شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها |
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل |
ای زبر دست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار به چه کار آیدت جهانداری مردنت به که مردم آزاری سعدی |
مده ای حکیم پندم که به کار برنبندم
که ز خویشتن گریزست و ز دوست ناگزیرم |
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وی دورم چکنم؟ با که توان گفت که او در کنار من ومن مهجورم سعدی |
طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
نعوذ بالله اگر ره به مقصدی نبری |
نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
چه غم اوفتادهای را که تواند احتیالی چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی |
صحن بستان و ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است |
دی از تو چنان بدم که گل در بستان
امروز چنانم و چنانتر ز چنان من چون نزنم دست که پابند منی چون پای نکوبم که توئی دست زنان |
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد |
اکنون ساعت 07:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)