پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

مهدی 08-04-2010 10:56 PM

زهره قرين شد با قمر طوطي قرين شد با شكر

هر شب عروسيي دگر از شاه خوش سيماي ما


Omid7 08-04-2010 11:01 PM

بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم

مهدی 08-04-2010 11:03 PM

رستم ازين بيت و غزل اي شه و سلطان ازل

مفتعلن مفتعلن مفتعلن كشت مرا


deltang 08-04-2010 11:46 PM

وصلت ما از ازل یک وصلت ناجور بود

من که خود راضی به این وصلت نبودم زور بود

Omid7 08-05-2010 12:25 AM

از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند
این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست

273 08-05-2010 07:50 AM

در فرش عاج اينک نهان، سبزه چو نيلي پرنيان
بر پرنيان صد کاروان، از مشک سارا ريخته

iran1356 08-05-2010 08:15 AM

درياي اخضر فلک و کشتي هلال
هستند غرق نعمت حاجي قوام ما

rha 08-05-2010 08:28 AM

زمان عمر تو پاينده باد کاين نعمت
عطيه‌اي است که در کار انس و جان گيرد

273 08-05-2010 08:45 AM

باشد نظر به نعمت او قوت لايموت
گر خلق را به نزل بقا ميهمان کند

Omid7 08-05-2010 10:04 AM

آن که می‌گوید نظر در صورت خوبان خطاست
او همین صورت همی‌بیند ز معنی غافلست

deltang 08-05-2010 11:05 AM

خنده را معنی به سرمستی نکن

آن که می خندد غمش بی انتهاست

Omid7 08-05-2010 11:09 AM

گل كه مي خندد ز طوفان حوادث غافل است
ورنه اين دنيا كه ما ديديم خنديدن نداشت

deltang 08-05-2010 11:29 AM

خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من

ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

Omid7 08-05-2010 11:32 AM

گريه در چشمان من طوفان غم دارد ولي
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من

deltang 08-05-2010 11:51 AM

گریه کن گریه قشنگه

گریه سهمه دله تنگه

مهدی 08-05-2010 01:16 PM

اي دل روشن ضمير بر همه دلها امير

صبر گزيدي و يافت جان تو جمله مراد


Omid7 08-05-2010 01:45 PM

مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم
که نه روی خوب دیدن گنهست پیش سعدی
تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم

مهدی 08-05-2010 01:51 PM

چه جاي صبر كه گر كوه قاف بود اين صبر

ز آفتاب جدايي چو برف گشت فنا


Omid7 08-05-2010 01:57 PM

آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد
وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد من غمگین داد

مهدی 08-05-2010 02:03 PM

روزگاريست که سودای بتان دين من است
غم اين کار نشاط دل غمگين من است

Omid7 08-05-2010 02:11 PM

آسمان بار امانت نتوانست كشيد
قرعه كار به نام من ديوانه زدند

مهدی 08-05-2010 02:17 PM

اي خوش دل و خوش دامن ديوانه تويي يا من

دركش قدحي با من بگذار ملامت را


Omid7 08-05-2010 02:22 PM

عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست
هر که با شاهد گلروی به خلوت بنشست
نتواند ز سر راه ملامت برخاست

مهدی 08-05-2010 02:32 PM

در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نيست

Omid7 08-05-2010 02:57 PM

دی به امید گفتمش داعی دولت توام
گفت دعا به خود بکن گر به نیاز می‌کنی

مهدی 08-05-2010 03:01 PM

صبح اميد که بد معتکف پرده غيب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد

Omid7 08-05-2010 03:12 PM

صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر خودم گریه همی‌آید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بی‌خبر از مبسم دوست

مهدی 08-05-2010 03:15 PM

هرگز به مزاج خود يكي دم نزني
تا از دم خويش گردن غم نزني
هر چند ملولي تو يقين است كه تو
با اينكه ملولي ز كسي كم نزني

Omid7 08-05-2010 03:18 PM

دلم تنگ است این شبها یقین دارم که می دانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی
شدم از درد وتنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو می داني

مهدی 08-05-2010 03:21 PM

گل از نسرين همي پرسد كه چون بودي درين غربت

همي گويد خوشم زيرا خوشيها زان ديار آمد


Omid7 08-05-2010 03:24 PM

هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را

مهدی 08-05-2010 03:27 PM

ز دار الملك عشقم رخت بردي

درين غربت چنين آواره گشتي


deltang 08-05-2010 03:31 PM

عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهی

عشق آن است که صد دل به یک یار دهی

مهدی 08-05-2010 03:32 PM

باورم نيست ز بدعهدی ايام هنوز
قصه غصه که در دولت يار آخر شد

deltang 08-05-2010 03:40 PM

قصه چه کنم دراز بس باشد

چون نیست گشایشی زگفتارم

مهدی 08-05-2010 03:44 PM

جان و دل فسرده را از نظرش گشايشي

سنگ سياه مرده را ازگذرش سعادتي


Omid7 08-05-2010 03:46 PM

من از ان سياه دارم به غم تو روز روشن
كه تو ماهي و تعلق به شب سياه داري

deltang 08-05-2010 03:47 PM

خالی دل من را تو زتاب و توان مدان

شیر پیان میان نیستان نهفته است

مهدی 08-05-2010 03:52 PM

خالي و سبك بر آسمان تاختمي

سر بر فلك نهم برافراختمي


273 08-05-2010 05:46 PM

غم غريبي و غربت چو بر نمي‌تابم
به شهر خود روم و شهريار خود باشم


اکنون ساعت 01:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)