پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ) (http://p30city.net/showthread.php?t=4124)

رزیتا 11-18-2009 02:42 PM

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

گلادیاتور 11-18-2009 03:07 PM

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده​ام بی سر و سامان که مپرس

رزیتا 11-18-2009 03:08 PM

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند

گلادیاتور 11-18-2009 03:10 PM

در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان دربازم

رزیتا 11-18-2009 03:15 PM

مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد
و آن کاو نه این ترانه سراید خطا کند

گلادیاتور 11-18-2009 03:21 PM

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم

Omid7 11-18-2009 03:48 PM

ما شبی دست برآریم . دعایی بکنیم
غم هجران ترا چاره ز جایی بکنیم

گلادیاتور 11-18-2009 04:15 PM

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

Omid7 11-18-2009 06:20 PM

تا بی سر و پاشد اوضاع فلک زین دست
در سر هس ساقی در دست شراب اولی

رزیتا 11-18-2009 08:48 PM

یارم چون قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

Omid7 11-18-2009 08:50 PM

دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود

ravan 11-19-2009 12:39 AM

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
...

ravan 11-19-2009 12:44 AM

چون شمع نکورویی در رهگذر باد است
طرف هنری بربند از شمع نکورویی

رزیتا 11-19-2009 12:44 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط amini8511 (پست 88690)
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به درآیی

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ravan (پست 88770)
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
...

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می رویی

Omid7 11-19-2009 11:15 AM

یا رب اندر دل ان خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

گلادیاتور 11-19-2009 11:29 AM

در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش

Omid7 11-19-2009 11:36 AM

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیو و برفت

ravan 11-19-2009 01:24 PM

برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را

رزیتا 11-20-2009 12:59 AM

آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود

مهسا69 11-20-2009 01:09 AM

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

Omid7 11-20-2009 01:12 AM

تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

مهسا69 11-20-2009 01:15 AM

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

Omid7 11-20-2009 01:17 AM

تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

مهسا69 11-20-2009 01:19 AM

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است

Omid7 11-20-2009 01:20 AM

تنها نه ز راز دل من پرده در افتاد
تا بود فلک شیوه ما پرده دری بود

مهسا69 11-20-2009 01:22 AM

دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست

رزیتا 11-20-2009 02:21 AM

تو دم فقر ندانی زدن ، از دست مده
مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی

Omid7 11-20-2009 02:24 AM

یارم چو قدح به دست گیرد,
بازار بتان شکست گیرد.
هر کس که بدید چشم او گفت,
کو محتسبی که مست گیرد

رزیتا 11-20-2009 02:34 AM

دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمی به ما نمی نگری

Omid7 11-20-2009 02:43 AM

یا رب آن آهوی مشکین به خطن باز رسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان

رزیتا 11-20-2009 03:06 AM

نازنینی چو تو پاکیزه و پاک نهاد
بهتر آن است که با مردم بد ننشینی

Omid7 11-20-2009 03:38 AM

یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
گردد شمامه کرمش کارساز من

مهسا69 11-20-2009 02:09 PM

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

سادات 11-20-2009 02:20 PM

دلم از صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان وشراب ناب کجا

ravan 11-20-2009 06:04 PM

غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند

مهسا69 11-20-2009 06:07 PM

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
​عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

ravan 11-20-2009 06:15 PM

فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد

مهسا69 11-20-2009 06:19 PM

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

ravan 11-20-2009 06:24 PM

بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال
همچون بنفشه بر سر زانو نهاده‌ایم
در گوشه امید چو نظارگان ماه
چشم طلب بر آن خم ابرو نهاده‌ایم
گفتی که حافظا دل سرگشته‌ات کجاست
در حلقه‌های آن خم گیسو نهاده‌ایم

مهسا69 11-20-2009 06:54 PM

مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد


اکنون ساعت 03:13 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)