پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

T I N A 05-12-2010 11:27 AM

هشیار از آن نیم که می نیست مرا
می هست ولی حریف می نایاب است

م

SHeRvin 05-12-2010 12:00 PM

مژده، ای ساکن بتخانه که پیروز توئی
یــار ِ آتشـکدۀ مسـتِ جهــانسـوز توئی

ق

SHeRvin 05-12-2010 12:04 PM

آن شب که همه میکده ها باز شوند
یـاران خرابــات هـــم آواز شوند

Omid7 05-12-2010 12:24 PM

شروین با خودت مشاعره می کنی؟;)


قصه امواج دریا را ز دریا دیده پرس
هر دلی آگه ز طوفان دل من نیست نیست

// گ

SHeRvin 05-12-2010 01:07 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Omid7 (پست 151256)
شروین با خودت مشاعره می کنی؟;)

ببخشید این میخواستم تو سنتی بزنم اشتباه شد....


گــفـتم انــدر خــواب بیـنم چهـرۀ چــون آفـتــابـش
حسرت این خواب در دل ماند، چون خوابی ندارم


ف

Omid7 05-12-2010 03:35 PM

فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
گر بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن

// ک

bigbang 05-12-2010 10:07 PM

هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیده من ز هجر خاری دگر است
من جهد کنم همی قضا میگوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگر است
//گ

فرانک 05-13-2010 07:31 AM

شیواندینش بهم هاااااااااااا........
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمه خون سیاوشش باد

رزیتا 05-13-2010 08:25 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Omid7 (پست 151261)
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
گر بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن

// ک

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چون باشی
ت

Omid7 05-13-2010 08:52 AM

تا به کنار بودی ام بود به جا قرار دل
رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام

// خ

رزیتا 05-13-2010 08:56 AM

خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
می سرایم به شب و وقت سحر می مویم
ا

Omid7 05-13-2010 08:57 AM

از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی

// ب

bigbang 05-13-2010 11:28 AM

با می به کنار جوی میباید بود
وز غصه کناره جوی میباید بود
این مدت عمر ما چو گل ده روز است
خندان لب و تازه روی میباید بود
//ف

Omid7 05-13-2010 11:54 AM

فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان
لب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان

// ل

SHeRvin 05-13-2010 12:41 PM

لیـلی و مجنـون اگر می بود در دوران تو

این یکی حیران من میگشت و آن حیران تو


س

Omid7 05-13-2010 05:04 PM

سینه ماتامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان امد خدا را همدمی

// ز

رزیتا 05-13-2010 07:55 PM

زهد رندان نو آموخته راهی به دهیست
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم
ن

Omid7 05-13-2010 08:11 PM

ندارم به جز دل مکانی برایت
اگر عیب این خانه تنگی نباشد

// ط

فرانک 05-13-2010 10:15 PM

طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یارمنش مهندس شد
ک

Omid7 05-13-2010 10:43 PM

كشته‏ء غمزه خود را به زيارت در ياب
زانكه بيچاره همان دلنگرانست كه بود

// ح

SHeRvin 05-14-2010 11:53 AM

حُـسن توهمـیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله گون باد

ت

Omid7 05-14-2010 12:14 PM

تا عهد تو بربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها

// س

natanaeil 05-14-2010 10:00 PM

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

ل

MAHDI 05-15-2010 03:35 AM

لیکن رخ زرد او گواهست
و اشکی که غمش نهان ندارد

ش


Omid7 05-15-2010 08:07 AM

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

// ی

T I N A 05-15-2010 09:44 AM

يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم در آن خلوت دلخواسته گشتيم


م بديد

topic_sun 05-15-2010 09:47 AM

یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهرا طریقت گذر نکرد

//ر

T I N A 05-15-2010 10:02 AM

راهي بزن کـه آهي بر ساز آن توان زد
شـعري بخوان که با او رطل گران توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وين عجب نيست
گر راه زن تو باشي صد کاروان توان زد

د

topic_sun 05-15-2010 10:04 AM

دل میرود زدستم صاحبدلاان خدا را
دردا که ر از پنهان خواهد شد آشکارا


raha_10 05-15-2010 11:45 AM

عاشق و رند و نظر بازم و می گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر اراسته ام
ت

ساقي 05-15-2010 04:00 PM

ترك درويش مگير ار نبود سيم و زرش
در غمت سيم شمار اشك و رخش را زر گير
ميل رفتن مكن اين دوست دمى با ما باش
بر لب جوى طرب جوى و به كف ساغر گير




ق

Omid7 05-15-2010 04:02 PM

قصه امواج دریا را ز دریا دیده پرس
هر دلی آگه ز طوفان دل من نیست نیست

// آ

ساقي 05-15-2010 04:06 PM

اگر رفيق شفيقى درست پيمان باش
حريف خانه و گرمابه و گلستان باش
شكنج زلف پريشان به دست باد مده
مگو كه خاطر عشاق گو پريشان باش


ز

T I N A 05-15-2010 04:13 PM

ز هر فریاد خود ، صد تازیانه
بر این بیمار جان آهنگ می زد

آ

natanaeil 05-15-2010 04:36 PM

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند


ز

آیلین 05-15-2010 04:38 PM

زان راه باز گرد که از رهروان تهیست
زان آدمی بترس که با دیو آشناست

د

T I N A 05-15-2010 04:48 PM

در آن مقام که دلهای عاشقان خون شد
چه جای دردفروشان دیر آفات است

خ

آیلین 05-15-2010 04:52 PM

خانه ام هرجا بود
کاش در فاصله ای دورتر از بانگ سياستها بود
کاش معنای سياست اين بود
که قفس ها را در آن حبس کنيم
تا نفس ها آزاد شوند
کسی از راه قفس نان نخورد
و کبوتر نفروشد به کسی

س

فرانک 05-15-2010 07:41 PM

سیاه نامه تر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل بسر نرود
م

saniz 05-15-2010 07:45 PM

ماییم و آستانه عشق و سر نیاز

تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست

خ


اکنون ساعت 03:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)