پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

rha 08-05-2010 06:10 PM

شهريار من مرا پابست هجران کرد و رفت
شهر را بر من ز هجر خويش زندان کرد و رفت

deltang 08-05-2010 06:17 PM

شب بود شمع بود من بودم و غم

شب رفت شمع سوخت من ماندم و غم

مهدی 08-05-2010 06:20 PM

هرگز به مزاج خود يكي دم نزني

تا از دم خويش گردن غم نزني

هر چند ملولي تو يقين است كه تو

با اينكه ملولي ز كسي كم نزني


FereShteH 08-05-2010 10:17 PM

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می​دارد که بربندید محمل​ها

مهدی 08-05-2010 10:23 PM

عيش خوش مفلسانه يك چشم زدن

از حشمت صد هزار قيصر خوشتر


FereShteH 08-06-2010 12:05 AM

خرد چشم جانست چون بنگری

تو بی​چشم شادان جهان نسپری

مهدی 08-06-2010 12:09 AM

قومي غمگين و خود نداند غم ز كجاست

قومي شادان و بيخبر كان ز خداست


FereShteH 08-06-2010 12:42 AM

بدینسان نهادش خداوند داد

بود تا بود هم بدین یک نهاد

مهدی 08-06-2010 12:43 AM

خوش باش كه خوش نهاد باشد صوفي

از باطن خويش شاد باشد صوفي


Omid7 08-06-2010 01:17 AM

اوقات خوش آن بود كه با دوست به سر رفت
باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود

مهدی 08-06-2010 01:20 AM

دوست چو در چاه بود چه خوشست

دوست چو بالاست به بالا خوشست


Omid7 08-06-2010 01:34 AM

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

مهدی 08-06-2010 01:37 AM

تا تو از خويشتن سفر نكني

خويشتن را از خود خبر نكني
نه شوي محرم حريم وصال

بر سر كوي او گذر نكني


Omid7 08-06-2010 01:48 AM

دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد

مهدی 08-06-2010 01:50 AM

نا خوانده به هر جا كه روي غم باشي

ور خوانده روي تو محرم آن دم باشي


Omid7 08-06-2010 01:55 AM

مرا مي بيني و هردم زيادت مي كني دردم
ترا مي بينم و ميلم زيادت مي شود هردم

مهدی 08-06-2010 02:00 AM

از صبا هردم مشام جان ما خوش می‌شود
آری آری طيب انفاس هواداران خوش است

Omid7 08-06-2010 02:03 AM

از صبا پرس كه ما را همه شب تا به سحر
بوي زلف تو همان مونس جان است كه بود

مهدی 08-06-2010 02:05 AM

يار با ماست چه حاجت که زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

Omid7 08-06-2010 02:06 AM

بس که جفا ز خار گل دید دل رمیده ام
همچو نسیم از این چمن پای برون کشیده ام
شمع طرب ز بخت ها آتش خانه سوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام

مهدی 08-06-2010 02:07 AM

ما جفا از تو نديديم و تو خود نپسندی
آن چه در مذهب ارباب طريقت نبود

Omid7 08-06-2010 02:15 AM

به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟

مهدی 08-06-2010 02:19 AM

گنجيست نهاده در زمين پوشيده

از ملت كفر و اهل دين پوشيده


Omid7 08-06-2010 02:22 AM

در همه جاي اين زمين هم نفسم كسي نود
زمين ديار غربت است از اين ديار خسته ام

مجتب 08-06-2010 02:25 AM

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر

کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو

Omid7 08-06-2010 03:03 AM

شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است

مجتب 08-06-2010 10:15 AM

از رهگذر خاک سر کوی شما بود

هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

Omid7 08-06-2010 10:19 AM

ز كوي يار مي آيد نسيم باد نوروزي
از اين باد ار مدد خواهي چراغ دل برافروزي

مجتب 08-06-2010 10:24 AM

سخن در پرده می​گویم چو گل از غنچه بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

Omid7 08-06-2010 10:26 AM

کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست
کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست

مهدی 08-06-2010 10:55 AM

اي يوسف خوش نام ما خوش مي روي بر بام ما
اي در شكسته جام ما اي بر دريده دام ما

Omid7 08-06-2010 11:00 AM

در زير كتابت همه كس نام نويسند
من گمشده عشق توام نام ندارم

مهدی 08-06-2010 11:03 AM



خیلی قشنگ بود. شاعرش کیه؟


بي نام و نشان چون دل و جانم كردي
بي كيف طرب دست زنانم كردي
گفتم به كجا روم كه جان را جا نيست
بيجا و روان همچو روانم كردي

deltang 08-06-2010 11:49 AM

دل داده ام بر باد هرچه بادا باد

مجنون تراز ليلي شيرين تراز فرهاد

مهدی 08-06-2010 11:51 AM

ساقي ما ليلي جان مجنون ما شخص جهان
جز ليلي و مجنون ما پژمرده و بي فايده

273 08-06-2010 12:15 PM

بار دل مجنون و خم طره ليلي
رخساره محمود و کف پاي اياز است

مهدی 08-06-2010 12:22 PM

داروي ملولي رخ و رخساره تو
وان نرگس مخموره خماره تو


rha 08-06-2010 12:34 PM

نرگس طلبد شيوه چشم تو زهي چشم
مسکين خبرش از سر و در ديده حيا نيست

مهدی 08-06-2010 12:36 PM

چو نافه بر دل مسکين من گره مفکن
که عهد با سر زلف گره گشای تو بست


AZADI1356 08-06-2010 01:21 PM

مسکين چو من به عشق گلي گشته مبتلا
و اندر چمن فکنده ز فرياد غلغلي


اکنون ساعت 12:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)