من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست |
تبسم ریز لعلشگر نشان پرسد غبارم را
ببوسد تا قیامت بویگل خاک مزارم را |
اگر میل دل هر کس به جایست
بود میل دل من سوی فرخ |
خلاف دوستی کردن به ترک دوستان گفتن
نبایستی نمود این روی و دیگربار بنهفتن |
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد |
دیگری را در کمند آور که ما خود بندهایم
ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را |
ای که طبیب خسته ای روی زبان من ببین کاین دم و دود سینه ام بار دل است بر زبان |
نوروز که سیل در کمر میگردد
سنگ از سر کوهسار در میگردد از چشمهی چشم ما برفت اینهمه سیل گویی که دل تو سختتر میگردد |
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما |
اندر این صورت و آن صورت بس فکرت تیز
از پی بحث و تفکر ید بیضا بنمود |
اکنون ساعت 12:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)