![]() |
نقل قول:
این که دیگه زرنگی نیست، نامردیه ---------------------------------------- نقل قول:
نه بابا به من چه اصلا ، امروزتون هم از دیروزتون پیداست....;);) ------------------------------------------------------ ببخشید بچه ها، قصدم توهین به هیچ فومی نبود ، فقط دوست داشتم در مورد این داستان بیشتر بدونم، اینکه اصلا حقیقت داره یا نه، اینکه کنده کاری های فرهاد روی کوه بیستون هست یا که همش افسانه هست و .... |
نقل قول:
جواب قشنگی بود. |
ای بابا
آقا امید واجب شد یه سر بیای کرمانشاه تا ببینی فرهاد به خاطر عشقش چی کار کرده_باوکه-رو |
نقل قول:
منظومه فرهاد قرن 21 نوشته forrest {شیت شدن} |
به هر حال من وظیفه خودم دونستم الان انلاین بشم یه توضیح تاریخی بدم که یا خودم از اشتباه در بیارم اگه اشتباهی کردم یا بقیه رو از اشتباه در بیارم.
صبح دانشگاه تلفنی با امید صحبت میکردم یه چیزایی در مورد فرهاد و شیرین و خسرو و اینا گفت منم در مورد قضیه شیرین و فرهاد و دسیسه ای که خسرو کرده در به مرگ رساندن فرهاد یه چیزایی بهش گفتم ظاهرا اشتباه متوجه شده ... داش امید اونایی که بهت گفتم کجاش مربوط میشد به اینی که گفتی ؟ خب بده که ما میدونیم یه شاهکار ادبی خسرو شیرین داریم یه داستان عاشقانه بزرگ داریم یه عاشق پاکباز داریم مثل فرهاد ولی شاید 90 درصد ما عوام هنوز حتی خلاصه داستان خسرو و شیرین رو نمیدونیم ... حتی نمیدونیم کی کیو میخواسته و چی شده اخرش کوه بیستون در کرمانشاه چیه چی در موردش میگن اینه که اگه حتی اسم منظومه رو "خسرو فرهاد" هم میگذاشتند برای ما فرقی نمیکرد ... خسرو برای اینکه فرهاد رو از سر راهش برداره بعد از اینکه باهاش مناظره جانانه ای کرد و توان مقابله در مقابل عشق فرهاد رو نداشت (همون شعر معروف که توی کتاب ادبیات هم هست از اینجا بخوانید ) تصمیم میگره خبر مرگ شیرین رو به فرهاد برسونه دسیسه میکنه و چند پیرزن درباری عجوزه میفرسته پیش فرهاد و اونجا فرهاد که در حال کوه کندن بوده ظاهره با تیشه میزنه تو سر خودش و .... ازاینجا میتونین خلاصه داستان رو بخونین . http://p30city.net/showthread.php?p=141755#post141755 حالا اقا امید هیچ که خودش این مساله رو نوشت مثلا خانم فارست نقل قول:
من بیخبرم ایا ؟ واقعا قضیه چیز دیگه ای بوده ؟ |
نقل قول:
من داستان کاملشو قبلا خونده بودم همین که بالا گذاشتی. بچه که بودم بابام به صورت منظوم و با صدای قشنگی برامون می خوند. داشتیم با آقا امید شوخی می کردیم با هم بخندیم. من که خیلی وقت بود خنده رو لبام خشکیده بود. سپاس بو شیکارییه کانت. هه میشه زمانی نووسینت جوانه. |
به به مشی کورش در لباس کارگری با ای آواتور زیبا و لبخند ملیح پیدا شد
{شیت شدن}{شیت شدن}{شیت شدن}{شیت شدن} |
سلاو له گه لی کوردی کرماشان.هه ر بژین به خوشی.سه ر که وتو به ن.{شیت شدن}
|
نقل قول:
چندتا نکته من بگم بچه ها : 1) آره کورش خان زنگ زده به من ولی فقط خودش صحبت کرد اصلا نزاشت من دو کلوم حرف بزنم;);) 2) من کل منظومه خسروشیرین رو کامل خوندم و می دونم که فرهاد پاکباز بوده و عشقش یک طرفه بوده و .... 3) ما کوچیک بچه های کرمونشاه هم هستیم... |
نقل قول:
بنده ی خوب خدا، اینو از اول میگفتی.:d |
اکنون ساعت 02:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)