کیست این پنهان مرا در جان و تن |
تو را که هر چه مراد است در جهان داری |
گر مرد رهی میان خون باید رفت |
چون نیست مقام ما در این دهر مقیم پس بی می و معشوق خطائیست عظیم تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم ج |
جز من ، میان این گل و باران کسی نبود |
من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم من می ز برای خوشدلی میخوردم اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم ل |
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست |
گر آن نامهربانم مهربان بی چرا از دیدگانم خون روان بی اگر دلبر بمو دلدار می بو چرا در تن مرا نه دل نه جان بی ن |
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
|
ساقی ازل چو از محبت دم زد این قرعه به نام زاده ی آدم زد بگرفت یکی جام زخمخانه عشق یکجرعه فشاند و عالمی برهم زد ج ... |
اکنون ساعت 04:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)