مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زانرو سپرده اند به مستی زمام ما |
اشک خونین به طبیبان بنمودم گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد |
حرف دل
در حیرنم از مرام این مردم پست
طایفه زنده کش مرده پرست تا هست به ذلت بکشندش به جفا تا مرد به عزت ببرندش سر دست :20:_:2::confused: |
ترسـم کـه صرفـهای نبرد روز بازخواست
نان حـلال شیخ ز آب حرام ما |
الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
ای باد اگر بـه گلشـن احـباب بـگذری
زنـهار عرضـه ده بر جانان پیام ما |
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت |
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست |
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی |
یاد باد آنکه کاو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم |
می سوزم از فراغت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان |
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی من بر عکس همه آدمها متر سک را دوست دارم چون معنای تنها بودن را میفهمه |
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز
بنیاد بر کرشمه جادو نهاده ایم |
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست |
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود |
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد |
در راه عشق وسوسه اهرمن بسیست
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن |
نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد |
نقل قول:
|
آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت |
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود |
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل ز نسیم سحری می آشفت |
تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت |
سلام بچه ها من چگونگی این تاپیک رو بلد نیستم میشه یکی برام توضیح بده ممنون.
|
خب اینم مشاعرس دیگه، فقط باید از اشعار حافظ استفاده بشه
|
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر انچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر |
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند |
در راه عشق وسوسه اهرمن بسیست
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن |
ر دیر مغان امد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست |
توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند |
دامن کشان همی شد در شرب زر کشیده
صد ماه روز رشکش حبیب قصب دریده |
هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه اینکار ندانست در انکار بماند |
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا |
اهل نظر هر دو عالم در یک نظر ببازند
عشق است و داواول بر نقد جان تومان زد |
چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را/غبار خاطری از رهگذار ما نرسد
|
دل چو پرگار به هر سو دورانی میکرد
و اندر آن دايره سرگشته پابرجا بود |
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس |
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق ميکده از درس و دعای ما بود |
اکنون ساعت 05:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)