|
|
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم. بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم. پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم. زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم، و در مردن است که حیات ابدی می یابیم |
می دونستی خدا هر بهار واست گلهای زیبا به نشونی دلت پست می کنه ؟ میدونستی این خداست که هر سپیده دم خورشید رو مهمون خونه ت می کنه ؟ میدونستی که خدا همیشه به حرفات گوش میده ؟می دونستی این قلب مهربونی که داری انتخاب ...خدا بوده ؟ اگه نمی دونستی خوب حالا که دونستی پس معطل نکن و با قلب بی همتات ازش تشکر کن |
عشق خدا چراغ دریایی همیشه فروزانی است که با اعتماد و گفتگوی ما با او روشن خواهد ماند . عشق الهی همانند دژ محکمی است که در زمان هجوم سختیها از هر سو بدان پناه می بریم. عشق الهی همانند یک بندرگاه است، جایی که روح خسته ما جایی برای آرامش می یابد و به دور از درگیری و شتاب های بیهوده زندگی در آنجا به آرامش می رسد. |
|
خدایا ، بنده ای درد آ شنایم بسر افتاده ای بی دست وپایم ... ز غمها سینه ام دریاست، دریا گواهم گریه های هایهایم به در گاه تو می نالم به زاری مرا بگذار با این ناله هایم مرا در آتش عشقت بسوزان مكن زین شعله ی سركش رهایم از این آتش، دلم را شعله ور كن بسوزان، سوز دل را بیشتركن |
از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ |
خداوندا ! دلم را دل بفرما [IMG]http://*****************/images/8ekoabrf0zv8c8cpna.gif[/IMG] |
گویی ایام ، ایام امتحان است و تو نیز این روزها دائما مرا می آزمایی!!! |
من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید خدا گفت : نه آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد خدا گفت : نه روح تو کامل است . بدن تو موقتی است من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد خدا گفت : نه شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد خدا گفت : نه من به تو برکت می دهم خوشبختی به خودت بستگی دارد من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد خدا گفت : نه درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد خدا گفت : نه تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید خدا گفت : نه من به تو زندگی می بخشم تا تو از همۀ آن چیزها لذت ببری من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران را همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتی امروز روز تو خواهد بود آن را هدر نده باشد که خداوند تو را برکت دهد... برای دنیا ممکن است تو فقط یک نفر باشی ولی برای یک نفر، تو ممکن است به اندازۀ دنیا ارزش داشته باشی داوری نکن تا داوری نشوی . آنچه را رخ می دهد درک کن و بدان که برکت خواهی یافت |
|
کاش میشد تا خدا پرواز کرد |
|
مي توانم در اين روزگار پر از شلوغي که سراسرش را سکوت گرفته |
خداوندا!!تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم |
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم |
پناه می برم از سیاهی وجودم به سفیدی برف |
|
كودك نجوا كرد : خدايا با من حرف بزن |
|
سلام بر زیبا رو و زیبا طینتی که در راه است و
در حال هشدار دادن به ماست. با تمام دل خود،بر خداوند توکل کن و بر عقل خود تکیه مکن. در همه راهها او را بشناس و از او کمک بخواه که تو را به سمت راست خواهد گردانید. اگر خدا پشتیبان ماست،کیست که ضد ما باشد؟ هر که به او ایمان آورد،هرگز خجل نخواهد شد. هرکه به او ایمان آورد،صاحب حیات جاودان خواهد شد |
خدایا شکر که می توانم دوست داشتنی ها را دوست بدارم.
سپاس که می توانم به نیکی ها مهر بورزم. خدایا سپاس که انسانم و قلبی دارم سرشار از عاطفه و می توانم آن را وقف دوست داشتن خوبی ها کنم. خدایا ممنونم که در جدال تنگاتنگ عشق و نفرت در قلبم تو عشق را پیروز گرداندی و قلبم را از شور خوبی گرم کردی. ممنونم که الهه عشق را بر قلب من حاکم کردی و به من زندگی کردن توأم با عشق و وفاداری را آموختی. خدایا سپاس که محبت را به قلبم هدیه دادی و به من دوست داشتن خوبی ها را آموختی. این گرانبهاترین درسی است که در تمام زندگی ام آموخته ام. (( درس شیرین دوست داشتن)) خدایا سپاس که با مهربانی به قلبم طراوت دادی وبا طراوت به وجودم سعادت بخشیدی. خدایا تو را سپاس برای آفرینش عشق و تو را ستایش برای خلق محبت. خدایا تو را سپاس که خوبی ها را آفریدی و قلب مرا معبد ستایش آنها قرار دادی. |
خدایا تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی |
مصاحبه با خدا!!!
خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟ |
خدایا |
خدای عزيز!
به جای اينکه بگذاری مردم بميرند و مجبور باشی آدمای جديد بيافرينی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمیکنی؟ امی خدای عزيز! شايد هابيل و قابيل اگر هر کدام يک اتاق جداگانه داشتند همديگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده. لاری خدای عزيز! اگر يکشنبه، مرا توی کليسا تماشا کنی، کفشهای جديدم رو بهت نشون ميدم. ميگی خدای عزيز! شرط میبندم خيلی برايت سخت است که همه آدمهای روی زمين رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمیتوانم همچين کاری کنم. نان خدای عزيز! در مدرسه به ما گفتهاند که تو چکار میکنی، اگر تو بری تعطيلات، چه کسی کارهايت را انجام میدهد؟ جين خدای عزيز! آيا تو واقعاً نامرئی هستی يا اين فقط يک کلک است؟ لوسی خدای عزيز! اين حقيقت داره اگر بابام از همان حرفهای زشتی را که توی بازی بولينگ میزند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمیرود؟ آنيتا خدای عزيز! آيا تو واقعاً میخواستی زرافه اينطوری باشه يا اينکه اين يک اتفاق بود؟ نورما خدای عزيز! چه کسی دور کشورها خط میکشد؟ جان خدای عزيز! من به عروسی رفتم و آنها توی کليسا همديگر را بوسيدند. اين از نظر تو اشکالی نداره؟ نيل خدای عزيز! آيا تو واقعاً منظورت اين بوده که « نسبت به ديگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار میکنند؟ » اگر اين طور باشد، من بايد حساب برادرم را برسم. دارلا خدای عزيز! بخاطر برادر کوچولويم از تو متشکرم، اما چيزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، يک توله سگ بود. جويس خدای عزيز! وقتی تمام تعطيلات باران باريد، پدرم خيلی عصبانی شد. او چيزهايی دربارهات گفت که از آدمها انتظار نمیرود بگويند. به هر حال، اميدوارم به او صدمهای نزنی. دوست تو (اما نمیخواهم اسمم رو بگم) خدای عزيز! لطفاً برام يه اسب کوچولو بفرست. من فبلاً هيچ چيز از تو نخواسته بودم. میتوانی دربارهاش پرس و جو کنی. بروس خدای عزيز! برادر من يک موش صحرايی است. تو بايد به اون دم هم میدادیها! ها! دنی خدای عزيز! من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اينهمه مو در تمام بدنش. تام خدای عزيز! فکر میکنم منگنه يکی از بهترين اختراعاتت باشد. روث خدای عزيز! من هميشه در فکر تو هستم حتی وقتی که دعا نمیکنم. اليوت خدای عزيز! از همۀ کسانی که برای تو کار میکنند، من نوح و داود را بيشتر دوست دارم. راب خدای عزيز! من دوست دارم شبيه آن مردی که در انجيل بود، 900 سال زندگی کنم. با عشق کريس خدای عزيز! ما خواندهايم که توماس اديسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دينی يکشنبهها به ما گفتند تو اين کار رو کردی. بنابراين شرط میبندم او فکر تو را دزديده. با احترام دونا خدای عزيز! آدمهای بد به نوح خنديدند « تو احمقی چون روی زمين خشک کشتی میسازي » اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همين کارو میکردم. ادی خدای عزيز! لازم نيست نگران من باشی. من هميشه دو طرف خيابان را نگاه میکنم. دين خدای عزيز! فکر نمیکنم هيچ کس میتوانست خدايی بهتر از تو باشد. میخوام اينو بدونی که اين حرفو بخاطر اينکه الان تو خدايی، نمیزنم. چارلز خدای عزيز! هيچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بيان. تا وقتی که غروب خورشيدی رو که روز سهشنبه ساخته بودی، ديدم، معرکه بود. اجين |
http://kowsar.masoumeh.com/cms/image/0005-50.jpg |
خدایا اگر امروز را به من ارزانی کردی ، |
|
آنگاه که آرزوهایم را به روی دیوار نوشتم نمی دانستم چشم نامحرمی بدان نظارگر است |
خدایا : |
خدايا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را به هم نریزد |
خدایا |
دلم گرفته، ای خدا این روزا هیچکی غیر تو ، درد من ونمی دونه . دلم گرفته، ای خدا حتی صدامم این روزا به ساز من نمی خونه. دلم گرفته ازهمه از این روزای سوت و کور . از این ترانه مردگی، از این شبهای بی عبور. تمام لحظه های دلم زیر هجوم حادثه منتظر یه راهیه تا دوباره به توبرسه . دلم گرفته، ای خدا گریه امونم نمی ده ،چرا دیگه حتی دلم تو رونشونم نمی ده . گناه بی باوری مو ، خودم به گردن می گیرم. اگر نگیری دستامو ، تو دستای غم می میرم . دلم گرفته ، ای خدا واسه رسیدن به تو ،یه فرصت تازه می خوام . دوباره دستامو بگیر ، مثل روزای بی کسی. دلم گرفته ،ای خدا حتی بهشتو نمی خوام . __________________ |
گفتم : خسته ام |
خدايا چه غريب است درد بي کسي و چه تنهايم در اين غربت که تو هم از من رويگرداني |
خدایا |
|
|
اکنون ساعت 03:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)