پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

دانه کولانه 04-09-2009 11:07 PM

این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین ؟

با جان هم یه بیت با واج آرایی جیم از حافظ

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد

haj_amir 04-10-2009 12:59 AM

ساقي از مي باقي جرعه‌اي به خاک افشاند
در قلمرو ظلمت نامش آب حيوان شد

deltang 04-10-2009 10:26 AM

جرعه ای از چشمه ی ناب دعا آبم دهيد

من اسيرم در قفس يادم كنيد

haj_amir 04-10-2009 01:52 PM

عصاي عشق از خارا کند چشمه روان ما را
تو زين جوع البقر يارا مکن زين بيش بقاري

deltang 04-10-2009 05:00 PM

در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

mary.f 04-11-2009 06:53 AM

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

دانه کولانه 04-11-2009 11:22 AM

خب من کمی جاموندم که مشاعره کنم با واژه های رنگینتون....

با دعا از شعر خانم فاطیما و دست از حاج امیر

از هر كرانه تير دعا كرده ام روان
باشد كز آن ميانه يكي كارگر شود
خواهم شدن بميكده گريان و دادخواه
كز دست غم خلاص من آنجا مگر شود (آواز زیبایی از علیرضا قربانی یا حجاز بود یا بیات کرد)


با خارا از حاج امیر :

جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم

یه مدت امضام بود.... من این تصادفات رو الکی از کنارش نمیگذرم اینم علیرضا قربانی خوندش با فرهاد فخرالدینی...


و اما از شعر خانم فاطیما : در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با یه در آتشم از صفای اصفهانی پیام نسیم شجریان :

میسوزم از اشتیاقت، در آتشم از فراغت
کانون من سینه ی من، سودای من آذر من

با جمال از شعر خانم ماری :

فکر کنم اینو همین چند روز پیش گفتم تکراری میشه یکی دیگه میگم

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد

به "چه حاجت" از شعر آخر خانم ماری :

نگارینا به شمشیرت چه حاجت مرا خود میکشد دست نگارین (سعدی - سالار عقیلی سعدی نامه)

mary.f 04-11-2009 11:37 AM

باید قبول کرد ادمین یه تنه همه ما رو حریفه! الان کدوم بیت مورد نظره؟!!! آخری؟؟؟؟
------------------------------------------------------------------
سحرم دولت بیدر به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

دانه کولانه 04-11-2009 11:59 AM

اختیار داری من همه شعرام تکراریه :d فقط بچه ها به روم نمیارن
شعرای دوستان همه قشنگ و نوه....
مهم نیست با هرکدوم میخواین بماشعرین
اما قاعدتا باید با آخری یعنی نگارینا باشه...

mary.f 04-12-2009 07:00 AM

اولاً شکسته نفسی می فرمایید!
دوماً من که با آخرین بیت یعنی نگارینا مشاعره کرده بودم . پس دوباره می نویسمش:

سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

دانه کولانه 04-12-2009 01:20 PM

مرسی احتیار داری
بذارید که شر نگار رو بکنیم و چند تا نگار خوب بگیم
جفت از شجریان که خونده
یکی نگار معروف ز من نگارم خبر ندارد و دیگری باز هم معاصر از علی اکبر شیدا آواز ابوعطا شجریان باز هم از آلبوم پیام نسیم :

درعشقت ، سوزم ای ، نگارا خدا را ، توکم کن جفا را
....................
ای‌که به پیش قامتت سرو چمن خجل شده
سوسن وگل به پیش‌تو بندة منفعل شده
تابه‌کی، ازغمت‌،گدازم درهجرت، سوزم و، بسازم

-------------------------------

ز من نگارم ، خبر ندارد
به حال زارم، نظر ندارد
خبر ندارم من از دل خود
دل من از من، خبر ندارد
دل من از من، خبر ندارد

کجا رود دل، که دلبرش نیست
کجا پرد مرغ، که پر ندارد
فغان از این عشق، فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد
همه سیاهی، همه تباهی
مگر شب ما سحر ندارد
Download “Negaaram

شما با هر کدوم که دوست ارین مشاعره کنین

mary.f 04-12-2009 01:35 PM

سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چه ها کرد

دانه کولانه 04-12-2009 02:14 PM

بهار دلکش شجریان و لطفی و کسان دیگر هم خونده اندش
صبحدم بلبل بر درخت گل به خنده می گفت.
نازنینان را، مه جبینان را، وفا نباشد

و از حافظ :

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت

این رو قمر میخونه فکر کنم شجریان هم میخونه ...
.

و از سعدی بزرگ

شجریان در خیال
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

سعدی شجریان : چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران **

چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت
باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران

mary.f 04-12-2009 02:30 PM

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق

haj_amir 04-13-2009 05:37 PM

در سينه کسي که راز پنهانش نيست
چون زنده نمايد او ولي جانش نيست

بابا علی 04-13-2009 09:06 PM

زنده‌دل از مرده نصیحت نیوش
مرده‌دل از زنده نگیرد به گوش

دانه کولانه 04-13-2009 10:38 PM

این چشم و دهان و گردن و گوش چشمت مرساد و دست و بازو مه گرچه به چشم خلق زیباست تو خوبتری به چشم و ابرو

بابا علی 04-13-2009 11:01 PM

من کی خندم تات نبینم خندان
جان بنده‌ی آن خنده‌ی بیکام و دهان
افسوس که خنده‌ی ترا می‌بینند
و آن خنده‌ی تو ز چشم خلقان پنهان

دانه کولانه 04-13-2009 11:25 PM

بعیده کسی این تات رو ببینه و نخواد این رو بگه :

عمر به خشنودی دلها گذار تا ز تو خشنود شود کردگار
درد ستانی کن و درمان دهی تات رساند به فرمان دهی

حالا با خندان از سعدی از شجریان :


می‌روی خرم و خندان و نگه می‌نکنی
که نگه می‌کند از هر طرفت غمخواری

mary.f 04-14-2009 06:27 AM

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

deltang 04-14-2009 04:52 PM

منزل به منزل مست سودای جمالت

انگار دل تو با دلم بیگانگی داشت ...

haj_amir 04-14-2009 10:10 PM

جمالت معجز حسن است ليکن
حديث غمزه‌ات سحر مبين است

mary.f 04-15-2009 06:18 AM

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

haj_amir 04-15-2009 11:16 AM

اين چه استغناست يا رب وين چه قادر حکمت است
کاين همه زخم نهان هست و مجال آه نيست

mary.f 04-15-2009 11:21 AM

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

haj_amir 04-15-2009 11:48 AM

گر به کاشانه رندان قدمي خواهي زد
نقل شعر شکرين و مي بي‌غش دارم

mary.f 04-15-2009 12:16 PM

شراب و عیش نهان چیست؟ کار بی بنیاد
زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد

بابا علی 04-15-2009 02:01 PM

پران باشی چو در صف یارانی
پری باشی سقط چو بی ایشانی
تا پرانی تو حاکمی بر سر آن
چون پر گشتی ز باد سرگردانی

mary.f 04-15-2009 03:33 PM

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

بابا علی 04-21-2009 12:45 AM

هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک{پپوله}

mary.f 04-21-2009 06:13 AM

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

دانه کولانه 04-21-2009 06:41 AM

هزار جهد بكردم كه يار من باشي _____ مراد بخش دل بيقرار من باشي‏
چراغ ديده شب زنده‏دار من گردي _____ انيس خاطر اميدوار من باشي‏

دانه کولانه 04-21-2009 06:43 AM

باز اشتباه شد //...

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نا بستن از آن به که ببندی و نیایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی...

mary.f 04-21-2009 07:30 AM

عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم

دانه کولانه 04-21-2009 04:37 PM

بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم

mary.f 04-22-2009 06:36 AM

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

haj_amir 04-22-2009 11:34 AM

مي مالم اين دو چشم که خواب است يا خيال
باور نمي‌کنم عجب اي دوست کاين منم

بابا علی 04-24-2009 01:05 AM

در چشم آمد خیال آن در خوشاب
آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب
پنهان گفتم براز در گوش دو چشم
مهمان عزیز است بیفزای شراب


مولانا

mary.f 04-25-2009 06:47 AM

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

haj_amir 04-26-2009 12:25 AM

شمع اگر زان لب خندان به زبان لافي زد
پيش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاست


اکنون ساعت 10:09 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)