گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد |
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت وگل به جوش آمد |
دلها همه در چاه زنخدان انداخت
وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت |
کنون که شاهد گل را به جلوهگاه چمن
به جز نسیم صبا نیست همدم جانی شقایق از پی سلطان گل سپارد باز به بادبان صبا کلههای نعمانی حافظ |
آن همه ناز وتنعّم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد |
ترسم که صرفه ای نبرد روز باز خواست
نان حلال شیخ زآب حرام ما |
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی سیمین بهبهانی |
این ره تو به زهد و علم نتوانی یافت گنج غم عشق را نشانی دگرستاز قول و غزل سایه چه خواهی دانست خاموش که عشق را زبانی دگرست |
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامن بدارمت |
[تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هز مژه چون سیل روانه؟[ |
اکنون ساعت 06:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)