پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

NeGin 05-18-2008 03:46 PM

لب دريا، جدال تور و ماهي،
ز وحشت مي رود چشمم سياهي،
تپيدن هاي جان ها بود بر خاك،
كنار هم، گناه و بيگناهي

مشتاق 05-18-2008 09:01 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط SonBol 2561 (پست 1941)
این ناگزیره واسه ما سیر صعودی تا سقوط
همیشه قصه ی صدا تمومه با حرف سکوت

تا به بنفشه مي دهد طره مشكساي تو
پرده غنچه مي درد خنده دلگشاي تو :53:

haj_amir 05-19-2008 03:11 AM

ور از کوي فراموشان فراقش رخت بربندد
وصالش رخت در بازد، زهي دولت زهي دولت

kalantar48 05-19-2008 10:19 AM

تا دل از دستم شراب ارغوانی برده است
خضر را پندارم آب زندگانی برده است !


haj_amir 05-19-2008 08:08 PM

تا دل من صيد شد در دام عشق
باده شد جان من اندر جام عشق

امیر عباس انصاری 05-20-2008 02:44 AM

قصه العشق لا انفصام لها
فصمت‌ها هنا لسان القال
مالسلمی و من بذی سلم
این جیراننا و کیف الحال
عفت الدار بعد عافیه
فاسالوا حالها عن الاطلال
فی جمال الکمال نلت منی
صرف الله عنک عین کمال

kalantar48 05-20-2008 06:30 AM

لیلای من باشد عیان در هر زمان در هر مکان
زاهد چرا بهر نشان هی لا و الا میکنی ؟ ...


دانه کولانه 05-20-2008 11:21 AM

یعقوب وطن ساخت به جان طره شب را
تا بوسه زد آخر به رخ و زلف پسر بر

haj_amir 05-20-2008 02:20 PM

راهيست راه عشق که هيچش کناره نيست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نيست

kalantar48 05-21-2008 09:01 AM

تشنه بکنار جوی چندان خفتم
کز جوی من آب زندگانی بگذشت


haj_amir 05-23-2008 02:48 AM

ترا به مطبخ شه، پخته شد هميشه طعام
مرا به آتش آهي و آب چشم تري

kalantar48 05-23-2008 10:31 AM

یکی مطرب همی خواهم در این دم
که نشناسد ز مستی زیر از بم ...


haj_amir 05-24-2008 02:35 AM

مبارکت ای صبورِ شب ها ، به صبح تابان رسیدی آخر
ز "تن پراکندگی" گذشتی ، به مطلق جان رسیدی آخر

kalantar48 05-24-2008 04:32 AM

روی تلخ دایه نتواند مرا خاموش کرد
طفل بدخویم ، شکر در شیر می‌باید مرا


NeGin 05-24-2008 05:16 PM

آن جا که یک باخویش نیست یک مست آن جا بیش نیست
آن جا طریق و کیش نیست مستان سلامت می​کنند

kalantar48 05-25-2008 09:45 AM

در گرفتاری ز بس ثابت‌قدم افتاده‌ایم
برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما ...


haj_amir 05-25-2008 04:35 PM

ای عاشقان شهر را چراغانی کنید
ای می فروشان شهرا را انگور مهمانی کنید

NeGin 05-25-2008 06:23 PM

دی شیخ با چراغ همی​گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

دانه کولانه 05-25-2008 07:33 PM

تا به تو دادم دل و دین
بر همه کس گشته یقین
من ز تو دوری نتوانم دیگر
کز تو صبوری نتوانم دیگر

SonBol 05-25-2008 07:42 PM

روزهای تیره و تاری که با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت

haj_amir 05-25-2008 08:15 PM

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

SonBol 05-25-2008 09:00 PM

یه روزی تنگ غروب آسمون
میرم از شهر تو ای نامهربون....

haj_amir 05-25-2008 09:31 PM

نی حدیث راه پر چون می کند
قصه های عشق مجنون میکند

امیر عباس انصاری 05-25-2008 11:42 PM

دانی که چنگ عود چه تقریر می کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می کنند
ناموس عشق و رونق عشاق می برند
عیب جوان سرزنش پیر می کنند

haj_amir 05-26-2008 03:26 AM

دل که خورد از جام عشقش جرعه‌اي
بي‌خبر شد، شور و مستي مي‌کند

امیر عباس انصاری 05-26-2008 04:39 AM

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد
حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست

haj_amir 05-26-2008 05:03 AM

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

kalantar48 05-26-2008 10:28 AM

در مکافات بدان باشند نیکان هم شریک
خشک و تر سوزد بهم چون آتش افتدپنبه را


NeGin 05-26-2008 03:26 PM

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند

haj_amir 05-26-2008 10:02 PM

دلت به وصل گل اي بلبل چمن ! خوش باد
كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

NeGin 05-27-2008 11:37 AM

تو کافردل نمی​بندی نقاب زلف و می​ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

SonBol 05-27-2008 07:06 PM

و سر انگشتی به روی شیشه های مات
بار دیگر می نویسد خانه ام ابری است

haj_amir 05-27-2008 09:58 PM

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

NeGin 05-28-2008 11:45 AM

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

haj_amir 05-28-2008 09:26 PM

در تنگنای سینه ی حسرت کشیده ام
گهواره ی بصیرت مردان نهفته است

kalantar48 05-30-2008 12:37 AM

توئی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت
نمی‌دانم ز نزدیکی کنم فریاد ، یا دوری
ز حرف حق دراین ایام ِ باطل بوی خون آید
عروج دار دارد نشئه‌ء صهبای منصوری


دانه کولانه 05-30-2008 12:48 AM

ياران موافق همه از دست شدند
در پاي اجل يكان يكان پست شدند
خورديم ز يك شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پيش تر ز ما مست شدند
خیام... (شجریان در روز مرگ عبادی)

kalantar48 05-30-2008 12:52 AM

در جهان آگهی خضری دچار من نشد
می‌روم از خود برون ، شاید که پیش آید کسی
نیست غیر از گوشه‌ی دل در جهان آب و گل
گوشه‌ء امنی که یک ساعت بیاساید کسی


haj_amir 05-30-2008 04:23 AM

ياد تو با با خبر نامه بر به خير
گر عمر بود ديدن رويت بهشت ماست

امیر عباس انصاری 05-30-2008 04:48 AM

مشاعره سنتی
 
تا پا به سرم کوبی
با ناله مستانه
بدبخت من شاعر
خوشبخت توی دیوانه
(کارو)


اکنون ساعت 04:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)