كس نيست كه افتاده آن زلف دو تا نيست
در رهگذر كيست كه دامان ز بلا نيست // ف |
فلک به آبلهٔ خار دیده میماند زمین به دامن در خون کشیده میماند // ش |
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست // س |
ساقی بیا که از مدد بخت کار ساز
کامی که خواستم ز خدا شد میسرم ز |
ز شرح زلف تو موئی هنوز نا گفته
دلم هزار گره در سر زبان انداخت ک |
کاروان رفت و در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چون باشی د |
دهان تو صفتی از ضعیفیم میگفت
مرا ز هستی خود نیک در گمان انداخت ز |
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد ا |
از زمین اوج گرفته است غباری که مراست ایمن از سیلی موج است کناری که مراست // م |
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش می آید صفیرم ل |
اکنون ساعت 12:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)