![]() |
آقای پدیده شاید تا الان نام «محسن پهلوان» را نشنیده باشید؛ اما قطعا كارهایی كه او كرده، شما را به تحسین واداشته است! او كه پیش از این دركار ساخت و ساز بوده، درسالهای گذشته با راهاندازی رستورانهای زنجیرهای «شاندیز» درایران، امارات و افغانستان سروصدای زیادی راه انداخته. آخرین رستوران او «پدیده شاندیز» نام دارد كه در 6 ماه ابتدایی سال با مانور تبلیغاتی روی همزمانی تولد امام رضا(ع) با روز 8/8/88، تیزرهای تلویزیونی گوناگونی را در صداوسیما روی آنتن فرستاد. او در گفتوگویی با ایدهآل، از ایدههایش حرف میزند و از اینكه چطور دست به هركاری زده، اتفاقی ویژه در همان حوزه به حساب آمده. در كار ساخت و ساز بودم بچه خیابان تهران، مشهد هستم. نسل در نسل، ما در كارهای ساختمانی بودیم. كاشیكاریهای حرم امام رضا (ع) و بقعه خواجهربیع، كار پدربزرگ من بوده. برای همین ما هم دركار ساخت و ساز افتادیم. مجتمع سازی و ویلا سازی و... ؛ اما با این حال در تمام مدتی كه در كار ساخت و ساز بودم، هرچند روز یك مرتبه به رستوران شاندیز سر میزدم. چون بهترین جایی بود كه میتوانستیم در مشهد غذا بخوریم. این رفتو آمدها باعث شد ما یك كار مشاركتی را آغاز كنیم؛ سال 1376 بود كه با همكاری یكی از رستورانهای زنجیرهای شاندیز، رستوران شاندیز خیابان جردن تهران را برپا كردیم. یك سال طول كشید آن را بسازیم تا در سال 77 افتتاح شد. اگر هم یادتان باشد رستوران شاندیز جردن، اولین رستورانی بود كه تبلیغات تلویزیونی داشت. درآن زمان به طور معمول، كسی برای رستوران، تبلیغات تلویزیونی نداشت باشد. روزی كه خیابان جردن قفل شد روزی كه میخواستیم رستوران شاندیز را در تهران افتتاح كنیم، ساعت 5/11 صبح، پلیس راهنمایی و رانندگی بلوار صبا را بست. آنقدر جمعیت آمده بود كه تمام خیابان جردن قفل شده بود! تصور میكنم 8-7 هزار نفر، برای افتتاح رستوران آمده بودند. این در وضعیتی بود كه ما در رستوران، فقط 180 صندلی داشتیم. من در عمرم، اینقدر فحش نخورده بودم؛ یكی از كرج آمده بود، تا در روز افتتاح رستوران غذا بخورد! اما ساعت 5/11 كه رسید، ناهار تمام شده بود. ما برای روز افتتاحیه 500 غذا آماده داشتیم.تصور نمیكردم اینقدر از رستوران استقبال كنند. تنها كاری كه توانستیم انجام دهیم این بود كه 500 نفر از آن جمعیت را ثبتنام كردیم تا به ترتیب به سالن بیایند و غذا بخورند. از دیگران هم عذرخواهیكردیم. به خاطر همین تبلیغات بود كه رستوران شاندیز تا حالا هیچ وعده غذایی نبوده كه میز خالی داشته باشد. ما فقط 3 روز قبل و 2 روز پس از افتتاح رستوران، تبلیغات داشتیم و هنوز هم از آن سود میبریم. بازی تبلیغات را یاد گرفتم من بازی تبلیغات را از یك گروه قدرتمند بهنام «ارمغان بهزیستی» یاد گرفتم؛ اگر یادتان باشد این گروه برگههایی را با 200 تومان به مردم میفروختند تا در قرعهكشیجایزههای نقدی شركت كنند. درواقع كاغذ میفروختند به مردم. یك تیم بازرگانی فرانسوی هم پشت ماجرا بود. شانسی كه من آوردم، این بود كه یكی از دوستان، من را با این تیم آشنا كرد. روزی كه من با این تیم بازرگانی دیدار كردم، پیشنهاد كردند برای افتتاح رستوران شاندیز در جردن تبلیغ كنم. من هم قبول كردم. این اتفاق باعث شد، من بازی تبلیغات را آغاز كنم. آن زمان كل هزینهای كه برای افتتاح رستوران شاندیز كردم، 22 میلیون تومان بود. اما 28 میلیون تومان برای تبلیغات خرج كردم. اولین كاری كه با این تیم فرانسوی كردم، طراحی یك جدول تبلیغاتی بود. جدولی كه در آن حتی شماره صفحه و روزی كه تبلیغاتمان در روزنامهها چاپ میشد، آمده بود. در این جدول آمده بود كه در فلان روز و فلان ساعت، چه اتفاق تبلیغاتی برای رستوران شاندیز میافتد. ما كاری كردیم كه 3 روز مانده به افتتاح رستوران، هركسی از خواب بیدار میشد، نام رستوران «شاندیز جردن» را میشنید. به این ترتیب كه اگركسی روزنامه را باز میكرد، تبلیغ رستوران بود. در رادیو، تبلیغ رستوران را میشنید. درتلویزیون، تبلیغ رستوران را میدید. حتی اگر درمعرض هیچ یك از این تبلیغات هم نبود، وقتی به سمت محل كارش میرفت، تراكتهای رستوران شاندیز را روی شیشه ماشینش میدید. یك جور بمباران تبلیغاتی بود. ما حتی یك بیلبورد هم در مشهد زدیم كه رستوران شاندیز در تهران افتتاح میشود. اتفاقاتی افتاد كه در بازی تبلیغات جا افتادم و آن را یاد گرفتم. دوم بهمن هر سال، یك افتتاح رستوران شاندیز جردن، روز دوم بهمن ماه 1377 افتتاح شد. دوم بهمن ماه، روز تولد من است و برای همین هم برای افتتاح رستوران، این روز را انتخاب كردم. یك سال بعد در روز دوم بهمن 1378، دردبی رستوران افتتاح كردم. همین روز درسال 1379 خانه شاندیز بزرگراه صدر را افتتاح كردم. با خودم عهد كردم هر سال روز دوم بهمن ماه، یك رستوران افتتاح كنم! بعد از اینها رستوران «گراندهتل» در شهرك سینمایی غزالی و آشپزخانه مشهدیها در چهارراه استانبول را افتتاح كردم. بعد هم رستوران شاندیز در افغانستان را راهاندازی كردم و پشت سر آن در روز دوم بهمن ماه سال بعد، رستوران «پدیده شاندیز» آغاز به كار كرد. تجارت درافغانستان پیش از اینكه رستوران پدیده شاندیز را افتتاح كنم، برای مدت زیادی در افغانستان بودم. هنوز سر و صدای جنگ در افغانستان نخوابیده بود كه سرمایهای زیاد را با خودم برداشتم و رفتم افغانستان. آن دورانی كه من به افغانستان رفتم، از ساعت 6 بعدازظهر در كابل حكومت نظامی بود و سروصدای درگیریهای پراكنده هم در حاشیه كابل شنیده میشد. برق و آب نبود. با سطل از چاه، آب میكشیدیم. هیچ امكاناتی نبود. درآن وضعیت، من با شهردار كابل مذاكراتی داشتم و توانستم 4هزار متر زمین بگیرم. اصلا برایشان قابل باور نبود كه یك خارجی، بخواهد در افغانستان جنگزده سرمایهگذاری كند. به آنها وعده دادم یك رستوران شیك در افغانستان بسازم. آنها هم، این 4 هزار متر زمین را به من دادند. پس از اینكه رستوران را كلنگ زدم، فهمیدم درافغانستان، غیر از آجر و شن رودخانه، مصالح دیگری برای ساخت و ساز وجود ندارد. برای همین هم، چارهای نداشتم جز اینكه تمام مصالح را از مشهد بخرم و بار كامیون كنم و بیاورم كابل. رستورانی با هزار و 800 متر زیر بنا را با این كمبودها ساختم. 3 ماه و نیمه آن را افتتاح كردم. تمام كارهای ساختمانی آن رستوران هم، به زمستان خورده بود تا به روز دوم بهمن ماه برسد. پس از اینكه رستوران را افتتاح كردم، پاتوقی شد برای وزیران افغانستان. حتی حامد كرزای هم، برای یك وعده به رستوران ما آمد. از همه مهمتر چیزی كه برای سفارت ایران هم غیرقابل پیشبینی بود، حضور زلمای خلیلزاد، سفیر وقت ایالات متحده آمریکا در رستوران ما بود. خرید حق انحصاری بیلبورد از حامد كرزای پس از افتتاح رستوران در افغانستان، من به فكر یك تجارت دیگر در افغانستان افتادم؛ برای همین هم، تمام حق انحصاری بیلبوردهای تبلیغاتی افغانستان را به مدت 20 سال از حامد كرزای گرفتم. براساس قراردادی كه با كرزای بستم، برای 20 سال حق انحصاری بیلبوردها به من واگذار شد. دریك دیدار رسمی، حامد كرزای به همراه 7 تن از وزیرانش پای این قرارداد را امضا كردند. البته اصلا نمیدانستند فضای شهر را میفروشند. برای همین هم، یك هواپیما گرفتم و چندنفر از وزرا را با خود به ایران آوردم تا در دیدار با شهرداری تهران، متوجه شدند بیلبوردهای تبلیغاتی، یكی از روشهای درآمدزایی شهری است. قرارداد بدی هم نبستم؛ سودی كه از تبلیغات نصیبمان میشد، یك سوم به دولت افغانستان میرسید، دو سوم به من. تا الان 450 بیلبورد تبلیغاتی در افغانستان نصب كردهایم. در این وضعیت، دیگر در افغانستان شروع كردم به ساختمان سازی. چند مجتمع را كلنگ زدم. البته دراین مدت، آستان قدس رضوی هم، در افغانستان سرمایهگذاری كرد و شریك ما شد. تا پیش از این، ما شركت «ایران- افغان» بودیم. پس از آن شدیم، شركت «ایران- افغان- رضوی.» 40 درصد من،30 درصد آستان قدس، 30 درصد هم دولت افغانستان. من در این مدت، تجارت در ایران را ضعیف كرده بودم. مدیریت كارهای ایران را به یكی از دوستان سپرده بودم. 2 هفته افغانستان بودم و یك هفته ایران. داستان پدیده شاندیز اما داستان «پدیده شاندیز». یك روز دریكی از باغهایم در شاندیز نشسته بودم. جمعی از دوستان بودیم و شهردار شاندیز هم بود. او من را دعوت كرد، فردای آن روز به دفتر شهردار بروم. روز بعد شهردار شاندیز به من گفت یكی از پاركهای شاندیز، تبدیل شده به پاتوق معتادان. از من خواهش كرد دراین پارك سرمایهگذاری كنم. من اصلا درآن موقعیت نمیخواستم در ایران تجارت كنم؛ اما همینطوری حرف زدیم و رسیدیم به جایی كه 200 میلیون تومان در این پارك سرمایهگذاری كنیم و بهمدت 17 سال، از این فضا استفاده كنم، پس از 17سال هم، همه چیز را به شهردار شاندیز تحویل بدهم. شوخی شوخی كار را آغاز كردم و یك دفعه تبدیل شد به جدیترین پروژهای كه در دست دارم. آلوده كار شدم. كاری كه بنا بود با 200 میلیون تومان تمام شود، دیدم با 2 میلیارد تومان هم جمع نمیشود. به هرحال، این پروژه و كاری كه بهعنوان سرگرمی آغاز شده بود، شد آبروی من. پروژه با 4 میلیارد تومان تمام شد. 8 هزار متر زیربنا اینجا ساختم. برای همین هم شهرداری شاندیز، 3 سال به زمان بهرهبرداری اضافه كرد و قراردادمان شد 20 سال. از آن سو هم 2 سال و نیم زمان برای ساخت و ساز گرفته بودم، ولی پروژه در6 ماه تمام شد. اینجا هم 2 سال دیگر جلو افتادم. رستوران كه افتتاح شد برگشتم افغانستان تا به كارهای عقب افتاده بپردازم؛ تلفنی «پدیده شاندیز» را مدیریت میكردم؛ اما باز هم نشد و مجبور شدم دوباره به ایران برگردم. براساس قراردادی كه با كرزای بستم، برای 20 سال حق انحصاری بیلبوردها به من واگذار شد. دریك دیدار رسمی، حامد كرزای به همراه 7 تن از وزیرانش پای این قرارداد را امضا كردند. البته اصلا نمیدانستند فضای شهر را میفروشند. تا الان 450 بیلبورد تبلیغاتی در افغانستان نصب كردهایم. نوروز رویایی شاندیز زمانیكه برای مدیریت «پدیده شاندیز» به ایران برگشتم، 2 هفته به عید نوروز مانده بود. بازهم بمباران تبلیغاتی را آغاز كردم. جوری شد كه در نوروز آن سال، درحد انفجار فروختیم. اینجا 3 هزار نفر ظرفیت داریم. یعنی اگر 3 هزار نفر همزمان بیایند پدیده شاندیز، برای نشستن همه جا داریم. درایران، رستورانی نداریم كه با این ظرفیت رقابت كند. در دنیا هم فقط رستورانی در دمشق سوریه ساخته شده كه ظرفیت آن 6 هزار نفر است. البته ما در پدیده شاندیز در یك وعده، 8 هزار غذا دادیم. درحالیكه در رستوران دمشق هر میز در هر وعده، یكبار استفاده میشود و بیش از 6 هزار غذا سرو نمیكنند. این ركورد درهیچ جای دنیا ثبت نشده. هرچند شاید درآشپزخانههای بیرونبر ركورد بهتری داشته باشند، ولی ما این 8 هزار غذا را داخل رستوران سرو كردیم. پروژههای جدید من جدیدترین پروژه من راهاندازی شعبه پدیده شاندیز در تهران است. فعلا به دنبال خرید زمین آن هستم و مذاكراتی را هم با ارتش داشتم تا زمینی را در اقدسیه تهران بخرم؛ اما یك پروژه بزرگ دیگر هم دارم. میخواهم كلنگ بزرگترین مجموعه تفریحی خاورمیانه را در شاندیز بزنم. در این پروژه تعهد میدهیم فاز اول آن را كه 210 هزار متر زیربنا دارد، در عرض یك سال بسازم. قرارداد ساخت آن را با یك شركت آلمانی- اسپانیایی بستهام. در این پروژه، بزرگترین شهربازی سرپوشیده خاورمیانه را تاسیس خواهم كرد. یك مركز خرید بزرگ، یك مجموعه رستوران و تالارهای پذیرایی هم درنظر دارم. |
جشنواره فیلم مشهدی ۱-علمی=مدنم نمگم ۲-جنایی=ناخن جله ی قیم ۳-ورزشی=توشله بازی ۴-تخیلی=گلشهر معتاد ندره ۵-خانوادگی=کاظم پای دیگ شله ۶-عاطفی=برو یره از زندگیم ۷-جنگی=مو بروسلیم ۸-ترسناک=خنه کلپسه ها |
معرفی مراکز تفریحی مشهد
معرفی مراکز تفریحی مشهد
مشهدیها بچههای خود را برای تفریح کجا میبرند؟ این سوالی است که احتمالا در ذهن همه آنهايي که مشهد را برای تعطیلات تابستانی خود انتخاب کردهاند، وجود دارد. با فرا رسیدن فصل تابستان، تعداد زیادی مسافر به مشهد به عنوان پر توریستترین شهر ایران میآیند و در نتیجه نیاز به داشتن امکانات تفریحی برای تمام گروههای سنی به خصوص بچهها وجود دارد. مشهد دارای مراکز تفریحی متعدد و متنوعی از قبیل پارکهای آبی، شهر بازیها و... برای بچههاست و با ساخته شدن منطقه ویژه گردشگری در انتهای بلوار خیام شمالی تعداد متعددی مراکز تفریحی دیگر افتتاح شده یا در حال ساخت هستند. در زیر به معرفی برخی از اين مراکز میپردازیم.
مجتمع الماس شرق به عنوان یک مرکز بزرگ تجاری، تعداد زیادی از خانوادهها را به آنجا ميكشد. در این مجموعه امکانات تفریحی متعددی برای بچهها وجود دارد. یکی از این امکانات، شهربازی سرزمین عجایب، واقع در طبقه سوم و چهارم این مجتمع است. بیش از ۱۰۰ بازی کامپیوتری و جایزهای به همراه بازیهایی مانند قطار، ماشین برقی و فوتبال دستی که در این مجموعه در 2 طبقه جمعآوری شده است كه میتواند ساعات نشاطآور و فراموش نشدنی را برای بچهها فراهم کند. سرزمین عجایب را میتوان به عنوان بزرگترین شهربازی سرپوشیده مشهد به حساب آورد که این توانایی را دارد با بازیهای متنوع و گوناگون چند ساعت بچهها را سرگرم کند. به جز سرزمین عجایب، در اين مرکز سینما پنج بعدی و یک آکواریوم به نام شهر دریایی شرق وجود دارد که دارای مجموعهای از ماهیان جمع آوری شده از تمام دریاهایهای شور جهان است. تنوع گونههای ماهی موجود در این آکواریوم بسیار قابل توجه است و در میان آنها از کوسه ماهی تا خرچنگ نعل آبی و مجموعه ماهیان کارتون نمو پیدا میشود. باشگاه کودک و آینده
اینجا اولین باشگاه بازی کودکان در ایران است که به مهارتهای اجتماعی از قبیل کنترل خشم، اعتماد به نفس و همکاری از طریق بازی میپردازد. گل بازی، آب بازی، بازیهای جسمی و حرکتی مثل وسطی و اوریکامی موجب میشود کودک لذت بازی در کوچه و خیابان را در محیطی امن و به صورت کنترل شده تجربه کند. حضور والدین در این مرکز به منظور بازی با بچههای خود جزء برنامههای روزمره باشگاه است که موجب میشود بچهها و والدین تحت نظر کارشناسان روانشناسی و علوم تربیتی لذت بازی کردن را تجربه کنند. تمام این موارد میتواند موجب ایجاد شادی و تعادل روحی، شکوفایی خلاقیت و کمک به یادگیری بهتر بچهها و کسب تجربه از طریق بازی با گروه همسالان شود.
مشهد 3 شهر بازی بزرگ دارد: کوهستان پارک شادی در انتهای وکیل آباد، شهربازی خورشید در انتهای بلوار خیام و شهر بازی پارک ملت. در حالی که در 8-7 سال کوهستان پارک شادی اوج لذت و هیجان را در مشهد برای بچهها و حتی بزرگسالان ایجاد میکرد و بازیهایی مانند رنجر و گردباد که روی یک دره میچرخد، به عنوان نفسگیرترین کارهای ممکن مطرح بودند، اما با بازسازی شهربازی پارک ملت و کهنهتر شدن وسایل بازی کوهستان پارک حالا این شهر بازی پارک ملت است که میتواند به عنوان شهر بازی اول مشهد مطرح شود. ساخت بزرگترین چرخ و فلک خاورمیانه، ترن هوایی علاوه بر بازیهایي مثل کالسکه که از شهر بازی قدیم باقی ماندهاند، این توانایی را دارند که چند ساعت بچه را سرگرم کنند تا ساعاتی پر هیجان و نشاط را در این شهر بازی بگذرانند.
مادرانی که فرزند کوچک دارند از اینکه به خاطر گرفتاریهای کودک دیگر وقتی برای خودشان ندارند، ناراضی هستند. شاید بزرگترین مزيت این مجموعه برای مادران، وجود استخر مخصوص کودکان به همراه چند مربی مخصوص کودک باشد که میتواند خیال مادران را برای چند ساعت شنا، ماساژ و تمدد اعصاب راحت کند. این مجموعه به عنوان یکی از بزرگترین پارکهای آبی طبقاتی دنیا دارای امکانات ویژهای مانند سونای ماسه، حمام آفتاب و حمام اسپوتاست که با وجود یک مجموعه آبی برای کودکان به همراه اتاق خواب و بازی و مربیان مربوطه برای نگهداری بچهها بهترین محل برای چند ساعت شنا و بازی برای مادران و بچههایشان باشد. وجود چند سرسره بازی کودکان به همراه استخر موج برای بچهها میتواند با ایجاد محیطی نشاطآور برای آنها، محل استراحت، ورزش و تمدد اعصاب والدین بچهها هم باشد.
همه آنهايي که از 15-10 سال قبل تاکنون این باغ وحش را ندیدهاند احتمالا تصویری از تعدادی میمون گرسنه به همراه یک شیر تنهای کچلی گرفته که حتی حوصله بداخلاقی را هم ندارد، در خاطرشان مانده است، اما این باغ وحش اکنون تغییر زیادی کرده است. سالن تاکسیدرمی که نمایشگاهی از حیوانات خشک شده به همراه نمایش مراحل مختلف تاکسیدرمی، سالن مار و تمساح با انواع گونههای مختلف این موجودات به همراه انواع مختلف حیوانات از درنا گرفته تا خرس این باغ وحش را برای بچههای علاقهمند به حیوانات بسیار جذاب میکند، اما شاید جالبترین حیوان این مجموعه موجودی به نام تایگون است که از پدر ببر و مادر شیر درست شده و شبیه شیر با ردهای ببر مانند است. به هر حال این باغ وحش با مجموعه قابل توجهی از انواع مختلف حیواناتی که شاید بچهها عکس آنها را تنها در کتابها دیده باشند، میتواند بسیار سرگرمکننده باشد. مجتمع تفریحی جامجم
برای داشتن تفریحات مدرنتر میتوان به این مجتمع مراجعه کرد. پیست کارتینگ این مجتمع به همراه پیست کارتینگ مجموعه اسب سواری ارشاد، علاقهمندان زیادی را به خود جلب میکند. اگر به کارتینگ علاقه دارید حتما به این مجموعه مراجعه کنید. زمین پینت بال مجموعه جامجم هم هر روز تعداد زیادی از بچههای علاقهمند به این ورزش را به خود جلب میکند. حتی فکر پوشیدن لباس جنگی و شلیک گلولههای رنگی به دشمن هم میتواند هیجان انگیز باشد. پس اگر به پینت بال علاقهمندید این مجموعه را از دست ندهید. |
سلام به بچه های خوب مشهدی
دلم تنگ شده بود برا اینجا دلم تنگه برا مشهد خدا کنه زود عید بیاد |
کی منو صدا زد؟ :21:
توی این هوای بارونی مشهد، چقدر خواب میچسبه {شیت شدن} |
طفلی حامد توهم زدی باز؟:d
راستی ببینم مگه موی تو رو آتیش میزنن تا اینجا یکی مینویسه میدوی و میای؟:21: مامان که میگه مشهد خیلی سردتره از اصفهانه خوبه نیستم اونجا |
ازمون تافل مشهدی...........!!!! (طنز)
توضیحات مهم: الف - با پِلّخمونِ نگاهت چُغوکه دِلومه زِدی ب - آی یَره یَره یَره یارُم کَله پا مِره ج - ای گرونی هم که هر روز قوز بالا قوز مِرهِ د - نِمِتِنُوم چیزی بُگُم َ ای درد دل کُشته مو رهِ (( سیخ ماهی - کُخ - دُری - مِس مِس - وّخه - ناردِشور )) الف -تیغ ماهی - کرم -در - معطل کردن - ریخت و پاش - مرده شور ب- تیغ ماهی -سوسک یا حشره - سینی بزرگ - معطل کردن - پاشو - ناودان ج -تیغ ماهی -کرم -سینی بزرگ -معطل کردن - ریخت و پاش- ناودان د - تیغ ماهی -کرم -سینی بزرگ -معطل کردن - پاشو - مرده شور الف - سُرسُر ( یواشکی حرف زدن ) ج - ناخون جله ( نیشگون ) ب - آسوارت ( آسفالت ) د - نارنجک ( بمب ) الف - میلان ب - فِلِکه ج - ناردِشور د - قِلِه ساختمان الف - مُرُم مِری مِرَن مِره مِرِم مِرِن ب - مُرُم مِری مِره مِرِم مِرِن مِرَن ج - مِرِم مِری مِرَن مُرُم مِره مِرِن د - مُرُم مِری مِره مِرِن مِره مِرَن الف - چه خوشگل شدی دیروز ب - چه خوشگل شدی رفتی ج - چه خوشگل شدی امشب د - هیچ کدام الف -مُو بُرُم کاغذها رو ب - مُو بُرُم میلان بعدی ج - مُو بُرُم از جواد د - همه موارد معناست ؟ الف - باز منو کشتی رفتی تنها گذاشتی رفتی دروغ نگم به جز من یکی دیگه داشتی رفتی . ب - مشتی عماد دامن های دختران را کوتاه میکرد تا مجنون خواب ببینه . ج - چه خوشگل شدی امشب با دامن کوتاه . د - هیچ کدام موس ها بالا وقت آزمون تمام شد. ۱-این آزمون نمره ی منفی ندارد. ۲-وقت استاندارد این آزمون ۱۷ دقیقه می باشد. ۳-لطفا بدون چرخاندن سر به اطراف و دیدد زدن از روی بقیه به سوالات جواب دهید. ۱ـ شاعر در کدام مصراع از تیرکمان سخن گفته است ؟ ۲ ـ معنای کلمات زیر در کدام گزینه صحیح می باشد ؟ ۳ـ همه گزینه ها به جز گزینه ... غلط می باشد ؟ ۴ـ کدام واژه به معنی ( کوچه ) می باشد ؟ ۵ـ صرف فعل مضارع رفتن در کدام گزینه صحیح است ؟ ۶ـ سخن (( چه خوشگل رِفتی امشب )) یعنی چه ؟ ۷ـ مُو بُرُم در کدام گزینه به معنی رفتن است ؟ ۸ـ در بیت (کُتا کِردَن دامنارِ مشتی عماد ....دیگه مجنون توی خواب دامن لیلا مِگیره ) به چه __________________ |
فکر می کنید اینجا کجاست؟ دبی یا باهاما یا لاس وگاس یا هاوایی؟ Where do you think it is? Dubai ? Bahamas ? Las Vegas ? Hawaii ? Enjoy the pictures and I'll tell you at the end. http://www.pic1.iran-forum.ir/images...528230043.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...643326836.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...192972332.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...624184308.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...879259625.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...431979072.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...203802181.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...293441804.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...957344318.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...787127562.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...184859105.jpeg http://www.pic1.iran-forum.ir/images...808859115.jpeg . You could ever have guessed ??? It is located in IRAN MY CITY < JOHN > حدس هم نمی زدید اینجا شاندیز مشهد است. هتلی به نام قصر مردان. |
سلام
سلام اینجا چه سوت وکوره؟ چرا کسی نمیاد؟ تالار بچه های کرمانشاهو ببینید چه پر صروصداو شلوغه؟ |
سلام ما که هی اومدیم نبودید هیچ کس کاغذ انداختیم هیچکی محل نداد
|
اکنون ساعت 01:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)