ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد |
درآن مجلس که درویشان شراب شوق مینوشند
در آید خضر پیغمبر شود مهمان درویشان |
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سرپیاله بپوشان که خرقه پوش آمد |
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد |
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد |
گفتم ای مسند جم، جام جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت |
افسوس که بیگاه شد و ما تنها
در دریائی کرانهاش ناپیدا کشتی و شب و غمام و ما میرانیم در بحر خدا به فضل و توفیق خدا |
در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد |
مه دوش به بالین تو آمد به سرای
گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای مه کیست که او با تو نشیند یک جای شب گرد جهان دیده و انگشت نمای |
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی
بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت |
اکنون ساعت 10:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)