نصیحتی کنمت یادگیر ودرعمل آر
که این حدیث زپیرطریقتم یاداست غم جهان مخور وپند من مبر ازیاد که این لطیفه ی عشقم ز رهروی یاد است ب |
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد ژ |
-ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد پ |
باغ مرا چه حاجت سرو وصنوبراست
شمشادخانه پرور من ازکه کمتر است ف |
فاش مي گويم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم ر |
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایتش ت |
توانا و دانا و داننده اوست
خرد را و جان را نگارنده اوست ز |
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد ی |
ياري اندركس نميبينم ياران را چه شد
دوستي كي آخر آمد دوستداران را چه شد الف |
ای نامه که میروی به سویش از جانب من ببوس رویش ! ح |
اکنون ساعت 04:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)