهره»(کشکول، ج1، ص 189 ـ 194) و ديگر ارجوزهاي عرفاني موسوم به«رياض الارواح»(کشکول، ج1، ص225 ـ 227) از وي باقي مانده است. دوبيتي هاي عربي شيخ نيز از شهرت و لطافت بسياري برخوردار بوده که بيشتر آن ها در اظهار شوق نسبت به زيارت روضه مقدسه معصومين(ع) است. شيخ محمدرضا فرزند شيخ حرّعاملي(متوفي 1110) مجموعه لطيفي از اشعار عربي و فارسي شيخ بهايي را در ديواني فراهم آورده است. اشعار عربي وي اخيراً با تدوين ديگري نيز به چاپ رسيده است.
بخش مهمي از اشعار عربي شيخ بهائي، لُغَز و معمّاست. از بررسي شيوه نگارش شيخ بهايي در اکثر آثارش، اين نکته هويداست که وي مهارت فراواني در ايجاز و بيان معمّاآميز مطالب داشته است. وي حتي در آثار فقهي اش اين هنر را به کار برده که نمونه بارز آن«رسائل پنجگانه الاثناعشرّيه»، است. اين سبک نويسندگي در«خلاصه الحساب، فوائد الصمّديه، تهذيب البيان و الوجيزه في الدرايه» آشکاراتر است. شيخ بهايي تبحّر بسياري در صنعت لغز و تعميه داشته و رسائل کوتاه و لغزهاي متعدّد و معروفي به عربي از وي بر جا مانده است. مانند: «لغزالزبده» (لغزي است که کلمه زبده از آن به دست مي آيد)، «لغزالنحو»، «لغزالکشّاف»، «لغزالصمديه»، «لغزالکافيه» و«فائده». نامدارترين اثر شيخ بهايي الکشکول، معروف به«کشکول شيخ بهائي» است که مجموعه گرانسنگي از علوم و معارف مختلف و آينه معلومات و مشرب شيخ بهايي محسوب مي شود. شيخ بهايي در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او که تماماً موجز و بدون حشو و زوايد است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماري از آن ها شروح و حواشي متعدّدي نگاشته شده است. خود شيخ بهايي نيز بر بعضي تصانيف خود حاشيهاي مفصّل تر از اصل نوشته است. از برجسته ترين آثار چاپ شده شيخ بهايي مي توان از اين ها نام برد: «مشرق الشمسين و اکسير السعادتين»(تأليف 1015)، که ارائه فقه استدلالي شيعه بر مبناي قرآن(آيات الاحکام) و حديث است. اين اثر داراي مقدمه بسيار مهمي در تقسيم احاديث و معاني برخي اصطلاحات حديثي نزد قدما و توجيه تعليل اين تقسيم بندي است. از اثر مذکور تنها باب طهارت نگاشته شده و شيخ بهايي در آن از حدود چهارصد حديث صحيح و حسن بهره برده است؛ «جامع عباسي»، از نخستين و معروف ترين رساله هاي علميه به زبان فارسي؛ «حبل المتين في اِحکام احکام الدّين»(تأليف 1007)، در فقه که تا پايان صلوة نوشته است و در آن به شرح و تفسير بيش از يک هزار حديث فقهي پرداخته شده است؛ «الاثنا عشريه» در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است. شيخ بهايي دراين اثر بديع، مسائل فقهي هر باب را به قسمي ابتکاري بر عدد دوازده تطبيق کرده است، خود وي نيز بر آن شرح نگاشته است. «زبده الاصول» تا مدت ها کتاب درسي حوزه هاي علمي شيعه بود و داراي بيش از چهل شرح و حاشيه و نظم است. «الاربعون حديثاً»(تأليف 995) معروف به اربعين شيخ بهايي؛ «مفتاح الفلاح»(تأليف 1015) در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسير سوره حمد. اين اثر کمنظير که گفته مي شود مورد توجه و تأييد امامان معصوم(ع) قرار گرفته است. «حدائق الصالحين»(ناتمام) شرحي است بر صحيفه سجاديه که هر يک از ادعيه آن با نام مناسبي شرح شده است.
از اين اثر تنها الحديقه الهلاليه در شرح دعاي رؤيت هلال (دعاي چهل و سوم صحيفة سجاديه) در دست است. «حديقه هلاليه» شامل تحقيقات و فوائد نجومي ارزنده است که ساير شارحان صحيفه از جمله سيد عليخان مدني در شرح خود موسوم رياض السالکين از آن بسيار استفاده کرده اند. هم چنين فوائد و نکات ادبي، عرفاني، فقهي و حديثي بسيار در اين اثر موجز به چشم مي خورد. نمونه اي از غزل هاي شيخ بهايي:
شبي ز تيرگي دل سياه گشت چنان
که صبح وصل نمايد در آن، شب هجران
شبي، چنان که اگر سر بر آورد خورشيد
سياه روي نمايد چو خال ماهرخان
ز آه تيرهدلان، آن چنان شده تاريک
که خواب هم نبرد ره به چشم چار ارکان
زمانه هم چو دل من، سياه روز شده
گهي که سر کنم از غم، حکايت دوران
ز جوريار اگر شکوه سرکنم، زيبد
که دوش با فلک مست، بستهام پيمان
منم چه خار گرفتار وادي محنت
منم چه کشتي غم، غرقه در ته عمان
منم که تيغ ستم ديدهام به ناکامي
منم که تير بلا خوردهام، ز دست زمان
منم که خاطر من، خوش دلي نديده زدور
منم که طبع من از خرمي بود ترسان
منم که صبح من از شام هجر تيرهتر است
اگر چه پرتو شمع است بر دلم تابان
آتش به جانم افکند، شوق لقاي دلدار
از دست رفت صبرم، اي ناقه! پاي بردار
اي ساربان! خدا را، پيوسته متصل ساز
ايوار را به شبگير، شبگير را به ايوار
در کيش عشقبازان، راحت روا نباشد
اي ديده! اشک مي ريز، اي سينه! باش افگار
هر سنگ و خار اين راه، سنجاب دان و قاقم
راه زيارت است اين، نه راه گشت بازار
با زائران محرم، شرط است آن که باشد
غسل زيارت ما، از اشک چشم خونبار
ما عاشقان مستيم، سر را ز پا ندانيم
اين نکته ها بگيريد، بر مردمان هشيار
در راه عشق اگر سر، بر جاي پا نهاديم
بر ما مگير نکته، ما را ز دست مگذار
در فال ما نيايد جز عاشقي و مستي
در کار ما شيخ بهايي کرد استخاره صد بار.
منبع: روزنامه اطلاعات
|
behnam5555 |
12-16-2010 07:32 PM |
شكرين حديث سعدي1
سخن گفتن از«استاد سخن» سعدي، افصح المتكلمين، كار بسيار مشكلي است و آن گونه كه آثارش به صفت سهل ممتنع مشهور است، سخن گفتن درباره خود او نيز چنين است. در آسمان ادبيات ايران ستاره هاي فراواني درخشيدهاند: فردوسي، نظامي، عطّار، سنايي، مولوي، حافظ، سعدي... و بي شك سعدي يكي از درخشان ترين اين ستاره ها است. اگر چه به قولي«زندگي اديب پس از مرگش آغاز مي شود.» 1 ليكن سعدي اديبي است كه"صيت سخنش" قبل از مرگ"در بسيط زمين" رفته است بي شك سعدي يكي از پايههاي بناي استوار ادب پارسي و محصول شعر و نثر او تشكيل دهنده يكي از برازنده ترين اندام هاي پيكرهي شكوهمند فرهنگ كنوني ماست. پند سعدي كه مايه گرفته ازمعارف قرآن و حديث است، همواره نقش زرين خاطر پندآموزان، و زبان فصيح و صريح او راز گشاي گنجينههاي معاني براي دل هاي جوينده و مشتاق بوده است...»2 «آثار باقي مانده از سعدي، بهترين گواه بر اين واقعيت است كه او نه تنها شاعر و نويسندهاي توانا و كم نظير است، بلكه فرزانهاي است خردمند، كه در علوم ديني و اخلاقي و حكمت عملي و عرفان و سياست و شناخت اجتماع متبحّر و صاحب نظر است و استادي او خصوصاً در اين مي باشد كه قادراست از تمامي اين اطلاعات وسيع و متنوع در بيان مواعظ و نگارش داستان ها و تمثيل هاي آموزنده و سرودن غزليات پر شور و مثنوي ها و قصايد نغز و بديع سود جويد و آن ها را به زباني ساده و شيرين به شيوهاي سهل و ممتنع كه قابل استفاده ي همگاني باشد، بيان كند...»3
زندگي
يكي از موضوع هايي كه هميشه محققان و انديشمندان را به خود مشغول نموده است، زندگي شاعران و انديشمندان دورههاي پيشين است. غالباً، تاريخ تولد، نام صحيح، نام پدر، و حتي تاريخ فوت آنان مبهم است و اين ابهام موجب برانگيختن بحث هاي فراواني شده است در مورد سعدي نيزچنين است. نام، كنيه، لقب، تاريخ تولد، تاريخ وفات و مسافرت هاي او به شدّت مورد اختلاف است و هر يك از صاحب نظران بر اساس شواهدي از آثار سعدي و به ظّن خود در اين باره مطالبي را بيان داشتهاند. 4
نام و شهرت:
بعضي او را مشرفالدين يا شرفالدين، برخي مصلح الدين عبدالله و كنيهاش را ابومحمد مي دانند نام و كينه و القاب كامل او در كتاب تاريخ ادبيات دكتر ذبيحالله صفا به شرح زير آمده است: «الشيخالامام المحقق ملك الكلام افصح المتكلمين ابومحمد مشرف الدين(شرف الدين) مصلح بن عبدالله بن مشرف السعدي شيرازي»5
تولد:
تولد سعدي بدرستي معلوم نيست. باتوجه به قراين و شواهد موجود سال تولد او را عدهاي 585 وعدهاي 606 هجري و عدهاي نيز سال هاي ديگري بين دو سال ذكر شده دانستهاند كه سال 606بيشتر مورد قبول قرار گرفته است.
وفات:
تاريخ دقيق وفات شيخ نيز جاي تأمل دارد. و در اين باره نيز اختلاف نظر وجود دارد به هر صورت تاريخ وفاتش را در بين سال هاي 690 تا 695 نوشتهاند.
مسافرت ها:
در اقصاي عالم بگشتم
بسي بسر بردم ايام با هر كسي
تمتع به هر گوشهاي يافتم
زهر خرمني خوشهاي يافتم 6
سعدي در اثار خود از سفر به عراق، حجاز، شامات، بلخ باميان، كاشغر، هندوستان، يمن، مصر، حبشه، مغرب، آسياي صغير، بيت المقدس، آذربايجان و... سخن رانده است. امّا اين نكته كه آيا سعدي به تمام نقاطي كه از آن نام برده است، مسافرت كرده باشد، جاي ترديد است.
آثار:
آثار منثور و منظوم سعدي شامل بيست و سه ساله به شرح زير مي باشد:
1- ديباچه 2- مجالس پنجگانه 3- پنج سوال شمس الدين صاحب ديوان و جواب شيخ به نظم 4- سوال سعدالدين نطنزي به نظم در باره عشق و عقل جواب شيخ به نثر 5- نصيحت الملوك 6- شرح ملاقات شيخ با اباقاخان 7- بوستان يا سعدي نامه 9- قصايد عربي 10- قصايد فارسي 11- مراثي 12- ملمّعات و ترجيعات 13- طيبات 14- بدايع 15- خواتيم 16- غزلّيات 17- صاحبيه 18- مقطّعات 19-رباعيات 20- مفردات 21- هزليات 22- خبيثات 23-گلستان. از ميان آثاري كه برشمرديم گلستان و بوستان اعتبار ويژهاي دارند.
گلستان:
گلستان بي گمان زيباترين اثر منثور فارسي است و حكايات، تجارب و نكات اخلاقي و اجتماعي آن نيز بي نظير است. گلستان شامل هشت باب به شرح زير است: در سيرت پادشاهان، در اخلاق درويشان، در فضيلت قناعت، در فوايد خاموشي، در عشق و جواني، در ضعف و پيري، در تأثير تربيت، در آداب صحبت بنابر گفته شيخ تاريخ تاليف گلستان سال 656 هجري و هدف از تأليف آن نصيحت بوده است.
در اين مدت كه ما را وقت خوش بود
زهجرت ششصد و پنجاه و شش بود
مراد ما نصيحت بود و گفتيم
حوالت با خداكرديم و رفتيم7
پي نوشت ها:
1- طباطبائي، سيد مصطفي، گنجينه امثال عرب و قرآن مجيد، قم، انتشارات دارالفكر، 1346، ص 8.
2- مقام معظم رهبري، حضرت آيتالله خامنهاي، ذكر جميل سعدي، مجموعه مقالات و اشعار به مناسبت بزرگداشت هشتصدمين سالگرد تولد شيخ اجل سعدي عليه الرحمه، ج 1، تهران، انتشارات اداره كل انتشارات و تبليغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي 1366، ص11.
3- رزمجو، حسين، پيشين، ص 29.
4- علاقهمندان جهت اطلاع بيشتر به منابعي ديگر در اين زمينه هم چون: تاريخ ادبيات ايران(دكتر ذبيحالله صفا)، تحقيق درباره سعدي(هنري ماسه) و سعدي(ضياء موحد) مراجعه كنند.
5- صفا، ذبيحالله. تاريخ ادبيات ايران ج 3، بخش اول، تهران، انتشارات فردوسي1368
6- كليات سعدي(بوستان). به اهتمام محمدعلي فروغي، تهران، اميركبير، 1367، ص205.
7- پيشين(گلستان)، ص 36. ماخذ: روزنامه اطلاعات، پنجشنبه 5اردیبهشت 1387، 17ربیع الثانی1429، 24آوریل 2008، شماره 24176.
منبع: بانگ مقالات فارسي
|
behnam5555 |
12-16-2010 07:40 PM |
شکرین حدیث سعدی (2)
بوستان:
بوستان يكي از گنجينههاي پر ارزش زبان فارسي و يكي از بهترين گنجينههاي معارف بشري است. هم از جهت فصاحت و زيبايي ظاهري و كلام و هم از جهت زيبايي دروني و پيام، سرآمد آثار ادبي است. بوستان يكپارچه معرفت ناب است. به قول هانري ماسه: بوستان در حقيقت با حكاياتي كه دارد يك حماسه اخلاقي است.1 بوستان مشتمل بر 10 باب به اين شرح است: عدل، احسان، عشق و مستي، تواضع، رضا، قناعت، عالم تربيت، شكر بر عافيت، توبه، مناجات و ختم كتاب.2
مدح در سخنان سعدي
مرا طبع از اين نوع خواهان نبود
سر مدحت پادشاهان نبود3 سعدي بيشتر اتابكان سلغري و وزيران و واليان و عاملان بزرگ فارس و چند تن از مردان ديگر عهد خود را مدح گفت... از ميان ممدوحان سعدي، شمسالدين محمد صاحب ديوان و برادر او علاءالدين عطاملك جويني، بيش از همه مورد ستايش وي قرار گرفته و استاد را در مدح آنان قصيده هاي غّرا و آن دو بزرگ را در حق استاد پرورشها و بزرگداشت هاي بسيار بوده است.4 سعدي اگر چه به ظاهر صاحب منصبان عصر خود را به اصطلاح مدح گفته است، اما شاعري مديحه سرا نيست. و هم چون بعضي از شعراي سلف خود، مشكل(آلات خوان) و(ديگدان نقره) نداشته و نه كرسي فلك را زير پاي كسي نگمارده است. در قصايد و قطعاتي كه به اصطلاح كسي را ستوده، آنقدر سخنان تلخ، اندرزهاي اخلاقي و ديني آورده و سرگذشت پيشينيان را متذكر شده است كه چند بيت مدح در آن ميان فروغي ندارد و در حقيقت سخنش انذار است نه مدح. نمونهاش قصيدهاي است كه در مدح(انكيانو) سروده است با مطلع:
بس بگرديد و بگردد روزگار
دل به دنيا در نبندد هوشيار5
قصيده مزبور كه در حدود 46 بيت است، فقط شش بيت به مدح و(دعاي درويشدار) اختصاص يافته است و چهل بيت ديگر سخناني تلخ است كه كمتر كسي از دولتمردان دوست دارد بشنود. سعدي نه معصوم است و نه مطلق، بلكه انسان است و گفتهاند كه انسان محل خطا و نسيان است، امّا اگر او را لغزشي باشد، در قبال عظمت و كمال او در خور اعتنا نيست.6
قباگر حرير است و گر پرنيان
بناچار حشوش بود در ميان
توگر پر نياني نيابي مجوش
كرم كارفرما و حشوش ببوش...
چو بيتي پسند آيدت از هزار
بمردي كه دست از تعنّت بدار 7
شيوه سخن
شيوه سخن و گفتار سعدي در آثارش از جهات گوناگون از جمله: زيبايي ظاهري و استفاده از صنايع ادبي، استفاده از معارف اسلامي، به ويژه قرآن و نيز نحوه ارائه پيام ها قابل بررسي و تعمق است.
- غالب گفتار سعدي طرب انگيزست و طيبت آميز و كوته نظران را بدين علت زبان طعن دراز گردد كه مغز دماغ بيهوده بردن و دود چراغ بي فايده خوردن كار خردمندان نيست وليكن بر راي روشن صاحبدلان كه روي سخن در ايشان است پوشيده نماند كه دُرّ موعظه هاي شافي را در سلك عبارت كشيده است و داروي تلخ به شهد ظرافت برآميخته تا طبع ملول ايشان از دولت قبول محروم نماند.8
- سبك بيان و ايراد موضوعات اخلاقي و تربيتي در گلستان و بوستان، با كتب صوفيان مانند كيمياي سعادت يا رساله قشيريه و آثار حكما مانند اخلاق ناصري متفاوت است. زيرا شيخ نه به تعريف هاي منطقي از فضايلي چون عدالت و رضا پرداخته، نه متن احاديث و آيات را كه پايه و درونمايه گفتارش بوده آورده، بلكه مفاهيم و تعليمات را به صورت تمثيل هاي شيرين و حكايات دلنشين ذكر كرده است، به طوري كه تلخي موعظه را در كام جان خواننده از بين مي برد و اخلاق وتربيت را با زباني چندان خوشايند تعليم مي دهد كه شوق خواننده را در به كار بستن آن تعليمات حكيمانه برمي انگيزد9.
- لحن سعدي در بيان نكات مربوط به مردم و عوالم مربوط به آن ها غالباً همراه نوعي مهرورزي است، برخلاف آن جا كه خطاب سخن با زبردستان است و ستمگران، اسلوب بيان به همراه نوعي پرخاش است و تندي...10.
- سعدي يك مسلمان است و خانواده او از عالمان دين بودهاند و سعدي مدت مديدي در نظاميه به تحصيل علوم اسلامي مشغول بوده است. بنابراين علوم شرعي را آموخته است. باقرآن آشنايي كامل دارد و به عبارت ديگر يك عالم و حكيم مسلمان است و از اين رو آثارش رنگ و بوي اسلامي دارد و آن آثار، هم از نظر قالب و هم از نظر محتوا و پيام تحت تأثير معارف اسلامي است.
- سعدي در آثار خود به شيوه هاي گوناگون از قرآن و معارف بيكران آن بهره گرفته است. ولي برداشت هاي خود از قرآن را كمتر در قالب ترجمه و تفسير و تأويل بيان نموده است؛ آن گونه كه در شيوه مفسران و يا عارفان و اهل باطن بوده است. شيوه هاي بهره گيري سعدي از قرآن هم چون هنر ادبي اش كاملاً ابتكاري و دلنشين است.11 و او گويندهاي توانا و شاعري شيرين سخن و آموزگاري دردمند است و همواره مي كوشد كه آثارش صحيفه معرفة الله و نمودار آيات صنع الهي باشد.12 از ديگر ويژگي هاي سخن سعدي اين است كه جهت نصيحت به معاصرين و آيندگان، به سرگذشت پيشينيان تمسك مي جويد؛ چون معتقد است كه: نيك بختان به حكايت و امثال پيشينيان پندگيرند زان بيشتر كه پسينيان به واقعه او مثل زنند.13 بي ترديد سعدي اين شيوه را از قرآن كريم آموخته است و شيوه بيان قصص در قرآن و آيه (فاعتبروا يا اولي الابصار) را هميشه در پيش چشم داشته است، زيرا(قرآن كريم نيز داستان اقوام سلف و سرگذشت بسياري از مردم را كه در حيات خود حق را از باطل نشناخته و يا به راه صواب رفتهاند براي ما بازگو كرده و سرنوشت خوب يا بد، سعادت و يا شقاوت آنان را عبرت آموز گردانيده است. شك نيست كه پند و موعظه وقتي به همراه سرگذشتي آورده شود. يا ضمن قصهاي بيان گردد، القاء آن آسان تر و آموزنده تر و ذهن شنونده و يا خواننده در پذيرفتن آن گيراتر و آماده تر خواهد بود. چه، سرگذشت بشر آكنده از تجربه هاي تلخ و شيرين است كه در طول زمان، هر نسل براي نسل هاي ديگر به يادگار گذاشته و مايه عبرت آنان ساخته است.14 علاوه بر آن چه ذكر شد مي توان گفت كه كلام و سخن سعدي ويژگي هاي بارز زير را دارد:
سعديا چون تو كجا نادره گفتاري هست؟
يا چو شيرين سخنت نخل شكر باري هست؟
پي نوشت ها:
-1 ماسه، هنري. تحقيق درباره سعدي، ترجمه دكتر غلامحسين يوسفي و دكتر محمد حسن مهدوي اردبيلي، تهران، انتشارات توس، 1369، ص 159.
2- كليات(بوستان)، ص 205.
3- كليات(بوستان)، ص 206.
-4صفا، ذبيحالله. تاريخ ادبيات ايران جلد دو، خلاصه جلد سوم، تهران، انتشارات فردوسي، 1361، ص 128.
5- كليات(قصايد فارسي)، ص 724.
6- شاهرخي، محمود. در بارگاه خاطر سعدي، ذكر جميل سعدي، ج 2، ص 306.
7- كليات(بوستان)، ص 206.
8- كليات(گلستان)، ص 193.
9- ركني، محمدمهدي. سعدي آموزگار قناعت، ذكر جميل سعدي، ج 2، ص 170.
10- ناصح، محمد مهدي. سعدي و فرهنگ مردم، ذكر جميل سعدي، ج 3، ص 247.
11- زنجاني، عميد. تاثير متون فرهنگ اسلامي بويژه قرآن در آثار شيخ سعدي، ذكر جميل سعدي ج 2، ص 216.
12- تجليل، جليل. سعدي و معرفت كردگار، ذكر جميل سعدي، ج 1، ص 251.
13- كليات(گلستان)، ص 190.
14- لسان، حسين. پژوهشي در روايات و مضامين سعدي، ذكر جميل سعدي، ج 3، ص 145.
15- ناصح، محمدمهدي. سعدي و فرهنگ مردم، ذكر جميل سعدي، ج 3، ص 269.
16- زنجاني، عميد. تاثير متون فرهنگ اسلامي به ويژه قرآن در آثار شيخ سعدي، ذكر جميل سعدي، ج2، ص 225.
منبع: بانگ مقالات فارسي
|
behnam5555 |
12-16-2010 07:44 PM |
کلاسيسيسم
كلاسيسيسم به آن مكتب ادبي گفته ميشود كه با مايه گرفتن از هنر وادب يونان و رم باستان از سده پانزده تا هيجده در اروپا خود نمائي داشته است.
اصول و قواعدي چند است كه مكتب كلاسيسيسم را گسترش مي دهد و آنرا از ديگر مكتب هاي برجسته و بركنار مي دارد. اين اصول را ميتوان بدين گونه دسته بندي كرد:
1- نمايش طبيعت: هنرمندان كلاسيست بيش از هر چيز مي بايست سازنده خوبي باشد.
سارده كار كه نمونه كارش را استاد كار كائنات و هستي بوجود آورده باشد و او بايست آنرا در آثار خود نقاشي كند. در اين نقاشي و نگاگري دست هنرمند كلاسيست باز است و جنبه هاي نيك و دلخواه طبيعت را برمي گزيند و با آب ورنگ خيلي بيشتر و دلپذيرتر بر روي صفحه كاغذ مي نماياند.
2- توجه به گذشتگان: ويژگي دومي كه در كار اين دسته هنرمندان چشمگير است نگريستن و پرواي بي اندازه آنان به خداوند ذوق و هنر باستان است. اينها همواره براي يافتن بهترين و برجسته ترين قالب ها نمونه هاي هنري به كاوش و بررسي در گنجينه گذشتگان مي پردازد. از اين است كه زماني همر يوناني و گاهي هوراس و ويرژيل رومي در آسمان انديشه و نوشته آنها جلوه گري مي نمايد..
3- پرواي خرد: هنرمند مكتب كلاسيسيسم هرگز در جولان انديشه پا از دايره خود بيرون نمي نهد؛ به گفته روشن تر هيچگاه همچون رمانتيك ها دچار پنجه رويا و خيال نمي گردد
اصل خرد همواره راهبر هنرمندان كلاسيست است و آنان را از سرنگون گشتن به دامان «روياهاي شاعرانه» باز مي دارد از همين رو كه مي بينيم پيروان اين سبك همچون راسين ولافونتن در فرانسه و شكسپير و ميلتون در انگليس؛ پرواي زيادي در تراوش هاي روان خويش نسبت به خرد نشان مي دهند.
4- آموزندگي و دل پسندي : يك پديده كلاسيسيستي مي بايست حتما در جامه سادگي و دلپسندي؛ پديده اي انگيزاننده و آموزنده باشد؛ زيرا آموزش نيكي و رواج خوبي ها و زيبائي ها هدف اصلي يك هنرمند كلاسيك است.
5- جلوه راستي: آنچه را كه نيك و درست است ؛ هنرمندبه قهرمان داستان خود مي بخشد و به رفتار او جلوه درستي و راستي مي دهد ؛ تا با آموزش نيكي و نمايش واقعيت مردم را به سوي خوبي ها و روشنائي ها راهبري نمايد.
اين مكتب در سده هاي شانزده و هفده به اوج توانائي وگسترش خود مي رسد ودر فرانسه؛ ايتاليا؛ آلمان وانگليس سخنوران زيادي بدان روي مي نهد و برخي چون ويليام شكسپير دگرگوني هاي چندي در پايه هاي آن پديد مي اورند. پديده هاي اين مكتب بيشتر به گونه شاهكاري جاودان ادبيات جهان نمودار گرديده كه بنام هاي «شادينامه» (كمدي) «غمنامه» (تراژدي) «رزم نامه» (حماسه)و همچنين «شادينامه و غمنامه»(تراژدي كمدي)شناخته شده اند.
|
behnam5555 |
12-16-2010 07:45 PM |
اگزيستانسياليسم
با آنكه اين مكتب را پيش از اينكه يك مكتب ادبي بتوان نام برد يك جهان بيني فلسفي بايد دانست؛ با وجود اين؛ هرگز نميتوان نفوذ اين شيوه انديشه را در نوشته هاي ادبي وادب پروران هم زمان ناچيز شمرد.
پيش از جنگ جهاني دوم و در گيرودار اين نبرد مرگبار يك جنبش فلسفي و ادبي در فرانسه پرورش و گسترش يافت كه شالوده خود را بر «اصالت وجود» و «آزادي انسان» و «پوچي زندگي» استوار ساخته بود.
همانگونه كه رمانتيسم مكتب «اصالت احساس» بود؛ «اگزيستانسياليسم» نيز مكتب
«اصالت وجود» گرديد؛ زيرا انديشمندان اين مكتب برآنند كه :
«وجود؛ سرچشمه هستي و احساس ؛ جهان واقعي است «اصالت» از آن «وجود» است نه «ماهيت» زيرا انسان در اصل و ماهيت داراي هيچگونه سرشت و خوي فطري نيست بلكه از آنچه در «جهان وجود» بدست مي اورد ساخته شده است؛ به گفته ديگر؛ انسان زائيده كارها و رفتارو محيط خود مي باشد .»
اين مكتب انسان را كاملا «آزاد و فرمانروا» برسرنوشت خويش مي داند و بستگي هاي انسان را با اجتماع و آئين و سنت هاي آن پاك بريده و در هيچ كاري ارزش گذشته تاريخي؛ همكاري دسته جمعي و نقش بندي سرنوشت را نمي پذيرد. اما چون زندگي كنوني را در چهار چوب اجتماع مي نگرد و انگيزه ها و بندهاي اجتماع را با آزادي انسان دشمن ميابد؛ آنرا تلخ و چندش آور مي نامد و راه خوشبختي را در گريختن از اين جهان ناسازگار و رهائي از تار و پودهاي اجتماع مي داند.
در ديده اگزيستانسياليسم زندگي چيز پوچ و بي ارزشي بيش نيست و زنده ماندن جز كشيدن بار سنگين زندگي پوچ چيز ديگري نيست. از آنجا كه رنج ها و دردهاي ما همه زائيده هستي خود ماست؛ تنها راه آسودگي انسان بريدن رشته زندگي و نابود ساختن تمدن است؛ در ايجا است كه «مرگ و زندگي» خودنمائي مي كند.
سرانجام رهروان اين مكتب به آنجا مي رسند كه ايمان پيدا مي كنند:
«همه چيز مسخره و پوچ و غيرواقعي است .»
اگر بهتر بخواهيم اگزيستانسياليسم رابشناسيم بايد گفت:
«اگزيستانسياليسم فلسفه مرگ و نوميدي بيهودگي است. اين مكتب جهان بيني توده اي است كه دارد نابود مي شود واز صحنه تمدن امريكا و اروپا رخت برمي بندد.»
|
behnam5555 |
12-16-2010 07:46 PM |
سمبوليسم
در آغاز سده 19؛ در آن دوران كه هر يك از مكتب ها و جنبش هاي ادبي قلمروئي از جهان هنر وادب را ويژه خود ساخته بود؛ جنبش ديگري بنام سمبوليسم پا به پهنه هستي گذارد. اين جنبش در حقيقت شورش و عصيان نسل جوان در برابر تمام هستي ها و پديده هاي اجتماعي و هنري واخلاقي بود.
سمبوليسم مكتبي ادبي بود كه بدبيني و نوميدي را با وهم و رويا ؛همراه با احساس وخيالي ژرف و نيز درهم آميخته با زباني آكنده از كنايه و اشاره كه ويژه اين مكتب است؛ بيان مي داشت. سمبوليسم تنها بر پايه «اصالت احساس» تكيه داشت و هنرمندان اين مكتب براي احساس هاي خود به هيچ اصل ديگري گردن نمي نهادند واز هيچ منطق و واقعيت ديگري پيروي نمي كردند، سرايندگان و نويسندگان اين مكتب هر يك با زباني رمزي ويژه خويشتن سخن مي گفتند
زيرا اين گفته مالارمه شاعر سمبوليك سرآغاز انديشه ها و گفته هاي آنان بود كه ميگويد: «نام بردن از يك چيز سه چهارم لطف شعر را تباه مي سازد؛ زيرا كه جاذبه هاي هر شعر بستگي به خرسندي خاطر دارد كه خواننده در نتيجه درك نكته ها و مضمون هاي شعري به كمك گمان خود بدست مي آورد. با اشاره و كنايه چيزي را نمايندن يا احساسي را برانگيختن ؛ زيبائي انديشه هاي هنري را به كمال مي رساند.» از همين رو بود كه اين رمزها وكنايه ها(سمبل ها) به نوشته ها يا سروده هاي هنرمند سمبوليك ويژگي خيال انگيزي مي داد و پديده هاي هنري او را به شكل يك پديده عرفاني يا روحاني مي نماياند.
مالارمه در جاي ديگر ميگويد :«يك عبارت زيباي بي معنا خيلي با ارزش تر از عبارت با
معناست كه زيبائي چنداني ندارد .»
سمبوليك ها به كمك «جادوي واژه ها» آنچنان جهان مادي و معنوي و محسوس و نا محسوس را به پيوستندكه آهنگ و طنين واژه ها خود سرانجام بيش از هر موضوع ديگري آنها را به سوي خود كشيد و گاه هدف برجسته برخي سرودها گرديد.
در همه پديده هاي پيوسته سمبوليكي ؛ يك احساس وخيال ژرفي كه آميخته با نوميدي و بدبيني است به چشم ميخورد. اين احساس سركش همواره درون و بين خود نگران است و با رويا و خيال همراه است. سخنوري درباره اين گروه هنرمندان مي گويد: «آنان به همه چيزها وپديده ها معناهائي نامحدود نبخشيدند؛ به گونه اي كه هر چيزي با ماوراء الطبيعه بستگي پيدا مي كند؛ اما شيوه بيان آنها دلپسند و نامفهوم است .»
از آنجا سمبوليك ها به ستيزه جوئي با هر قيدوبند منطقي و رئاليستي در شعر و هنر برخاستند؛ مكتب سمبوليسم در برابر رئاليسم قرار گرفت. اين شيوه در هنر تئاتر نيز اثر بخشيد و رواج يافت و نمايشنامه نويساني همچون موريس مترلينگ به شيوه سمبوليسم نمايشنامه نوشتند.
از آنجا كه اين دسته هنرمندان اصول استوار وپا بر جائي را پيروي نكردند و با زبان ويژه رمزي خود سخن از احساس و رويا وخيال به ميان آوردند هر كس از خواندن آثار آنان به اندازه نيروي درك واحساس خود؛ چيز خواهد فهميد.
پيشواي اين مكتب در فرانسه شارل بودلر بود كه بهره زيادي در بر انگيختن اين جنبش دارد. همچنين ادگار آلن پو (امريكائي) و موريس متر لينگ (بلژيكي) از رهبران شناخته شده اين مكتب بشمار مي رود.
|
اکنون ساعت 12:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)