بوي باران بوي سبزه بوي خاک شاخه هاي شسته باران خورده پاک آسمان آبي و ابر سپيد برگهاي سبز بيد عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو هاي شاد خلوت گرم کبوترهاي مست نرم نرمک مي رسد اينک بهار خوش به خال روزگارا خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه هاي نيمه باز خوش به حال دختر ميخک که مي خندد به ناز خوش به حال جام لبريز از شراب خوش به حال آفتاب اي دل من گرچه در اين روزگار جامه رنگين نمي پوشي به کام باده رنگين نمي نوشي ز جام نقل و سبزه در ميان سفره نيست جامت از ان مي که مي بايد تهي است اي دريغ از تو اگر چون گل نرقصي با نسيم اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب اي دريغ از ما اگر کامي نگيريم از بهار گر نکويي شيشه غم را به سنگ هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ
|
اما من نخواهم بود، اگر درونِ من،
دانه از جوانه زدن باز ایستد. نخست جوانه ها که، که از زمین سر بیرون می کنند تا به روشنایی دست یابند. مگر نه اینکه زمینِ مادر، تاریک است؟ و ژرف، در اندرونم، من تاریکم؟ من آن چاهم که در آبِ آن، شب ستاره هایش را به جای می گذارد و تَک و تنها، از میانِ کشتزاران، راهی خود را دنبال می گیرد. به خاطر این همه زیستن است، که می خواهم این همه زندگی کنم. هرگز صدایِ خود را بدین روشنی نیافت هام هرگز چنین، از بوسه ها غنی نبوده ام. (نرودا) |
تار تار مژه هايم از اشك خيس است .
نميدونم فصل تنهاييم كي به پايان خواهد رسيد ........ |
امام سجاد :
خدايا به خاطر همه اون دعاهايي از من که مستجاب نکردي ازت ممنونم |
در این دنیای دهشت زا که نام هر دد و دیوی شده انسان در این دوران جهل افزا که هر بی علم و دانش می شود سلطان دلم مانند قندیلی به امیدِ نگاهِ گرم ِ خورشیدیِ ز بام خانه ها زانوی غم را در بغل بگرفته و آرام می گرید خداوندا ! در این دنیای پر رنگ ات در این آیینه های خورده زنگار ِ سیاه و لایق ِ سنگ ات نه تابی تا کنم جنگ و ستیزی نه در جانم بود پای گریزی نه می روید گلی در بستر جانم نه می آید پرستویی به عشق ِ آشیان ِ کنج ِ ایوانم ولیکن بر ستاکِ خشکِ انجیری کلاغی شروه میخواند و من در جستجوی کبک ی از کهسار ِ تارازم خداوندا ! خروس کبریایت را بگو بر هم زند نقش ِ سکوتِ مطلق ِ شب را خداوندا ! خروشی کن بر این دنیا نهیبی بر شب یلدا سحرگاهی سحرگاهی ............... بانوي نازنين مینو نصرت {پپوله} |
خدایا ترا به داده ها ونداده هایت شکر میگویم نظر لطفت را از من گناهکار نگیر که در هرج و مرج این دنیا غرق میشوم الهی رضا برضائک........ |
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت |
خدايا شرمسارو خجلم كه انقدر قوي نيستم تا همه انچه كه به من بخشيدي قدردان باشم و انقدر مهربان نيستم كه شكرگزار خوبيهاي تو باشم و انقدر وسيع نيستم كه با بندگانت مهرباني كنم ولي خدايا خوشحالم فقط خوشحالم كه خدائي چون تو دارم و بنده كسي چون تو هستم
خدايا مردم مهربانمان را و دوستان خوبم را براي هم نگاه دار و دوستمان داشته باش كه دوست داشتن تو بزرگترين نعمت براي ماست |
خدا کمک کن بتونم دوباره روبه راه شم
مثل قدیما رنگ شب به آسمون بپاشم خدا صدام کن که صدات غروب گریه هامه یه دنیا درد بی امون تو غربت صدامه این شعر سروده ی خودمه.... |
نقل قول:
سنبل جان ميدوني اوس كريم هر كي رو بيشتر دوست داشته باشه بيشتر سختي ميده تا بهش كمك كنه تو سختي ها طاقت بيشتري داشته باشه اين جمله اي بود كه هميشه به مادر و پدربزرگم ميگفتم و هميشه اونارو آروم ميكرد اميدوارم تو هم اروم بشي و روحت كه الان شايد رد تلاطم باشه اروم بگيره تا جسم قشنگت هم به خودت برگرده در پناه همون كه بهش دل مي بندي و دستاتو به سمتش بلند ميكني ، ارام باش;) |
اکنون ساعت 03:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)