تا با غم عشق تو مرا کار افتاد، بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق، اما نه چنین بار که اینبار افتاد |
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست
نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست |
توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن تنگ تر گردد کمند |
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست |
تو کمان کشیده و در کمین
که زنی به تیرم و من غمین همه ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی |
ماهی که قدش به سرو می ماند راست
آیینه به دست و روی خود می آراست |
تمام فکر من تویی تو کسی شبیه تو
که ریشخنده می کنی به ماجرای مستی ام |
مژده ای دل مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید |
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم |
ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد
خرم کسیکه همچو تواش طالعی نکوست |
اکنون ساعت 06:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)