دلها همه در چاه زنخدان انداخت وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت |
ترا که هرچه مرادست در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری |
یاران به ناز و نعمت و ما غرق محنتیم
یا رب بساز کار من ای کار ساز من |
نذر کردم گر ازین غم بدر آیم روزی
تا در میکده شادان و غزلخوان برم |
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است |
نشست از بر رخش چون پيل مست
يكي گرزه گاو پيكر به دست بيامد دمان تا به نزديك آب سپه را به ديدار او بد شتاب هرانكس كه از لشكر او را بديد دلش مهر و پيوند او برگزيد همي گفت هركس كه اين نامدار نماند به كس جز به سام سوار |
|
رحمان لایموت چو آن پادشاه را دید آن چنان کز او عمل الخیر لایفوت |
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما |
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست تا در نگرد که بیتو چون خواهم خفت |
اکنون ساعت 08:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)