دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست |
تا به غایت ره میخانه نمیدانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد |
در این محرابگه معبودشان کیست
وزین آمد شدن مقصودشان چیست |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست |
تو را به هر غم و درد امتحان از آن کردند
که دردهای جهان را دوا توانی کرد |
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا |
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را |
ای نفس خرم باد صبا
از بر یار آمدهای مرحبا قافله شب چه شنیدی ز صبح مرغ سلیمان چه خبر از سبا |
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت |
ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای
نه به زرق آمدهام تا به ملامت بروم |
اکنون ساعت 09:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)