صبا زگیسوی مشکبارت اگر رساند پیام چینی چو شبنم از داغ لاله گردد عرق ز ناف غزاله پیدا ش |
شد از بیم همچون تن بی روان
به سر بر پراکند ریگ روان فردوسی پ بده |
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است گردنده فلک نیز به کاری بوده است هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین آن مردمک چشم نگاری بوده است ف |
فرستاده باید یکی تیز و ویر
سخن گوی و داننده و یاد گیر فردوسی خ بده |
خاکی که به زیر پای هر نادانی است کفّ صنمیّ و چهرهٔ جانانی است هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است انگشت وزیر یا سر سلطانی است ص |
صاحب شوکت و دولت مدار
گفت نشاید باشم من تاجدار ه بده |
هرگز از بی کسی خویش مرنج
هرگز از دوری این راه مگو و از این فاصله ها که میان من و توست و هر انگاه دلت تنگ من است بهترین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار تا که تنهاییت از دیدن من جا بخورد و بداند که دل من با توست و همین نزدیکی ست "غ" |
طفل را گوشه ی گهواره جهانی است فراخ +++ همه آفاق ، بَرِ همت مردان قفسی است .
|
ضمن خوش آمد گویی به دوست گرامی و تازه واردمون mansoord
باید عرض کنم که در این تاپیک مشاعره با حروف انتخابی صورت میگیرد پس باید اولین حرف شعر شما با حرفی که کاربر قبلی مشخص کرده اند شروع بشه و در آخر هم یک حرف رو مشخص کنید که نفر بعدی با اون شعر بگه. ممنون |
ممنون lavin گرامی بخاطر توضیحتون به دوست عزیز و تازه واردمون mansoord :53: غیر از گهر عشق که پاینده و باقیست باقی همه چون موج ز دریا گذرانند سعدی ز |
اکنون ساعت 10:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)