سرت سبز باد و تن و جان درست
مبادت کیانی کمر گاه سست فردوسی و بده |
وای آن روجی که در قبرم نهند تنگ ببالینم نهند خشت و گل و سنگ نه پای آنکه بگریزم ز ماران نه دست آنکه با موران کنم جنگ ر |
رسیدند نزدیک بهرام شاه
ابا بدره و برده نیک خواه فردوسی ب بده |
بود درد مو و درمانم از دوست بود وصل مو و هجرانم از دوست اگر قصابم از تن واکره پوست جدا هرگز نگردد جانم از دوست غ |
غلامی سیه چرده بد زبان
به لحظه شد از جمله خوبان ق بده |
قدح بر گیرم و سیر گلان شم به طرف سبزه و آب روان شم دو سه جامی زنم با شادکامی وایم مست و به سیرلالیان شم م |
مرا از بزرگان ستایش بود
ستایش ورا در فزایش بود فردوسی ج بده |
جهان بی وفا زندان ما بی گل غم قسمت دامان ما بی غم یعقوب و محنتهای ایوب همه گویا نصیب جان ما بی ف |
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت د |
درم داد مرجهن را سی هزار
یکی تاج زین یکی گوشوار فردوسی گ بده |
اکنون ساعت 12:25 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)