پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

ساقي 10-21-2009 05:00 PM

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست



...

مجتب 10-21-2009 10:02 PM

بر ما رقم خطا پرستی همه هست
بدنامی و عشق و شور و مستی همه هست
ای دوست چو از میانه مقصود توئی
جای گله نیست چون تو هستی همه هست

ساقي 10-21-2009 11:01 PM

(دانه کولانه;76707]
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است



مقام امن و می بی‌غش و رفـیـق شـفـیـق
گـرت مـُــدام مـیـسـّر شـود زهــی تـوفـیـق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ ست
هزار بـار من ایـن نـکـتـه کـرده‌ام تـحـقـیـق
دریـغ و درد کـــه تـا ایـن زمـان نـدانـسـتـم
که کـیـمیـای سـعـادت رفـیـق بـود ، رفـیـق


..

مجتب 10-21-2009 11:48 PM

خرلنگ تو ز بس بار کشیدن مرد

چه بری رنج پی وصله‌ی پالانش


گر که آبادی این دهکده میخواهی

باید آباد کنی خانه‌ی دهقانش


پر این مرغ سعادت تو چنان بستی

که گرفتند و فکندند بزندانش

رزیتا 10-22-2009 01:40 AM

نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

مجتب 10-23-2009 12:34 PM

برو کار مي‌کن، مگو چيست کار
که سرمايه‌ي جاوداني است کار

رزیتا 10-23-2009 02:24 PM

دلا دایم گدای کوی او باش
به حکم آنکه دولت جاودان به

ساقي 10-23-2009 03:17 PM

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
عاشقان را گر در آتش می​پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم



...

رزیتا 10-23-2009 03:49 PM

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود

دانه کولانه 10-23-2009 10:12 PM

هر چه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من
 
شعر بالا رو رزیتا شجریان به اوازی خوب میخونه....

و این رو هم شجریان خونده..
پریساو سایرین هم خونده اند...


هر چه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من
هر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار من

هر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمر
هر چه دری بدر مدر پرده اعتبار من

هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم
هر چه نهی بنه منه دام به رهگذار من

هر چه کشی بکش مکش باده بزم مدعی
هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من

هر چه بری ببر مبر رشته الفت مرا
هر چه کنی بکن مکن خانه اختیار من

هر چه خری بخر مخر عشوه حاسد مرا
هر چه تنی بتن متن با تن خاکسار من

هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوش
هر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من

هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستی
هر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من !


شعر از محمد تقی شوریده شیرازی


اکنون ساعت 10:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)