دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشینان
گر حال بنده پرسی از باد صبحگاهی |
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست |
تا بود نسخه عطری دل سودازده را
از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم |
مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هو ببست |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست دل سودازده از غصه دو نیم افتادست |
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را |
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخـت
یار شیرین سخن نادره گفتار مـن اسـت |
تا بی سر و پا باشد او ضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی |
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان |
نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقش شیوه رندان بلاکش باشد |
اکنون ساعت 08:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)