تو بدری و خورشید ترا بنده شدست
تا بنده تو شدست تابنده شدست |
تا مطربان ز شوق تنت آگهی دهند قول وغزل به ساز و نوا می فرستمت |
ترسم که صرفه ای نبرد روز باز خواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما |
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام معیری |
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست |
تا کی بود این گرگ ربایی، بنمای
سرپنجهٔ دشمن افکن ای شیر خدای |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد |
در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست بر آید نگار من باشی |
یارب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یکدم بنشینم چه شود |
اکنون ساعت 04:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)