واژه بعدی رو نگفتی دوست عزیز
من میگم باغ |
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم |
کبوتر ناگهان بی بال و بی پر
رهایی سهم قیصر از قفس شد |
مرغ عشقم بسته در دامم هوایی نیستم
در قفس افتاده و فکر رهایی نیستم ای بهشت آرزو گر خوار ناچیزم ولی دل به عشقت داده ام فکر جدائی نیستم |
وای از آن کس که به کوی تو پری گام نهد
چون که بر راه تو بس دام و هزاران خطر است |
گر همسفر عشق شدي مرد خطر باش ،
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش |
بشنو همسفر من با هم رهسپار راه دردیمبا هم لحظه ها را گریه کردیم |
ای پرنده زیر بارون راه برگشتن نداری
شب رسیده مثل من تو خونه ای روشن نداری هر دو تامون غصه داریم قصه ما گریه داره تو نداری بال پرواز من ندارم راه چاره |
وقف است مرا عمر در این مشتاقی احسنت زهی طراوت و رواقی من کف نزنم تا تو نباشی مطرب من می نخورم تا نباشی ساقی ... |
باید از کلمه برگشتن که رنگش فرق داره استفاده میکردی.
یک قطـــره آب بــود با دریــــــا شد یک ذره خـــاک با زمین یکتــا شـــد آمــد شدن تو اندرین عالــــــم چیست آمد مگسی پدید و نا پیــــــدا شـــــــد |
اکنون ساعت 07:52 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)