لعبتانی که ذهن من زادهست
لهو را از جمال کاشانیست ش |
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت چ |
چون عود نبود چوب بید آوردم
روی سیه و موی سپید آوردم ن |
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد ب |
بکن معاملهای وین دل شکسته بخر
که با شکستگی ارزد به صد هزار درست ن |
نشستم منتظر کز در درآيد
ز ديدارش مرا شادمان نمايد ع |
عین فضلی و روزگار تراست
بر مراعات خلق وسعت گاه /... |
چنان قطع سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق چ |
چون عهده نمیشود کسی فردا را |
یا رب این شمع شب افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید ز کاشانه کیست ج |
اکنون ساعت 12:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)