تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
از صبا پرس که ما را همه شب تا به سحر
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
ای نسیم سحری بندگی من برسان
گو فراموش مکن وقت دعای سحرم |
من و شمع صبحگاهی سزد از به هم بگرییم
که بسوختسم و از ما بت ما فراق دارد |
درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان وآخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس!!! |
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد |
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست |
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت |
اکنون ساعت 05:33 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)