پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   بیا با خدای مهربان حرف بزنیم (خسته ای؟ دلتنگی؟ سریع بیا اینجا) خدایم ای خدایم ، صدایت می کنم بشنو صدایم (http://p30city.net/showthread.php?t=3113)

behnam5555 01-16-2011 08:48 PM


لهي از آن خوان که بهر پاکان نهادي نصيب من بينوا کو، اگر نعمتت جز بطاعت نباشد پس آن را بيع خوانند لطف و عطا کو؟ اگر در بها مزد خواهي ندارم و اگر بي بها بهي بخش ما کو؟ اگر از سگان تو ام استخواني و اگر از کسان تو مرحبا کو؟

الهي يک دل پر درد دارم و يک جان پر زجر، خداوندا اين بيچاره را چه تدبير، بار خدايا در ماندم از تو ليکن درماندم در تو، اگر غايب باشم گويي کجايي و چون به درگاه آيم در را نگشايي.
الهي هرکس را آتش در دل است و اين بيچاره آتش بر جان، از آن است که هرکس را سروساماني است و اين درويش را نه سر و نه سامان.
الهي موجود نفس هاي جوانمرداني، حاضر ذاکراني، از نزديک نشانت مي دهند و برتر از آني و از دورت مي پندارند نزديکتر از جاني.

behnam5555 01-16-2011 08:55 PM


منو تو آغوشت بگیر خدا می خوام بخوابم

آخه تو تنها کسی بودی که دادی جوابم

منو تو آغوشت بگیر می خوام برات بخونم

روی زمین چقدر بده می خوام پیشت بمونم

کی گفته باید بشکنم تا دستمو بگیری؟

خسته شدم از عمری غربت و غم واسیری

کی گفته باید گریه ی شبامو در بیاری؟

تا لحظه ای وقت شریفتو واسم بذاری

توی آغوش تو آرامش محضه

منو با خودت ببر حتی یه لحظه

بغلم کن منو بردار ببرم دور

ببرم از این زمین سرد و ناجور

وقتی باید واسه ی رها شدن یه بی فروغ بود

واسه آرامش نسبی کلی حرفای دروغ بود

توی دنیا هرچیزی قیمتی داره حتی وجدان

اینا رو هیچ جا ندیدم نه تو انجیل نه تو قرآن

وقتی دنیا همه حرف پوچ و مفته

صدای هق هق تو پس کی شنفته؟

تو که می گی پیشمی تا لحظه مرگ

این که می گن می شکنی رنجم می دی بگو کی گفته؟

توی آغوش تو دیگه تنها نیستم

هر نفس اسیر دست غمها نیستم

دیگه عاشقانه تر از عاشقانه ام

واسه موندن دیگه با بهانه ام

توی آغوش تو از درد خبری نیست

از دروغ و حرفای زرد اثری نیست

نمی بینی کسی از هراس نونش

جلو حرف ناصواب بنده زبونش

توی آغوش تو آرامش محضه.......................................

behnam5555 01-16-2011 08:57 PM




الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم.
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم.
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم.
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم، و در مردن است که حیات ابدی می یابیم


behnam5555 01-16-2011 08:57 PM




می دونستی خدا هر بهار واست گلهای زیبا به نشونی دلت پست می کنه ؟
میدونستی این خداست که هر سپیده دم خورشید رو مهمون خونه ت می کنه ؟
میدونستی که خدا همیشه به حرفات گوش میده ؟می دونستی این قلب مهربونی که داری انتخاب ...خدا بوده ؟
اگه نمی دونستی خوب حالا که دونستی پس معطل نکن و با قلب بی همتات ازش تشکر کن


behnam5555 01-16-2011 08:58 PM




عشق خدا چراغ دریایی همیشه فروزانی است که با اعتماد و گفتگوی ما با او روشن خواهد ماند .
عشق الهی همانند دژ محکمی است که در زمان هجوم سختیها از هر سو بدان پناه می بریم.

عشق الهی همانند یک بندرگاه است، جایی که روح خسته ما جایی برای آرامش می یابد و به دور از درگیری و شتاب های بیهوده زندگی در آنجا به آرامش می رسد.


behnam5555 01-16-2011 08:59 PM


تصویری از ذات خدا در ذهن خود پرورده ام

این شکل چندین چهره را اکنون به دل آورده ام

ترسم نظربر او کنم گردم خجل از کرده ام

گر رو بگردانم از او خود را زخاطر برده ام

behnam5555 01-16-2011 08:59 PM



خدایا ، بنده ای درد آ شنایم

بسر افتاده ای بی دست وپایم


...
ز غمها سینه ام دریاست، دریا

گواهم گریه های هایهایم



به در گاه تو می نالم به زاری

مرا بگذار با این ناله هایم



مرا در آتش عشقت بسوزان

مكن زین شعله ی سركش رهایم



از این آتش، دلم را شعله ور كن

بسوزان، سوز دل را بیشتركن


ابریشم 01-17-2011 05:45 PM

از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی!
حتی برای یک نفر مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی کوچک باش و عاشق... که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
· موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن فرقى نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران...
زلال که باشی، آسمان در توست.

ابریشم 01-17-2011 05:46 PM

خداوندا ! دلم را دل بفرما
مرا کامل تر از کامل بفرما!

دلم گل کرد در آیات باران
تمام سوره را نازل بفرما!

__________________
[IMG]http://*****************/images/8ekoabrf0zv8c8cpna.gif[/IMG]

ابریشم 01-20-2011 09:11 PM

گویی ایام ، ایام امتحان است و تو نیز این روزها دائما مرا می آزمایی!!!
عزیزترینم
تو که کوچه پس کوچه های دلم را میشناسی و میدانی که کجا و کی این قدم ها خواهند لرزید
تو که میدانی مرا رها کنی ، دستی نیست که در تنهاییم تکیه ام باشد
تو هم این سرگشته را می آزمایی!!!
مهربان ترینم
زبس راه و بیراه رفته ام ، زبس گمشدم و توبه کنان و لنگ لنگان خوبان تو مرا یدک کشیدند
زبس آرام و صبورانه نگاهم کردی و من بی شرمانه گناه کردم ، زبس....
زبس مرا عاشقانه به تماشا نشستی و من غافل، به دنبال عشق ،خود را فدای هیچ کردم....
عزیز دل ، خسته ام...
تاول پاهایم را ببین ...
چشمانم هیچ رنگی را نمیبیند ، ببین این دستان خالی از احساس را...
مهربان من
خسته ام از سست ایمانی و بی امامی...
خسته ام از این تنهایی و خطا و .....
....
پس کی زمان بندگیت برایم فرامیرسد...
کی بانگ میزنی و صدایم میکنی و ندای انالحقت زمین و آسمان دلم را بلرزه میاندازد.
پس کی میشود تو برایم ناز کنی و من عاشقانه نازت راخریدار شوم الهه ی من!!!!
...
مهربان من، عزیز مصروجودم
توفیق بندگی و عاشقیت را خواهانم...

گامهایم تنها خانه ی عشق تو را میشناسند،
پناهم ببخش...
رهایم مکن...

ابریشم 01-21-2011 06:11 PM

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی


من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد

خدا گفت : نه
روح تو کامل است . بدن تو موقتی است


من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد

خدا گفت : نه

شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است

من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد

خدا گفت : نه

من به تو برکت می دهم

خوشبختی به خودت بستگی دارد

من از خدا خواستم تا از درد ها

آزادم سازد

خدا گفت : نه

درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد


من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد

خدا گفت : نه

تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی


من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید

خدا گفت : نه

من به تو زندگی می بخشم تا تو از همۀ آن چیزها لذت ببری


من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران را همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم

خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتی

امروز روز تو خواهد بود

آن را هدر نده

باشد که خداوند تو را برکت دهد...

برای دنیا ممکن است تو فقط یک نفر باشی ولی برای یک نفر، تو ممکن است به اندازۀ دنیا ارزش داشته باشی

داوری نکن تا داوری نشوی . آنچه را رخ می دهد درک کن و بدان که برکت خواهی یافت

ابریشم 01-21-2011 06:12 PM


ابریشم 01-22-2011 05:53 PM

کاش میشد تا خدا پرواز کرد

پای دل از بند دنیا باز کرد

کاش میشد از تعلق شد رها

بال زد همچون کبوتر در هوا

کاش میشد این دلم دریا شود

باز عشقی اندر او پیدا شود

کاش میشد عاشقی دیوانه شد

گرد شمع یار چون پروانه شد

کاش میشد جان ز تن بیرون شود

چشم از هجران او پر خون شود

کاش میشد از خدا غافل نبود

کاش در افکار بی حاصل نبود

کاش میشد بر شیاطین چیره شد

تا رها از بند با این شیوه شد

کاش دستم را بگیرد توی دست

تا شوم از دست او من مست مست

کاش میشد مست باشم تا ابد

سر بر آرم دست افشان از لحد

کاش میشد تا که در روز جزا

شاد باشم از عمل پیش خدا

کاش میشد یک نفس دیدار یار

تا شوم مدهوش ؛ گردم بیقرار

کاش میشد با خدا شد همنشین

جنت و دوزخ ؛ یا اندر زمین

ابریشم 01-23-2011 05:11 PM

ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی
در ظلمت شب صبح نماینده تویی

کار من بیچاره گره در گره است
بگشای خدایا که گشاینده تویی

http://forum.hammihan.com/images/smilies/new/53.gifhttp://forum.hammihan.com/images/smilies/new/16.gifhttp://forum.hammihan.com/images/smilies/new/53.gif

ای خالق خلق رهنمایی بفرست
ای رازق رزق در گشایی بفرست
کارم زگناه و معصیت بسته شده
رحمی بنما گره گشایی بفرست

ابریشم 01-23-2011 05:13 PM

مي توانم در اين روزگار پر از شلوغي که سراسرش را سکوت گرفته
با تو اي تنها ترين تنهاي دنيا باشم ..

اکنون که نگاهم خيس از ترنم اشک است و بس

اشکي براي تو .. براي بزرگترين عشقم ميريزم ...

بهترينم .. گرچه من تنها ترينم اما ...

بالا تر از تنهايي هم رنگي است ..

رنگ سفيدٍ تو..

نازنينم حالا که مرا از بند عشق زميني ام رها کردي ..

به تو نزديکم .. نزديکتر از نفسي که مي آيد و مي رود ..

حالا که در بند تو گرفتارم شادم .. شادم که چون پرنده اي به سويت مي آيم ..

الهي .. مي خواهمت حتي بيشتر از جان ..

جان بي ارزشم براي تو که منه پر گناه مرا از من جدا کردي ..


....... دوستت دارم تا پاي جان .......

معبـــــودم


ابریشم 01-23-2011 05:17 PM

خداوندا!!تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
دلم بین امید و نا امیدی می زند پرسه
می کند فریاد،می شود خسته
مرا تنها تو نگذاری خداوندااااااااااااااااااا اااا!!!

ابریشم 01-26-2011 03:23 PM

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم
گفتی: فانی قریب .:: من که نزدیکم (بقره/ ۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/ ۲۰۵)
گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/ ۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/ ۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/ ۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه احزاب


ابریشم 01-26-2011 03:24 PM

پناه می برم از سیاهی وجودم به سفیدی برف
پناه میبرم از وجودم به تو
در آن هنگام که سیاهی سیال این شب در وجودم رخنه می کند ، نفوذ میکند، تا انتها
در آن هنگام که صدای گامهایت به صدای خیال من ماند
در این همهمه ی وجودم
در این همه تشویش و اضطراب رگهایم
آن زمان که ثانیه های صامت از کنارم عبور می کنند ، در آن هنگام خواهم خفت،
درون سیاهی مطلقی که وجودم را خواهد ربود...
جای خالی من ، مانند جای خالی برگ بر درخت
در حضور بی حد لحظه ها خواهم رفت
خواهم خفت، آن هنگام که شیون برگ
بردرخت سپیدار..

ابریشم 01-27-2011 06:12 PM

خدایا هر روز خدا میگویم دلم تنگ است اما چه سود!!
خدایا هر روز که حرفهای احمقانه میشنوم میگویم دل تنگ است ،نه، چرا دروغ بگویم دلم خون است.
خدایا هر روز که میشنوم آنچه را که نباید شنید ،انچه کفر است و جز خرافات چیزی نیست دلم خون است ،نه، خون هم نیست دل پاره پاره گشته وقتی مرا نفهم میشمرند و هر نفهمی را به خورد من میکنن.
خدایا دلم طاقت ندارد هر روز که رنج و درد و نا لایقی میبینم میخواهم فریاد بزنم که دیگر دلی برای نمانده تنگ و خونی و پاره پاره گردد.
خدایا زودتر خدایی کنو این مردم را به سرشتشان آگاه کن.
خدایا میدانم که حقیری چون من از سرشت چیزی نمیداند حداقل دلی به من ده که طاقت داشته باشد و هر روز به من نگوید پس خدا کو که به دادت برسد.
خدایا دلم کفر گو شده ولی میدانم که تنها تو میبخشی و چون دیگران نیستی.


ابریشم 01-28-2011 12:06 PM

كودك نجوا كرد : خدايا با من حرف بزن
مرغ دريايی آواز خواند، كودك نشنيد
سپس كودك فرياد زد : خدايا با من حرف بزن
رعد در آسمان پيچيد ، اما كودك گوش نداد
كودك نگاهی به اطرافش انداخت و گفت : خدايا بگذار ببينمت
ستاره ای بدرخشيد ولی كودك توجه نكرد
كودك فرياد زد : خدايا به من معجزه ای نشان بده
ويك زندگی متولد شد ، اما كودك نفهميد
كودك با ناميدی گريست
خدايا با من در ارتباط باش بگذار بدانم اينجايی
بنابراين خدا پايين آمد و كودك را لمس كرد
ولی كودك ، پروانه را كنار زد و رفت.....


BaHaReH 01-28-2011 04:56 PM

به هیچ دیواری تکیه نمیکنم که دیوار فرو ریختنی است
به هیچ فانوسی اعتبار نمیکنم که فانوس شکستنی است
به هیچ چشمه ای دل خوش نمیکنم که چشمه خشک شدنی است
و به رو زگار دل نمی بندم که روزگار چرخیدنی است
و به هیچ کس جز تو انس نمی گیرم که هر کس جز تو..
پس ای خدا خوشا به حال دوستان تو
که دیوارشان محکم است و فانوسشان نشکن
چشمه شان همیشه خیس و روزگارشان همیشه خوش

sharareh1 01-28-2011 07:58 PM

سلام بر زیبا رو و زیبا طینتی که در راه است و

در حال هشدار دادن به ماست.

با تمام دل خود،بر خداوند توکل کن و

بر عقل خود تکیه مکن.

در همه راهها او را بشناس و از او کمک بخواه

که تو را به سمت راست خواهد گردانید.

اگر خدا پشتیبان ماست،کیست که ضد ما باشد؟

هر که به او ایمان آورد،هرگز خجل نخواهد شد.

هرکه به او ایمان آورد،صاحب حیات جاودان خواهد شد

sharareh1 01-28-2011 07:58 PM

خدایا شکر که می توانم دوست داشتنی ها را دوست بدارم.

سپاس که می توانم به نیکی ها مهر بورزم.

خدایا سپاس که انسانم و قلبی دارم سرشار از عاطفه و

می توانم آن را وقف دوست داشتن خوبی ها کنم.

خدایا ممنونم که در جدال تنگاتنگ عشق و نفرت در قلبم

تو عشق را پیروز گرداندی و

قلبم را از شور خوبی گرم کردی.

ممنونم که الهه عشق را بر قلب من حاکم کردی

و به من زندگی کردن توأم با عشق و وفاداری را آموختی.

خدایا سپاس که محبت را به قلبم هدیه دادی

و به من دوست داشتن خوبی ها را آموختی.

این گرانبهاترین درسی است که در تمام زندگی ام آموخته ام.

(( درس شیرین دوست داشتن))

خدایا سپاس که با مهربانی به قلبم طراوت دادی

وبا طراوت به وجودم سعادت بخشیدی.

خدایا تو را سپاس برای آفرینش عشق

و تو را ستایش برای خلق محبت.

خدایا تو را سپاس که خوبی ها را آفریدی و

قلب مرا معبد ستایش آنها قرار دادی.

ابریشم 01-31-2011 04:23 PM

خدایا
تو قلب بیگانه را می شناسی ،
که خود در سرزمین وجود
بیگانه بودی


ابریشم 02-01-2011 05:29 PM

مصاحبه با خدا!!!

خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.
خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.

- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.

-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.

- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.

دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...

سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟


خدا پاسخ داد:

- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.

- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.

- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.

- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.

- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.

با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟
خدا لبخندی زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"

ابریشم 02-03-2011 09:17 PM

خدایا
هرچه زمان میکذرد خط پیایان را پر رنگ تر میبینم
ورسیدن به تو را واضح تر
رحمانا
ناگفته ائی دارم با آنکس که دل ودینم را به اوسپردی که خودت آگاهی
که چرا مدتهاست بی مهری اورا تحمل کردم ونگفتم
نگفتم تا در این روز که من به شمارش نفس میکشم او رنج کشد
اما خودت دیدی که به هزار اتهام دچار شدم
به هزار کلمه زشت وزیبا ملقب .
حال که تنها تو از دلم خبر داری
هرآنچه شنیدم به جان ودل خریدارم تا تو در مورد من تصمیم بگیری
تو که میدانی چه تنهایم گذاشتن وتنها به .......دل بسته بود
اما او هم با من همان کرد که دیگران کردن ،که خودت آگاهی
خودت ناظری که در چه حالی هستم
کریما
خودت به او بگو که دکتر جوابش کرده بود
خود به او بگو که گفت اما نو توجه نکردی
خودت به او که کوچکترین خیانتی نکردم
حتی نگاهی را به تو گفتم
خودت به او بگو بدون هیچ شکایتی پاسخ هر آنچه گفته شده
تنها در حضور تو خواهم
مهربانا
هیچ کس را جز تو ندارم که عزیز دلم را به او بسپارم
به تو میسپارمش
ازاو محافظت کن ودر پناه لطف خودت نگهش دار
ای کریم من

sharareh1 02-04-2011 10:08 PM

خدای عزيز!
به جای اينکه بگذاری مردم بميرند و مجبور باشی آدمای جديد بيافرينی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟ امی
خدای عزيز!
شايد هابيل و قابيل اگر هر کدام يک اتاق جداگانه داشتند همديگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده. لاری
خدای عزيز!
اگر يکشنبه، مرا توی کليسا تماشا کنی، کفش‌های جديدم رو بهت نشون ميدم. ميگی
خدای عزيز!
شرط می‌بندم خيلی برايت سخت است که همه آدم‌های روی زمين رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچين کاری کنم. نان
خدای عزيز!
در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکار می‌کنی، اگر تو بری تعطيلات، چه کسی کارهايت را انجام می‌دهد؟ جين
خدای عزيز!
آيا تو واقعاً نامرئی هستی يا اين فقط يک کلک است؟ لوسی
خدای عزيز!
اين حقيقت داره اگر بابام از همان حرف‌های زشتی را که توی بازی بولينگ می‌زند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمی‌رود؟ آنيتا
خدای عزيز!
آيا تو واقعاً می‌خواستی زرافه اينطوری باشه يا اينکه اين يک اتفاق بود؟ نورما
خدای عزيز!
چه کسی دور کشورها خط می‌کشد؟ جان
خدای عزيز!
من به عروسی رفتم و آن‌ها توی کليسا همديگر را بوسيدند. اين از نظر تو اشکالی نداره؟ نيل
خدای عزيز!
آيا تو واقعاً منظورت اين بوده که « نسبت به ديگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می‌کنند؟ » اگر اين طور باشد، من بايد حساب برادرم را برسم. دارلا
خدای عزيز!
بخاطر برادر کوچولويم از تو متشکرم، اما چيزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، يک توله سگ بود. جويس
خدای عزيز!
وقتی تمام تعطيلات باران باريد، پدرم خيلی عصبانی شد. او چيزهايی درباره‌ات گفت که از آدم‌ها انتظار نمی‌رود بگويند. به هر حال، اميدوارم به او صدمه‌ای نزنی. دوست تو (اما نمی‌خواهم اسمم رو بگم)
خدای عزيز!
لطفاً برام يه اسب کوچولو بفرست. من فبلاً هيچ چيز از تو نخواسته بودم. می‌توانی درباره‌اش پرس و جو کنی. بروس
خدای عزيز!
برادر من يک موش صحرايی است. تو بايد به اون دم هم می‌دادی‌ها! ها! دنی
خدای عزيز!
من می‌خواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اينهمه مو در تمام بدنش. تام
خدای عزيز!
فکر می‌کنم منگنه يکی از بهترين اختراعاتت باشد. روث
خدای عزيز!
من هميشه در فکر تو هستم حتی وقتی که دعا نمی‌کنم. اليوت
خدای عزيز!
از همۀ کسانی که برای تو کار می‌کنند، من نوح و داود را بيشتر دوست دارم. راب
خدای عزيز!
من دوست دارم شبيه آن مردی که در انجيل بود، 900 سال زندگی کنم. با عشق کريس
خدای عزيز!
ما خوانده‌ايم که توماس اديسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاس‌های دينی يکشنبه‌ها به ما گفتند تو اين کار رو کردی. بنابراين شرط می‌بندم او فکر تو را دزديده. با احترام دونا
خدای عزيز!
آدم‌های بد به نوح خنديدند « تو احمقی چون روی زمين خشک کشتی می‌سازي » اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همين کارو می‌کردم. ادی
خدای عزيز!
لازم نيست نگران من باشی. من هميشه دو طرف خيابان را نگاه می‌کنم. دين
خدای عزيز!
فکر نمی‌کنم هيچ کس می‌توانست خدايی بهتر از تو باشد. می‌خوام اينو بدونی که اين حرفو بخاطر اينکه الان تو خدايی، نمی‌زنم. چارلز
خدای عزيز!
هيچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بيان. تا وقتی که غروب خورشيدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی، ديدم، معرکه بود. اجين

ابریشم 02-06-2011 07:45 PM

http://kowsar.masoumeh.com/cms/image/0005-50.jpg

و با تو از شب های سرد بی کسی می گویم
از التهاب اشک، از عبور سنگین لحظه ها و سکوت مرگ آور حسرت،
در این صحرای بی پایان، به روی ماسه های سرنوشت خویش می بارم
نه نای رفتن دارم، نه تاب ماندن
آرام و سنگین قدم بر می دارم، به کدامین سو، نمی دانم
سر به سوی آسمان می کنم،
معبودا! از این همه گذشتن خسته ام،
پناهم ده امشب، که از خویشتن گسسته ام،
به راه خود ادامه می دهم، چشمانم به دور دست ها خیره مانده،
گام هایم، آرام و آرام تر می شوند، دیگر سرما تمام وجودم را گرفته
نفس هایم به شماره افتاده و دیگر توان ایستادن ندارم،
هوای پریدن به سرم زده،
ندایی در من نجوا می کند،
باور کن فردا خواهد آمد

ابریشم 02-07-2011 06:07 PM

خدایا اگر امروز را به من ارزانی کردی ،
روی آن را خوش بنگر برایم شاید فردا چشمانی برای دیدن نبود
اگر منت نمودی و از سفره کرامتت به من گوشه چشمی نظاره کردی ،
بگذار قدر توانم از این سفره برچینم
اگربه مرحمتت ثانیه به ثانیه وقت برای نفس کشیدنم مهلتی گذاشتی ،
بگذار نفس را پر کنم از بوی زندگی ات آخر هزاران درخواست به حسرت این دلم مانده است
عجل را مهلتی بده تا بتوانم آرزوهایم را بشمارم ،
ای از همه نوشتن پر بار؛
سلامی می فرستم هرچند از گذره دیده ات من دورم


BaHaReH 02-08-2011 04:36 PM

http://baaaha.persiangig.com/image/k...aaaaaaaaaa.jpg

BaHaReH 02-08-2011 04:37 PM

آنگاه که آرزوهایم را به روی دیوار نوشتم نمی دانستم چشم نامحرمی بدان نظارگر است
آنگاه که مشق سکوتم را خواستم بر دیواره های تاریک شب بنویسم طوفانی آمد و آرامش مرا به یغما برد و
آنگاه که درد بی کسی هایم را به رودخانه زلال صاف سپردم او با بی اعتنایی از کنار من گذشت
و آنگاه که فریادم را بر سر کو ها کشیدم تا بلکه آرام گیرم او نیز فریادم را پس داد و مرا قبول نکرد حالا با توام با تویی که حرف و دلم و درد تنهایی هامو صدای فریادم را که از سوز و زخم دل است را از پشت دیوارها و فاصله ها می شنوی تو چی تو هم می خواهی مرا تو این دنیای وانفسا تنها گذاری و مرا به حال خود رها کنی
خدای من من تنهام ، یارایی را برای یاری دهنده ام نیست دستم را بگیر که احساس می کنم هر چه بیشتر برای رهایی از مرداب سختی ها و دلتنگی های این دنیا دست و پا می زنم بیشتر در آن غرق می شوم و در آن فرو می روم یا پر پروازم ده یا...
گفته بودی هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم
هراس مکن چون یا تو را از پشت خواهم گرفت یا به تو پرپرواز خواهم داد
خدای من خدای من وقتش فرا رسیده پس چرا کاری نمی کنی سنگ ریزه های زیر پایم در حال فرو ریختنند پس چرا یاریم نمی دهی .

ابریشم 02-11-2011 12:41 PM

خدایا :
من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری ! پس ای خدا! هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام ... محتاج توامhttp://forum.hammihan.com/images/smilies/new/99.gif

ابریشم 02-11-2011 06:49 PM

خدايا


مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی کن


تا کوچکی چیزهایی که ندارم

آرامشم را به هم نریزد

ابریشم 02-12-2011 05:52 PM

خدایا
نظر لطفت رو از روی ما بر نگردان
همیشه یار و یاور و هدایت گر ما باش
تا در مسیر سعادت گام برداریم نه شقاوت

ابریشم 02-13-2011 07:50 PM

دلم گرفته، ای خدا

این روزا هیچکی غیر تو ، درد من ونمی دونه .

دلم گرفته، ای خدا

حتی صدامم این روزا به ساز من نمی خونه.

دلم گرفته ازهمه

از این روزای سوت و کور .

از این ترانه مردگی، از این شبهای بی عبور.

تمام لحظه های دلم زیر هجوم حادثه منتظر

یه راهیه تا دوباره به توبرسه .

دلم گرفته، ای خدا

گریه امونم نمی ده ،چرا دیگه حتی دلم

تو رونشونم نمی ده .

گناه بی باوری مو ، خودم به گردن می گیرم.

اگر نگیری دستامو ، تو دستای غم می میرم .

دلم گرفته ، ای خدا

واسه رسیدن به تو ،یه فرصت تازه می خوام .

دوباره دستامو بگیر ، مثل روزای بی کسی.

دلم گرفته ،ای خدا حتی بهشتو نمی خوام .

__________________

ابریشم 02-14-2011 09:41 PM

گفتم : خسته ام
گفتی : لا تقنطوا من رحمه الله - از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53)
گفتم : هیچکس نمی دونه تو دلم چی میگذره
گفتی : ان الله یحول بین المرء و قلبه - خدا حائل است بین انسان و قلبش (انفال/24)
گفتم : غیر از تو کسی را ندارم
گفتی : نحن اقرب الیه من حبل الورید - ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم (ق/16)
گفتم: ولی انگار اصلا" منو فراموش کردی
گفتی : فاذکرونی اذکرکم - منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعه تکون قریبا - تو چه میدونی شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب/63)
گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک خیلی دوره,تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله - کارهائی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس / ۱۰۹)
گفتم: خیلی خونسردی , تو خدائی و صبور, من بنده ات هستم وظرف صبرم کوچک ....یه اشاره کنی تمومه
گفتی: عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم - شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه (بقره/216 )
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل ... اصلا " چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم- خدا نسبت به همه مردم مهربونه (بقره/143)
گفتم: دلم گرفته
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا، مردم به چی دل خوش کردن، باید به فضل و رحمت خدا شاد بود
گفتم: اصلا" بی خیال توکلت علی الله
گفتی: ان الله یحب المتوکلین - خدا اونائی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159)
گفتم:خیلی چاکریم. ولی اینبار انگار گفتی :
حواست رو خوب جمع کن. یادت باشه که :ومن الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الاخره -بعضی از مردم خدارو فقط به زبون عبادت میکنن.اگه خیری بهشون برسه , امن و آرامش پیدا می کنن و اگه بلائی سرشون بیاد تا امتحان شن , رو گردون میشن

ابریشم 02-25-2011 05:49 PM

خدايا چه غريب است درد بي کسي و چه تنهايم در اين غربت که تو هم از من رويگرداني

و اينک باز به سوي تو آمدم تا اندکي از درد درونم را برايت باز گويم

و خدايا تو بهتر ميداني آنچه درونم است تنهايي و بي کسي ام را ديده اي

دربه دري و آوارگي ام را و هزارو يک درد که بزرگترينش نااميدي است

خدايا همه را کنار گذاشته ام اما با نااميدي و بي هدفي نمي توانم بسازم

صبرم بسيار است اما پوج وبي هدف ميدوم

ابریشم 02-25-2011 05:50 PM

خدایا

پر از گناهم . تو ستاری. گناهم بپوشان
تو بی نیازی من نیاز مند کرم تو
خدایا کمکم کن تا بد را از خوب تشخیص دهم
تو توتانایی بده تا در راه تو قدم بردارم
امید بده تا بنده تو حقیر تو احساس نا امیدی نکن
تو عادل. تو رحمان. تو رحیم
و تو من این بنده حقیرت را به خویشتن بخوان
تا همیشه سپاس گذار نعمت های تو باشم
دستهای نیاز الودم همیشه به سوی تو دراز است

خدایا صدایم بشنو

ابریشم 02-25-2011 05:50 PM

خدایا
من شعر سکوتم را در گوش تو خواهم خواند، شب های بلندم را با یاد تو خواهم ماند، من ریشه ی عشقم را در قلب تو خواهم کاشت، آن صحبت اول را در خاطره خواهم داشت...

__________________

ابریشم 02-25-2011 05:50 PM

http://alifathi1385.persiangig.com/i...Sajjad2021.JPG


اکنون ساعت 03:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)