بــه دام زلـــف تـــو دل مبتـلاي خويشتن است
بكش به غمزه كه اينش سزاي خويشتن است |
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن نا نکنی بنیادم ... |
حالیا عشوه ناز تو ز بنیادم برد
تا دگر باره حکیمانه چه بنیاد کند |
رفتي از خانه ببازار بصد عشوه و ناز
آه ازين ناز در اين شهر چه غوغا افتد. |
چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت
که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز |
گل جامهدر از دست تو، وی چشم نرگس مست تو ای شاخهها آبست تو، وی باغ بیپایان من یک لحظه داغم میکشی، یک دم به باغم میکشی پیش چراغم میکشی تا وا شود چشمان من ... |
دزدیده چون جان میروی رو خب خیلی ها خوندن ساقی ولی این تیکه یک لحظه داغم میکشی یک دم به باغم میکشی رو من الان فقط از علی رضا قربانی یادمه..
کار جدید قربانی با گروه کامکار با همخوانی صبا کامکار بیرون اومده ..... قطعاتی از بهاران ابیدر که من خیلی دوست دارم توشه .. تیکه ای از واران وارانه که این دفعه اردشیر با کمانچه همراهی میکنه.. دیروز شنیدم... اصلا برای خودم جالب شد الان این شعر رو که نگاه میکنم میبینم خب خیلی ها خوندنش ولی کدوم بیتهاش از کدوم خواننده ها زودتر به یادم میاد این نشون میده اون خواننده شاید با تبهر بیشتری اون قسمت رو خونده یا در گوشه ی مناسبتری خونده ..... دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من استاد ابراهیم شریفزاده در خونپاش و نغمه ریز (دو تار موسیقی خراسان) http://www.semital.com/album/1087.htm http://p30city.net/showpost.php?p=70119&postcount=996 و علیرضا قربانی چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من سینا سرلک از شاگردان خوب شجریان تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من علیرضا قربانی بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من ابراهیم شریفزاده گل جامه در از دست تو ای چشم نرگس مست تو ای شاخها آبست تو ای باغ بیپایان من من توی هیچکدام از نسخه ها این بیت رو نشنیدم یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من قربانی ای جان پیش از جانها وی کان پیش از کانها ای آن پیش از آنها ای آن من ای آن من منزلگه ما خاک نی گر تن بریزد باک نی اندیشهام افلاک نی ای وصل تو کیوان من مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد در آب حیوان مرگ کو ای بحر من عمان من ای بوی تو در آه من وی آه تو همراه من بر بوی شاهنشاه من شد رنگ و بو حیران من جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا بیتو چرا باشد چرا ای اصل چار ارکان من ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من مولوی جواب مشاعره هم با واژه چشم در این شعر هست ... |
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست در نعل سمند او شکل مه نو پیدا و ز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست باوی نظرم چون هست شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست وافغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست گر غالیه خوشبو شد در گیسوی او پیچید وروسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست باز آی که باز آید عمر شده ی حافظ هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست ببخشید اول جواب مشاعره دانه رو ندیده بودم شعر بالا رو نوشتم بعد حیفم اومد پاکش کنم در زلف چو کمندش ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه مارا خو خورد و می پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت |
زمستان اخوان ثالث - سلامت را نخواهند پاسخ گفت - سرها در گریبان است - سرما سخت سوزان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید ، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است |
صحن بستان و ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کزوی وقت میخواران خوش است |
اکنون ساعت 01:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)