پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

Saba_Baran90 02-23-2012 07:26 PM

ممد زهره ترکمون کردی در رفتیم!
منم آخر شب دوباره میام اگه بتونم!
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 252509)
سلام
من فک کردم تا حالا تکلیف عروس و داماد مشخص شده
اومدم شیرینی و شام عروسی بخورم
زود باشین یکی عروس بشه یکیم داماد
به منم شام بدین :d

هه هه هه هه هه!:24::24::24::24::24::24::24::24::24:
ایول!
ایده ی خوبیه ها!
منم میگم یکی عروس شه یکی دوماد!
اینجور بحث ها خطریه!
مردم همه دلشون لک زده واسه یه عروسی! نمونش خودم!
بحث شروع می کنین حرف می ندازین دهن مردم باید خودتون هم یه فکری براش بکنین!:d

Afsaneh_roj 02-23-2012 09:23 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 252486)
سلام افسانه خانوم
اوقات شما هم به خیر و خوشی
خدا شکر بچه ها خوبند
بچه ها که کلاس نجوم میرند ازشون تو بخش نجوم میشه استفاده کرد

[/INDENT]

سلام و شب بخیر خدمت دوستان .{پپوله}
سلام و درود بر شما آقا مهدی ...
خدارو شکر آره خوب شدن .. این تجویزی که من براشون انجام دادم .. بی نتیجه نموند :d
ایشاالله .. امید خدا بزار به یه جایی برسن ... اگه الان بزارمشون می خوان بیان اینجا مطلب بنویسن .. فکر میکنن وبلاگه :rolleyes:

SonBol 02-23-2012 10:28 PM

سلام مهربونا:53:
شب جمعه است برای تموم رفتگانمون به خصوص پدر ها و مادرهای عزیز یه فاتحه بخونید
دعای اون ها همه جا پشت و پناه ماست

س ل ا م 02-24-2012 01:59 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ellena (پست 252481)
دارررررررررررررررررررررررررررم میییییییییییییییرم کمممممممممممممممممممکم کن خداااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااا

خدا صداتو میشنوه .برگرد ببین داره نگاهت میکنه .برگرد

حرف بزن ابر مرا بازکن .دوست دارم بارون بیاد .بعد برم زیر بارون دعا بکنم .دوستدارم........

مهدی 02-24-2012 02:08 AM

سلام به تمامی دوستان عزیز
س ل ا م عزیز خوش اومدی به پی سی

پستها رو خوندم حس نقل قول نیست
خاله رزی آن کارگاه تیز هوش و ماهر نیستش؟
دکی خبری از لنگت داری؟

bigbang 02-24-2012 02:41 AM

مهدی چه امضای قشنگی !
احساس میکنم عکس امضاء قبلاً هم جزو امضاهات بود مهدی جان درست میگم ؟
من اصلاً تا الان یه امضای خوب نداشتم !
خلاصه امژاهام اشلاً بدرد نمیخوره !
ما که تا الان بیداریم ! اصلاً نمیدونم باید چه پستی بزنم 2 تا ایده دارم بینشون گیر کردم
تازه اگر یکی رو انتخاب کنم نمیدونم باید اصلاً چجوری شروع کنم !
چقدر پست زدن سخته !
وقتی میخوای ولی نمیاد @@!


Saba_Baran90 02-24-2012 01:09 PM

بَـــــــــــــــــه سلام!
خواهش می کنم!
روز خودتون هم مبارک!
روز همه مهندس ها مبارک!
ممدمن می گم بیا حسینو از این جوخه دعوا حذف کنیم!{قاط}
هی نیستش! متأهل هم شده دیگه واویلا!{B Adabi}
خدایی الآن پرشه شرم میاد!:mad:{قاط}
کجایین ای؟
یا نمیاین پی سی، یا میاین اینجا نمیاین یا اینجا میان یه تشکر پای پست های مردم میذارین(کاری که خودم دو شب انجام میدم)، یا یه خط پست می دین در میرین!
ممد پایه ای دعواشون کنیم؟_شکات
آنا پسردایی به جای اینکه پست های حسین طولانی شه پست های شما کوتاه شده!
این سندروم افسردگی آخر ساله!
بعد عید میاد من هر روز تو دلم گرامیداشت مقام شامخ کزت رو برگزار می کنم!:20:
جمعه هم که هست دیگه واویلا تر!
تمام هفته هم عین بچه مدرسه ای 8 صبح کلاس دارم!
آقا اصلا من برم بمیرم! کار ندارین؟_:2:
این منم الآن:{قیژه}_شکات{قاط}
اینها:کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (1 عضو و 0 مهمان) ‏Saba_Baran90

bigbang 02-24-2012 01:38 PM

ای بابا چرا بمیرین این چی حرفیه صبا خانوم ؟
انشاءالله 120 سال زنده باشید
داشتم ناهار میخوردم نتونستم بیام الان هم سر ظهره ملت نهار خوردن
بعد ناهار هم چرت میزنن اگه ناهار و بشه بیخیال شد چرت بعد ناهار رو نمیشه بیخیال شد ! من حسین و دعوا نمیکنم داداشمه دوسش دارم ! اگه میخوای دعوا کنی مثلاً سهراب رو انتخاب کن که همه رو گذاشت سر کار بعدشم هم رفت !
خوب حالا ساعت 8 صبح کلاس داری همه حضور غیاب میکنن نمیتونین با استاد صحبت کنید یه خالی بندی چیزی حتماً باید بری سر کلاس ؟
مگه غیر از اینه در طول ترم نمیخونیم همه رو تو فرجه حالشو جا میاریم !
خلاصه نا امید نباش شما فردا میشی خانوم مهندس این مملکت به 4 تا آدم دیگه باید انگیزه بدی ×!
ما که کفگیرمون ته دیگه خورده رو نگاه نکن به آینده پر از موفقیت بیندیش من هم شدم احمد حلت اینقدر از این مجله موفقیت بدم میاد که نگو !
مثلاً دنبال انگیزه هستی
به ماری کوری فکر کن آخرش در راه علم مُرد :d
ولی دور از شوخی موفق باشی

Saba_Baran90 02-24-2012 02:58 PM

آنا پس من چرا هر روز ظهر خوابم میاد به جر جمعه ها؟:confused:
الآن نهار خوردم منم جاتون خالی!
یعنی الآن هر دوتاتون شدین یه گروه علیه من؟:20:{B Adabi}
باشه!:33:
این معنیش اینه که هیچکی تهههههنایی نمی تونه با من دعوا کنه (چنی پرشه شرم میاد)!{داش مشتی}
حسین که کلا فرار کرد، شما هم که جا زدی!
ما باید به عنوان اعضای این جوخه دعوا همه با هم همدست می شدیم با هاژی دعوا می کردیم، نه که منو بفرستین میدون نبرد خودتون اون دور وایسین منو به کشتن بدین!{قاط}
-----------------------------------------
من کلا به مجله علاقه ندارم
چیزایی که به آدم میگن رو هرکی خوب خوب درباره خودش می دونه!
سرکلاس باید برم!
چون نمی خونم باید گوش بدم!:d
البته میرم اونجا ترفندهای جدید جهت حفظ هوشیاری بین ساعات 8 تا 9:30 صبح پیدا میکنم!
بعد تازه هر جلسه هم جدی جدی می پرسه!
از 5 روز هفته 4 روزشو با یکی کلاس دارم!
-----------------------------------------
یه شعر بگین به تنهایی بخوره من برم از دست شما بخونم!:45:

bigbang 02-24-2012 03:10 PM

شما به مجله علاقه نداری کی بود چند روز پیش اس ام اس های تپل میخوند برامون :d
پس خودتم میخوای بری دانشگاه یعنی درس خوندن و دوست داری ! فقط نیاز دارید یکی هلتون بده سمت علم و دانش !:d
جوخه دعوا کدومه ؟ من اصلاً داشتین این جوخه رو تاسیس میکردین در جریان نبودم
حسینم که دیگه یک مقداری کوچولو هوس کتک کرده
بعد صبا خانوم من آخرین جلسه قبل عید کوییز دارم انتقال حرارت از ما هم میپرسن !
منتها پوست کلفتیم !
فوقش بلد نباشی دیگه !
مگه بالاتر از سیاهی رنگی هم هست بدترین شرایط این هست که بریم سربازی
حالا میریم سربازی بعد برا ارشد میخونیم
دنیا که به آخر نمیرسه !
اصلاً با لیسانس هم 3 ماه آموزشی هست بقیه اش باید یک تابلو دست بگیری بری تو خیابون ! ولی کلاً شما دخترا کارتون آسونه
یعنی روحیه معلم شدن یا کارهای دفتری و اداری رو دارین
اما من دوست ندارم خودمو تو یک دفتر حبس کنم یا از صبح تا ظهر بشینم با یک عد بچه قد و نیم قد سر و کلیه بزنم !
حالا دور از شوخی
چرا تنها این همه دوست
مثلاً همین مهرگان خانوم بهش زنگ بزنید با هم انگلیسی صحبت کنید ! :d

Saba_Baran90 02-24-2012 03:40 PM

ممد جون اون یه مجله جدوله که مامانم میگیره من فقط اسمس هاشو می خونم
آنا اینجوری ها هم نیست
من که گفتم خوشم از مکانیک می اومد: سیالات
قسمت نشد
شکر
از اینکه 30 سال به یه کار دفتری تعهد داشته باشم خیلی ناراجتم اما ظاهرا کاریش نمیشه کرد
من بیشتر از همه شغل ها الآن فیلم نامه نویسی رو دوست دارم
اونم که نمیشه به عنوان شغل نگاش کرد
خسته ام یه جورایی
یعنی حتی جسمی
انگار یه مدته شدیدا نیاز به استراحت دارم و نمیشه
بعضی وقتا واقعا کم میارم اینو جدی میگم
خودت حساب کن من از مهر سال قبل که رفتم سر کلاس تا دقیقا 12 تیرماه که آخرین پروژه مو تحویل دادم طول کشید، همون 12 ام ظهر رفتیم مسافرت تا 19 ام شب که رسیدیم کرمانشاه
من 20 م صبح رفتم کاراموزی چون محلشو عوض کردم دو جا رفتم و تا 15 شهریور کارآموزی بودم
بعدشم که مهر دوباره شروع شد تا الان
این ترم هم یه عالمه پروژه دارم
احساسم به درسام طوریه که اگه لازم باشه انجامشون بدم و کار دیگه ای هم داشته باشم همیشه اون کار دیگه رو انتخاب می کنم
اینکه بخوام این همه وقت بذارم سخته چون خسته ام خیلی
تازه عید که میشه
من می دونم یه دور همین الآن همه خونه رو تمیز کردم و کلی مهمون اینجا بوده، مهمونی که الآن اومده که نمی دونه مشکل اونم نیست ها
تا مهمون هامون تموم بشن من دیگه نای هیچ کاری ندارم و رسما عید هیچ بهره وری برای درسام نداره
چیزایی که رویام بودن و براشون زندگی کردم هر روز دارن دورتر و غیر ممکن تر میشن و احساس حقارت می کنم از اینکه به خودم اعتراف کنم به جایی رسیدم که باید همینو که هست قبول کنم
21 سالگی سن درگیری با این همه چیز نیست
باید قشنگ تر باشه
بچه بزرگ و تنها دختر هم که باشی دیگه به به!
اینو از آبجی گلت بپرس می دونه
مرسی که جوابیدی رفیخ!:cool:
چقدر حرفیدم
حالا هی بگو کند تایپ می کنی
****************************************
نیگا:
کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (3 عضو و 0 مهمان) ‏Saba_Baran90, ‏Afsaneh- roj, ‏bigbang

bigbang 02-24-2012 03:57 PM

بیا دوباره نا امید شد !
بابا چطوری بگم به شما مسلمونا امکان نداره آدمیزاد یه چیز بخواد نشه !
خوب به پدر مادرت بگو برای درس نمیتونم همراهتون بیام مسافرت
یا کل عید رو بشین درس بخون
اصلا با زندگی خوش باش
همراه کارات تفریح کن لازم نیست حالا حتماً تعطیل باشی یا بیکار باشی تا تفریح کنی
اینجوری برای درس خوندن هم تو مشکل نمی افتی
مکانیک سیالات هم حالا فکر نکن مثلاً ما داریم مکانیک میخونیم همچین تحفه ای هستیم مهندس مکانیک تو این مملکت تکنسین هست
کامپیوتر خیلی تو ایران جای کار الکی امید بهت نمیدم منتها آدم خودش باید علاقه داشته باشه و اگه یه طور دیگه ای باشه نمیشه کاریش کرد
مدرک اصلاً مهم نیست
به این فکر کن که دانشگاه زودتر تموم میشه و از شر سوال و جواب کردن های استاداتون راحت میشی
با آدم مثل بچه رفتار میکنن !
تازه من یاد قول خودم افتادم که گفتم میخونم اگه ارشد قبول بشم که واقعاً خوب میشه باز 2 تا3 سال تحمل میکنم بعدش میرم تو بازار کار اگر نشه میرم سربازی بعدش یا میرم تو شغل آزاد یا میخونم برای ارشد
در حقیقت من مکانیک خیلی دوست دارم منتها دانشگاه جایی نیست که به عشق و علاقه تو بها بدن 4 تا ورق خشک میزارن جلو چشمت میگن بگیر اینا رو انجام بده !
همین ! بعد یه امتحان ازت میگیرن خوب قبول شدی پاس شد رفت ! حالا کلاهتو بنداز هوا ! همین ! انگار نه انگار اصلاً براشون چیزی مهم هست !
برای من هم ارزشی نداره منتها دارم تحمل میکنم
کیه که تحمل نکنه ؟ همه تجمل میکنیم ؟ مگه چیز قشنگی هم تو دانشگاه هست ؟

Saba_Baran90 02-24-2012 04:09 PM

ناامید نیستم ممد جون
تکلیفم با خودم آینده ام معلوم نیست
نمی دونم می خوام چیکار کنم
دوس دارم اگه قراره 30 سال از عمرمو یه جا بگذرونم کارمند بانک باشم
اما حس می کنم اونطوری دارم به هرچی که بشه قانع میشم
برای مامانم خیلی مهمه که من برم سر کار
خودمم خوشم میاد : این ایده استقلال دوس داشتنیه
اما من حس می کنم زندگی باید اسپشال تراز این حرف هاباشه
دوس ندارم از کرمانشاه برم اینجا هم نه زبان برای ارشد گرایش درست و حسابی ای داره نه کامپیوتر
همه دوروبری هامون هم از من توقع دارن که البته اصلا برام مهم نیستن
چون وقتی دانشگاه کامپیوتر قبول شدم بدون اینکه کسی از حال خودم خبر داشته باشه حتی یه تبریک هم تحویلم ندادن خیلی هاشون هم اساسی زدن تو ذوقم
تمام روز رو به این فکر می کنم که چیکار کنم بعد آخر روز می زنم تو سر خودم که هیچ کاری نکردم!
منم معتقدم اگه آدم چیزی رو بخواد به حز خواست خدا هیچی جلوشو نمی گیره
اما آدم اول باید بدونه چی می خواد
من فکر می کردم می دونم و وقتی همه دنیا بهم می گفتن بهتره رویایی نباشم با تمام وجود جلوشون وایمیسادم که رویای آدمه که به آدم مسیر حرکت می ده
اما حالا رویا دور شده من تنبل! یه نیروی درست و حسابی می خوام که هولم بده!
دانشگاه برای همه همینطوره اما باز هم عنصر علاقه شرایطو قابل تحمل تر می کنه!
برای شما که پسری شرایط یه جور پیچیده اس برای ما یه جور
شماها باید چقدر درس بخونین که بهتون معافی بدن؟

Afsaneh_roj 02-24-2012 04:14 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط mohammad.90 (پست 252346)
سلام به دوستان





سلام افسانه خانم انشاالله که حال دخترت خوب شده باشه

مرسی{پپوله}

سلام آقا محمد ..ممنون از احوال پرسی تون .. خدا رو شکر خوب شد ..
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 252352)
من و داداشم هنوزم هر کدوممون سرما می خوره دو روز بعد اون یکی هم میگیره!
ایشالا خدا شما رو برای کوچولوهاتون و کوچولوهاتونو برای شما نگه داره
------------------------------------------------------
!

صبا جون ممنون از شما و دعای قشنگتون بچه های من هم همینطور هستن ... ولی امسال سرما شروع نشده بود براشون واکسن زدو .. خدا رو شکر سرمای آنچنانی نخوردن .

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 252602)
ممد جون اون یه مجله جدوله که مامانم میگیره من فقط اسمس هاشو می خونم
آنا اینجوری ها هم نیست
من که گفتم خوشم از مکانیک می اومد: سیالات
قسمت نشد
شکر
از اینکه 30 سال به یه کار دفتری تعهد داشته باشم خیلی ناراجتم اما ظاهرا کاریش نمیشه کرد
من بیشتر از همه شغل ها الآن فیلم نامه نویسی رو دوست دارم
اونم که نمیشه به عنوان شغل نگاش کرد
خسته ام یه جورایی
یعنی حتی جسمی
انگار یه مدته شدیدا نیاز به استراحت دارم و نمیشه
بعضی وقتا واقعا کم میارم اینو جدی میگم
خودت حساب کن من از مهر سال قبل که رفتم سر کلاس تا دقیقا 12 تیرماه که آخرین پروژه مو تحویل دادم طول کشید، همون 12 ام ظهر رفتیم مسافرت تا 19 ام شب که رسیدیم کرمانشاه
من 20 م صبح رفتم کاراموزی چون محلشو عوض کردم دو جا رفتم و تا 15 شهریور کارآموزی بودم
بعدشم که مهر دوباره شروع شد تا الان
این ترم هم یه عالمه پروژه دارم
احساسم به درسام طوریه که اگه لازم باشه انجامشون بدم و کار دیگه ای هم داشته باشم همیشه اون کار دیگه رو انتخاب می کنم
اینکه بخوام این همه وقت بذارم سخته چون خسته ام خیلی
تازه عید که میشه
من می دونم یه دور همین الآن همه خونه رو تمیز کردم و کلی مهمون اینجا بوده، مهمونی که الآن اومده که نمی دونه مشکل اونم نیست ها
تا مهمون هامون تموم بشن من دیگه نای هیچ کاری ندارم و رسما عید هیچ بهره وری برای درسام نداره
چیزایی که رویام بودن و براشون زندگی کردم هر روز دارن دورتر و غیر ممکن تر میشن و احساس حقارت می کنم از اینکه به خودم اعتراف کنم به جایی رسیدم که باید همینو که هست قبول کنم
21 سالگی سن درگیری با این همه چیز نیست
باید قشنگ تر باشه
بچه بزرگ و تنها دختر هم که باشی دیگه به به!
اینو از آبجی گلت بپرس می دونه
مرسی که جوابیدی رفیخ!:cool:
چقدر حرفیدم
حالا هی بگو کند تایپ می کنی
****************************************
نیگا:
کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (3 عضو و 0 مهمان) ‏Saba_Baran90, ‏Afsaneh- roj, ‏bigbang

صبا خانوم انقدر انرژی منفی برای خودت نفرست ..:rolleyes: جوان مرگش نباشه .. بعد از هر سختی هم یه لذت هایی هست همیشه .. :)

Saba_Baran90 02-24-2012 04:18 PM

سلام افسانه خانوم
آره حتما خوبی هم هست
زندگی بالا پایین داره اما این بار بحث من کشید به نقطه های منفیش!
این نقطه های منفی رو به خاطر همون خوبی های مهمه که آدم تحمل میکنه!
خدا رو شکر!
تو این سن طبیعتا یکم نگرون ترم!

bigbang 02-24-2012 04:28 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 252604)
ناامید نیستم ممد جون
تکلیفم با خودم آینده ام معلوم نیست
نمی دونم می خوام چیکار کنم
دوس دارم اگه قراره 30 سال از عمرمو یه جا بگذرونم کارمند بانک باشم
اما حس می کنم اونطوری دارم به هرچی که بشه قانع میشم
برای مامانم خیلی مهمه که من برم سر کار
خودمم خوشم میاد : این ایده استقلال دوس داشتنیه
اما من حس می کنم زندگی باید اسپشال تراز این حرف هاباشه
دوس ندارم از کرمانشاه برم اینجا هم نه زبان برای ارشد گرایش درست و حسابی ای داره نه کامپیوتر
همه دوروبری هامون هم از من توقع دارن که البته اصلا برام مهم نیستن
چون وقتی دانشگاه کامپیوتر قبول شدم بدون اینکه کسی از حال خودم خبر داشته باشه حتی یه تبریک هم تحویلم ندادن خیلی هاشون هم اساسی زدن تو ذوقم
تمام روز رو به این فکر می کنم که چیکار کنم بعد آخر روز می زنم تو سر خودم که هیچ کاری نکردم!
منم معتقدم اگه آدم چیزی رو بخواد به حز خواست خدا هیچی جلوشو نمی گیره
اما آدم اول باید بدونه چی می خواد
من فکر می کردم می دونم و وقتی همه دنیا بهم می گفتن بهتره رویایی نباشم با تمام وجود جلوشون وایمیسادم که رویای آدمه که به آدم مسیر حرکت می ده
اما حالا رویا دور شده من تنبل! یه نیروی درست و حسابی می خوام که هولم بده!
دانشگاه برای همه همینطوره اما باز هم عنصر علاقه شرایطو قابل تحمل تر می کنه!
برای شما که پسری شرایط یه جور پیچیده اس برای ما یه جور
شماها باید چقدر درس بخونین که بهتون معافی بدن؟

خدا خدا باید درس بخونیم !
همینو فقط داشته باش که ایام امتاحانات 3، 4 تا خودکار و 5 ، 6 تقویم واسه چکنویس تموم کردم
البته من چون موقع ترم نخوندم ترم پیش تا مرز دیوانگی رفتم این ترمم هم بهتر نیست ولی در حال پیش روی هستم !
ببینم چی میشه !
این که گفتی معلوم نیست برای آینده ات چه برنامه داری یک مزیت هست چون اونی که برای آینده اش برنامه داره و شرایط طوری میشه که به اون چیزی که میخواد نمیرسه کلی نا امید میشه
مثلاً شما پروژه شبکه ارائه کردید اون هم به انگلیسی به این خوبی واقعاً خوبی نسبت به اون درس پیدا نکردی
نگو نه که باور نمیکنم
من میگم دنیا رو که نمییشه عوضش کرد حداقل تو اون چیزی که هستی بهترین باش تبریک فامیل و آشنا رو هم بیخیال شو
بیخیالش ! مگه موقع و سختی و مشکلات کسی دست آدم رو هم میگیره
که به خودشون اجازه میدن در مورد آدم اظهار نظر کنن
به نظر من تنها کسانی که اجازه دارند در مورد آدم قضاوت کنن
اگر متاهل نباشن پدر و مادر آدم هستن
اگر متاهل باشن همسر تو اولویت قرار میگیره
پس به حرفهای دیگران اهمیت نده
اصلاً مهم نیست بقیه چی فکر میکنن @!!
در مورد اسپیشیال بابا اسپیشیال :d
من هم همینو میخوام
منتها من نمیگم میخوام زندگیم اینطوری باشه
من میگم زندگیم حتماًً همینطوری میشه ! زندگی من از این فیلم هندی های تکراری نمیشه که هیچکس اصلاً بهش اهمیت نمیده ! آخرش هم میمیری یه خرما میزارن رو قبرت یه نوار نوحه ای هم میزارن که حالا چقدر مثلاً حیف شد این مرد ! برام مهم هیچکس منو دوست نداشته باشه
من یه چیزی رو میخوام و در جهتش حرکت میکنم
حالا یکی ممکنه خوشش بیاد یکی ممکنه بدش بیاد
خدا به ما این آزادی رو داده که انتخاب کنیم من هم انتخابای خودمو دارم
حالا بعدش هر چی بشه مسئولیتشو خودم قبول میکنم
ولی این که همش از قوانین از پیش تعیین شده پیروی کنم و یه زندگی بخور نمیر داشته باشم که اصلاً اون چیزی نیست که بخوام !
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام افسانه خانوم ببخشید سلام نکردم !

Afsaneh_roj 02-24-2012 04:29 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 252606)
سلام افسانه خانوم
آره حتما خوبی هم هست
زندگی بالا پایین داره اما این بار بحث من کشید به نقطه های منفیش!
این نقطه های منفی رو به خاطر همون خوبی های مهمه که آدم تحمل میکنه!
خدا رو شکر!
تو این سن طبیعتا یکم نگرون ترم!

سلام صبا جون ... انقدر جنبه ی منفی کار رو نبین جنبه های مثبت رو داشته باشی .. شور و شوق بیشتری پیدا می کنی ..
درسته تو ایران خیلی از مدرک ها شاید کارایی نداشته باشه ولی این مشکل همه ی جووناس .. اگه کشورهای خارج بری که رو سرشون جا داری ... چند وقت پیش شوهر کتایون تو ایران یه لپ تاپ خرید و کارهای نرم افزاریش رو همسرم براش انجام داد و راهنماییش کرد که چه چیزهای دیگه ای می تونه اضافه کنه تا سرعت بیشتری داشته باشه .. که شوهر کتایون چقدر از کارش تعریف کرد و چیزی نمونده بود ما رو هم با خودش ببره .. که چی ؟؟ این جور کارها رو اون جا خیلی براش ارزش قائل می شن و خلاصه کلی در آمد زا هست .. مراحل چند و چون کار رو هم بررسی کرده بود .. من بهش گفتم خدا می دونه تو ایران شاید چندهزار نفر با مدرک های دانشگاهی جویای کار هستن و متاسفانه بیکار هستن .. یا کاری در خور خودشون گیر نمیارن ..و اقعا جای تاسف داره _:2:

Saba_Baran90 02-24-2012 04:35 PM

ممنون افسانه خانوم
آره خدایی! ایرانی لنگه نداره!
ممنون که بزرگایی مثل شما به من که کوچیکترم لطف دارن!:cool:
ما هم دنیا رو شرمنده می کنیم که هیچوقت فراموشمون نکنه!
-----------------------------------------------------------------
ممد جون اولا که ایشالا 120 سال زنده باشی و به همه آروز های قشنگت برسی!
دوما این جمله "همسرت در اولویت قرار می گیره" رو که خوشبختانه با اون منطق خالی جور در نمیاد، من هر جا برم برات خواستگاری با خودم می برم!
سوما من هم از همین بدم میاد که بعد نبودنم هیچکی یادش نیاد من بودم!
دوس دارم اسکار فیلم نامه نویسی رو ببرم که دنیا هیچوقت فراموشم نکنه!
هوا ابریه آروم ترم
بیا یه کاری کنیم!
الآنو یادمون باشه که چی من به چیزی که می خوام رسیدم چه شما به همدیگه و به بقیه خبر بدیم که همه بدونن میشه!
بخونن این پست های واقع گرایانه رو و بعد با نتیجه اش مقایسه کنن که آروم باشن و شاد
خیلی آقایی رفیخ!:cool:
خیلی خیلی!:cool:
ولی اگه کمکم کنی حسینو دعوا کنیم آقاتری!:d

Afsaneh_roj 02-24-2012 04:36 PM

سلام دوستان ...........{پپوله}
عصر آدینه تون خوش ....... دلهاتون بهاری :53:
می گم واقعا عصر های جمعه خیلی کسل کننده س لااقل اگه هوا خوب بود میرفتیم بیرون یه هوایی میخوردی خیلی خوب بود .._:2:

bigbang 02-24-2012 04:43 PM

نه حسین داداش منه :d
در ضمن مهدی هم یه مدت هست که اصلاً پیداش نیست من قسمت 18 بیگ بنگ اومده دانلود کردم برم ببنیم بعد میام ! فعلاً

در ضمن به منطق من هم گیر نده لطفاً {قاط}
چقدر درس میخونم من ! :d
نه ولی تو آپشنم گذاشتم امشب درس بخونم جدی جدی همین امشب شروع میکنم قول :)

Afsaneh_roj 02-24-2012 04:45 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 252607)
خدا خدا باید درس بخونیم !
همینو فقط داشته باش که ایام امتاحانات 3، 4 تا خودکار و 5 ، 6 تقویم واسه چکنویس تموم کردم
البته من چون موقع ترم نخوندم ترم پیش تا مرز دیوانگی رفتم این ترمم هم بهتر نیست ولی در حال پیش روی هستم !
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام افسانه خانوم ببخشید سلام نکردم !

سلام و صد سلام به شما بیگ بنگ جان ... ( درست اسمتون رو گفتم .. اگه اشتباه گفتم به بزرگی خودتون ببخشید :))
در ضمن چه خوب صبا جون شکایت می کنه تو دلداریش می دی و بالعکس .. مثلا جونید و اول راه ... انقدر منفی بافی نکنید .. به آینده خوشبین باشید اگه درس خوندن سخت نبود که من هم تا تهش رفته بودم .. :d بعدش هم به حرف کسانی که تو کار و زندگی تون سرک می کشن اهمیتی ندین .. ایشاالله همه ی جونا همیشه در تمامی مراحل زندگی موفق باشن .

مهدی 02-24-2012 04:58 PM

سلام به همگی دوستان
سلام ویژه خدمت محمد جان دختر عمه و افسانه خانوم که بحث های خوبی انجام دادند
دختر عمه و محمد جان با هردو هستم
تمام سعی و تلاشت رو انجام بده که اگر هم به اون چیزی که می خواستی نرسیدی خوشحال باشی تلاشت رو انجام دادی و چیزی کم نذاشتی عوامل دیگه باعث شدند و حکمتی بوده
کلهم از بحثتان خیلی خوشمان آمد خیلی :cool:
بروید درس بخوانید و اینجا گزارش بدهید تا جایزه ایی برایتان در نظر بگیریم :d




مثل همیشه هیچکدومتون رو دوست ندارم حتی یکذره

ترنم 02-24-2012 06:03 PM

سلام بچه ها خوبین

روز مهندسم به مهندسایه سایت تبریک میگم
امیدوارم همیشه موفق باشن

انا یه چیزی
مه احساس میکنم یکی با اسم کاربریم من اومده تو سایت
چون من دیشب اخرین باری بود که اومدم سایت
یعنی تقریبا 17 ساعت پیش
اما الان که نگاه میکنم نوشته اخرین بازدید 4 ساعت پیش _:2:
چرا{قاط}

اقا مهدی امضات قیامته
عکس امضایه خودته
یا فقط یک عکسه:confused:

مهدی 02-24-2012 06:15 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 252622)
سلام بچه ها خوبین
روز مهندسم به مهندسایه سایت تبریک میگم
امیدوارم همیشه موفق باشن
انا یه چیزی
مه احساس میکنم یکی با اسم کاربریم من اومده تو سایت
چون من دیشب اخرین باری بود که اومدم سایت
یعنی تقریبا 17 ساعت پیش
اما الان که نگاه میکنم نوشته اخرین بازدید 4 ساعت پیش _:2:
چرا{قاط}
اقا مهدی امضات قیامته
عکس امضایه خودته
یا فقط یک عکسه:confused:

سلام آن بانوی لب تاپ دار
منم روز مهندس رو به مهندسین عزیز تبریک عرض میکنم :53:
4 ساعت پیش ندیدم بیایی ؟من از 10 که پشت کام نشستم تا الان ندیدم تو پی سی اسم کاربریت بیاد البته از 12 اومدم تو نت :d
امضا که امضاء خودمه البته نه اصلیه :d




ترنم 02-24-2012 06:24 PM

نه اقا مهدی انگار یکی تا قبل از ساعت 2 با اسم کاربری من اینجا بوده _:2:

س ل ا م خوش اومدی امیدوارم اینجا لحظه خوبی داشته باشی

اهورا 02-24-2012 06:26 PM

خیر مقدم
 
سلام

س ل ا م جان به جمع ما خوش اومدی ، خیر مقدم
:53:
یه گل دیگه به جمع گلهای بهشتی اضافه شد:53::53::cool:

bigbang 02-24-2012 06:36 PM

ترنم خانم خدایی نکرده پست که نداد جای شما پس جای ناراحتی نداره حالا اگر مطمئن هستید که یکی جای شما اومده برید پسووردتون رو عوض کنید
که دچار مشکل نشه
انشاءالله که خود سایت اشتباه کرده و مشکل داشته باشه یا شاید شما دکمه خروج رو نزدید و یا کوکی های سایت تو مرورگرتون باقی مونده و سایت تشخیص داده شما هنوز آنلاین هستید و پروسه آفلاین کردن کاربرانی که یادشون رفته دکمه خروج رو بزنن طول کشیده و هزاران احتمال دیگه
انشاءالله که چیزی نیست
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام گلهای بهشتی :d چطوری جواد ؟ خوبی همش میای این جا پیغام ادبی میزنی میری !
وایسا بینم کارت دارم

ترنم 02-24-2012 06:52 PM

کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (3 عضو و 1 مهمان) ‏ترنم, ‏Afsaneh- roj, ‏ashkan_d13

اقا محمد سپاسگزارم
درسته خدارو شکر پستی نداده
منم پسوردمو عوض کردم

ترنم 02-24-2012 06:57 PM

روز مهندس مبارک
 
روز مهندس به همه مهندسان کشور گرامی باد

در قديم مهندس به شخصي اطلاق مي شده كه به علم هندسه آگاهي مي داشت. روزپنجم اسفند در تقويم‌ها روز بزرگداشت دانشمند بزرگ ايراني "خواجه نصرالدين طوسي " و "روز مهندسي" اعلام شده است.

هفتصد و پنجاه و چهارسال از درگذشت دانشمند بزرگ ايراني خواجه نصرالدين طوسي مي‌گذرد اما هنوز هم دستاوردهاي علمي و آراء اين دانشمند ايراني محل رجوع است. خواجه نصرالدين طوسي از بزرگترين فلاسفه و رياضي‌دانان و دانشمندان ايراني است كه پس از بزرگاني مانند "فارابي"، "ابوريحان بيروني"، "ابوعلي سينا" و "رازي " ظهور كرد و اگر امروز روز بزرگداشت اورا روز مهندسي گرفته‌اند.
با مروري بردستاوردهاي اين دانشمند نامي درمي يابيم كه اين انتخاب، گزينه‌اي بجابوده است. پرورش وي در زماني صورت گرفت كه دشواري‌هاي زيادي گريبانگير ايران بود از طرفي مواجه با حملات خانمانسوز مغول و از سوي ديگر مواجه با تسلط متصعباني بود كه با ظهور دانشمنداني مانند او مخالف بودند.
خواجه گذشته از مقامات علمي در زندگي خود خدمات بزرگي به تمدن ايراني كرد؛ توانست كتب، نسخ و آثار علمي را از خطر نابودي نجات دهد و برپايه برخي منابع بالغ بر چهارصد هزار جلد كتاب در مراغه جمع آوري كرد و كتابخانه‌اي عظيم در اين شهر تاسيس نمود. در اين كتابخانه انواع كتب رياضي، فلسفي، نجومي و طبي و ادبي موجود بود. علاوه بر اين خدمت گرانبها، خواجه دو خدمت بزرگ ديگر نيز به علم و ادب كرد: نخست، نجات تعداد زيادي از علما هنگامي‌كه به دست دژخيمان مغول مي‌افتادند و گردآوردن بسياري از دانشمندان در مراغه و گماشتن آنان به كارهاي علمي و راه اندازي زيج‌ايلخاني به ياري آنها. خدمت بزرگ ديگر خواجه آن است كه به بهانه تشكيل رصدخانه؛ حوزه‌يي درسي در مراغه ترتيب داد كه در آنجا شاگردان نامداري تربيت نمود؛ يكي از آنان "قطب‌الدين شيرازي " است كه در علم نجوم، طب، فلسفه و رياضي تبحر داشت.

زندگي خواجه به حقيقت مي‌تواند درسي براي همگان باشد. او با وجود گرفتاري‌هاي متعدد هرگز از مطالعه و تدريس دست بر نداشت و به حقيقت دلباخته علم و تحقيق بود.

Afsaneh_roj 02-24-2012 07:08 PM

هک دوستانه
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 252613)
سلام به همگی دوستان
سلام ویژه خدمت محمد جان دختر عمه و افسانه خانوم که بحث های خوبی انجام دادند
دختر عمه و محمد جان با هردو هستم
تمام سعی و تلاشت رو انجام بده که اگر هم به اون چیزی که می خواستی نرسیدی خوشحال باشی تلاشت رو انجام دادی و چیزی کم نذاشتی عوامل دیگه باعث شدند و حکمتی بوده
کلهم از بحثتان خیلی خوشمان آمد خیلی :cool:
بروید درس بخوانید و اینجا گزارش بدهید تا جایزه ایی برایتان در نظر بگیریم :d




مثل همیشه هیچکدومتون رو دوست ندارم حتی یکذره

سلام و درود فراوان بر شما آقا مهدی و تمامی دوستان خوب پی سی :53:
من تا حالا به خودم اجازه ندادم که تو بحث دوستان دخالت کنم که بی ادبی به حساب نیاد .. ولی الان دیدم بد نیست مثل این مادر بزرگ ها کمی این جون ها رو پند و اندرز بدم .. :) (البته این فقط شوخی بود .. در جایی نیستم که بخوام دوستان رو پند بدم .. من خودم هم محتاج پند دیگرانم :d) ولی کلا خوبه همیشه نیمه ی پر لیوان رو ببینیم .. نه نکات منفی رو.

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 252622)
سلام بچه ها خوبین

روز مهندسم به مهندسایه سایت تبریک میگم
امیدوارم همیشه موفق باشن

انا یه چیزی
مه احساس میکنم یکی با اسم کاربریم من اومده تو سایت
چون من دیشب اخرین باری بود که اومدم سایت
یعنی تقریبا 17 ساعت پیش
اما الان که نگاه میکنم نوشته اخرین بازدید 4 ساعت پیش _:2:
چرا{قاط}

ترنم جان هواست باشه ... دیگه تکرار نکنن ..
بعضی وقت ها شیطونه قلقلکت میده نمیشه کاریش هم کرد ... نمونه ش خودم .. حدود 10 روزه که وبلاگ داداشم رو هک کردم .{شیت شدن}. البته من براش مطلب هم می نوشتم :41:طفلک هر روز داره زنگ می زنه تا امروز دلم سوخت و پسش دادم .:21:.. البته من فقط قصد شوخی با داداشم رو داشتم .. :d

ترنم 02-24-2012 07:41 PM

{جشن پتو}خاله رزیتا اومد هورااااااااااا{شیت شدن}

مهدی 02-24-2012 08:46 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 252624)
نه اقا مهدی انگار یکی تا قبل از ساعت 2 با اسم کاربری من اینجا بوده _:2:

ترنم خانوم 12 تا 2 مطمئنم تقریبا حواسم بود آن نشده بودی!
با عوض کردن پسورد ایشالله مشکلت حل میشه
از این به بعد برای شناسایی ترنم واقعی از تقلبی:d یک سوال میکنیم ببینیم خودتی یا نه مثلا نام کاربری امپراطور چیست؟

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Javad.p (پست 252625)
سلام
یه گل دیگه به جمع گلهای بهشتی اضافه شد

سلام باغبون گلهای بهشتی
جمله ایی که محمد نوشت رو خواستم بنویسم :d
نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 252627)
سلام گلهای بهشتی :d چطوری جواد ؟ خوبی همش میای این جا پیغام ادبی میزنی میری !

تا یکی هم نیاد پیدات نمیشه
نکنه دوماد همینه محمد جان :d
یک کاربر جدید ثبت نام کرده به نام lovejavad :d
جواد جان بگو ببینم خودت داری داماد میشی؟
این حاج سهراب هم نیست کاملا مشکوکه

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 252632)
سلام و درود فراوان بر شما آقا مهدی و تمامی دوستان خوب پی سی :53:
من تا حالا به خودم اجازه ندادم که تو بحث دوستان دخالت کنم که بی ادبی به حساب نیاد .. ولی الان دیدم بد نیست مثل این مادر بزرگ ها کمی این جون ها رو پند و اندرز بدم .. :) (البته این فقط شوخی بود .. در جایی نیستم که بخوام دوستان رو پند بدم .. من خودم هم محتاج پند دیگرانم :d) ولی کلا خوبه همیشه نیمه ی پر لیوان رو ببینیم .. نه نکات منفی رو.
حدود 10 روزه که وبلاگ داداشم رو هک کردم .. البته من براش مطلب هم می نوشتم :41:طفلک هر روز داره زنگ می زنه تا امروز دلم سوخت و پسش دادم ... البته من فقط قصد شوخی با داداشم رو داشتم ..

سلام افسانه خانوم
اینجا بحث عمومی هست و همه خوشحال میشند دیگران در مورد حرفهایی که می زنند اضهار(اظهار:d) نظر کنند.
مادر بزرگ!!! :d مگه شما 18 سال و چند ماه سنتون نیست :d خانومها تو 18 میمونند :d
شما وبلاگ برادرتون رو هک کردید!! نکنه یوزر ترنم هم کار شما باشه :21::21:
کارگاه رزی الووو یک پرونده دیگه وجود داره :d
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 252641)
خاله رزیتا اومد هورااااااااااا

ما هم از دیدن چراغ روشن خاله رزی خوشحال شدیم ولی خاله رزی و لنگش، مدیر بخش فرانک خانوم افتخار نمیدن :d

************

اینم مدرک
کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (3 عضو و 1 مهمان) ‏مهدی, ‏رزیتا, ‏shokofe

GolBarg 02-24-2012 09:01 PM

اقا مهدی واسه یه کلاس 150 نفر میخوام {قاط}
ویواز واسه یه جلسه دو نفره هم زیاد خوب نیست:d

بچه ها اینجا خوفه..اخه تاپیک های که عکس میزارن خوب نیست من با یه بدبختی باز میکنم:d
راستی من دلم غذا میخواد..شام چی بخورم_:2:

مهدی 02-24-2012 09:13 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 252661)
اقا مهدی واسه یه کلاس 150 نفر میخوام {قاط}
ویواز واسه یه جلسه دو نفره هم زیاد خوب نیست:d

بچه ها اینجا خوفه..اخه تاپیک های که عکس میزارن خوب نیست من با یه بدبختی باز میکنم:d
راستی من دلم غذا میخواد..شام چی بخورم_:2:

اول بثبتم
کاربران در حال دیدن موضوع: 7 نفر (3 عضو و 4 مهمان) ‏مهدی, ‏رزیتا, ‏GolBarg

جیگیلی سلام
150 نفر تو یک کلاس!:confused:
جلسه دو نفره ضبط کردن نمیخواد که :d
اینجا بچه هاش خوفن تاپیک خوفه
منم بزور عکسها رو باز میکنم تا ایشالله بزودی دوباره وایرلس منصوب کنم
غذا بهترین راه حل دو عدد تخم مرغ است
یا یک سر بزن به دو تا تاپیک پاینتر غذاهای زیادی آموزش می ده :d
مهرگان خانوم نیست بگه تبلیغ میکنی :d

محمد و دختر عمه رفتین درس خوندا آفرین بچه های خوب بخونید :)



shokofe 02-24-2012 09:43 PM

سلام به همگی

خوشحالم چراغ لنگم روشنه هر چند نمیتایپه ولی همین که هست خوفه

اول بگم بنده روی زمین نشستم و میتایپم با اعمال شاقه (املاشو درست نوشتم؟) چون همه چیو فروختیم و هنوز وسایل جدیدو نیاوردن بنابراین وضعیت خونمون در حال حاضر خیلی در هم بر همه

مینا منو بگو این قدر به فکر شما هستم تاپیک به اون باحالی زدم (آشپزخونه ی مجردی) کو قدر؟؟؟؟؟؟
بازم میگی غذا چی درست کنم؟؟؟؟؟؟؟
عمرا" اگه من دیگه اونجا مطلب بزنم فقط رزی عزیزم ی سوپ اسفناج از اون تاپیک درست کرد بازم دستش درد نکنه البته مهدی هم گاهی ی سری به اونجا میزنه و ی ایرادی میگیره:d

راستی مهدی امضای جدید مبارک باشه خیلی باحال بید

حال همه بچه ها خوبه ایشالا؟؟؟؟؟؟
دماغا چاغه؟
کیفا کوکه؟
بروید درس بخونید اگه هم درس نمیخونید تو گردگیری عید به خانواده کمک کنید



Afsaneh_roj 02-24-2012 10:03 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 252658)

سلام افسانه خانوم
اینجا بحث عمومی هست و همه خوشحال میشند دیگران در مورد حرفهایی که می زنند اضهار(اظهار:d) نظر کنند.
مادر بزرگ!!! :d مگه شما 18 سال و چند ماه سنتون نیست :d خانومها تو 18 میمونند :d
شما وبلاگ برادرتون رو هک کردید!! نکنه یوزر ترنم هم کار شما باشه :21::21:
کارگاه رزی الووو یک پرونده دیگه وجود داره :d

ما هم از دیدن چراغ روشن خاله رزی خوشحال شدیم ولی خاله رزی و لنگش، مدیر بخش فرانک خانوم افتخار نمیدن :d

************
اینم مدرک
کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (3 عضو و 1 مهمان) ‏مهدی, ‏رزیتا, ‏shokofe

اول بگم به جون مادرم من از این کار ها نمی کنم فقط برای بار اول و آخرم بود .ترنم جان قسم می خورم کار من نبوده :d. خواستم امتحان کنم ببینم میشه.. گفتم چه بهتر از داداشم بهتر کی می تونه باشه .. به خدا انقدر التماس کرد . دلم سوخت تازه همسرم تشویقم می کرد حالا حالا ها بهش نده .... تازه یه بار من با کامپیوتر کار می کردم همسرم با لپ تلپ توی پذیرایی نشسته بود هر صفحه ای که باز می کردم می دیدم خود بخود بسته می شه ... یا موس تو هوا می چرخید .. همسرم رو صدا زدم تا خواستم حرف بزنم میگه چیه موس تو هم می چرخه با تعجب می گم تو از کجا می دونی .. می گه این همه وقت نمی گی چرا صفحاتت بسته می شه ... من فکر کردم سیستمم ویروس گرفته .. نگو کار خود بد جنسشه .. داره سر به سرم می زاره ... یه بار هم این بلا رو سر کتایون خواهرش آورد .. که زنگ زده می گه چی کار کنم .. می گه هیچی امنیت سیستمت رو محکم کن ... یعنی این همه توضیح دادم بگم کمال هم نشینه ..در ضمن من خیلی وقته 18 سالگیم رو گذروندم .. :21:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 252661)
اقا مهدی واسه یه کلاس 150 نفر میخوام {قاط}
ویواز واسه یه جلسه دو نفره هم زیاد خوب نیست:d

بچه ها اینجا خوفه..اخه تاپیک های که عکس میزارن خوب نیست من با یه بدبختی باز میکنم:d
راستی من دلم غذا میخواد..شام چی بخورم_:2:

گلبرگ جان این موقع و غذا ... حالا دیر وقته ... اگه زودتر می گفتی طرز تهیه ی (کوردن بلو ) رو برات می گفتم ... خیلی راحت .. با گوشت سینه ی مرغ و دو تیکه کالباس و کمی پنیر پیتزا .. ایشاالله بعدا میام دستورش رو برات می نویسم ..

shokofe 02-24-2012 10:07 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 252670)
گلبرگ جان این موقع و غذا ... حالا دیر وقته ... اگه زودتر می گفتی طرز تهیه ی (کوردن بلو ) رو برات می گفتم ... خیلی راحت .. با گوشت سینه ی مرغ و دو تیکه کالباس و کمی پنیر پیتزا .. ایشاالله بعدا میام دستورش رو برات می نویسم ..

افسانه جون حتما" طرز تهیه شو در آشپزخونه ی فوری بنویس فدات شم
فکر کنم غذای جالبی باشه منتظریما :)


Afsaneh_roj 02-24-2012 10:12 PM

شکوفه خانم حتما فردا می نویسم .. غذای خیلی خوشمزه .. و باب میل بچه ها .. سریع هم آماده میشه ...

مهدی 02-24-2012 10:23 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe (پست 252666)
سلام به همگی
خوشحالم چراغ لنگم روشنه هر چند نمیتایپه ولی همین که هست خوفه
اول بگم بنده روی زمین نشستم و میتایپم با اعمال شاقه (املاشو درست نوشتم؟) چون همه چیو فروختیم و هنوز وسایل جدیدو نیاوردن بنابراین وضعیت خونمون در حال حاضر خیلی در هم بر همه
مینا منو بگو این قدر به فکر شما هستم تاپیک به اون باحالی زدم (آشپزخونه ی مجردی) کو قدر؟؟؟؟؟؟
بازم میگی غذا چی درست کنم؟؟؟؟؟؟؟
عمرا" اگه من دیگه اونجا مطلب بزنم فقط رزی عزیزم ی سوپ اسفناج از اون تاپیک درست کرد بازم دستش درد نکنه البته مهدی هم گاهی ی سری به اونجا میزنه و ی ایرادی میگیره:d
راستی مهدی امضای جدید مبارک باشه خیلی باحال بید
حال همه بچه ها خوبه ایشالا؟؟؟؟؟؟
دماغا چاغه؟
کیفا کوکه؟
بروید درس بخونید اگه هم درس نمیخونید تو گردگیری عید به خانواده کمک کنید

سلام دکی
شاقه غلطه با ق سه نقطه هستش :21:
مبارک باشد فقط یک چیز تو عید گردگیری میکنند نه میفروشند وسایل جدید می خرند کمی به فکر آن همسر گرامیتان باشید :d
آره والا دیگه غذا مجردی نزن بزار تا همه متاهل بشن غذا متاهلی بزار :d
من هم سرکی میکشم مثلا همین نوشتن خاطرات وزن را کاهش می‌دهد
حیف اونجا اسپم حساب میشه وگرنه اونجا مینوشتم حالا اینجا میگم از این به بعد خانومها دیگه میشینند خاطرات مینویسند و رژیم خاطره نویسی میگیرن :21: اینم از ایراد ایندفه ایی
بهتر نیست بهت بگیم دکی آشپز باشی نامحسوس لنگه کارگاه رزی :d
ممنون بابت امضاء
ما حالمان خوبه دماغمون هم چاقه قراره عمل کنیم کیفمون هم کوکی نیست زیپ داره :21:

نقل قول:

اول بگم به جون مادرم من از این کار ها نمی کنم فقط برای بار اول و آخرم بود .ترنم جان قسم می خورم کار من نبوده :d.

به هرحال در کار کارگاهی همه احتمالات را باید در نظر گرفت :d
خوبه با وجود همچین همسری ویروس طرف کامپیوترتون نمیاد . احسنت :)
اگه روشهای هم میدونید بدرد همه میخوره برای بالا بردن امنیت سیستم اینجا تو قسمت ترفندها بزنید خیلی خوب میشه. من طرفدار پرو پا قرصش میشم


Afsaneh_roj 02-24-2012 10:38 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 252675)



به هرحال در کار کارگاهی همه احتمالات را باید در نظر گرفت :d
خوبه با وجود همچین همسری ویروس طرف کامپیوترتون نمیاد . احسنت :)
اگه روشهای هم میدونید بدرد همه میخوره برای بالا بردن امنیت سیستم اینجا تو قسمت ترفندها بزنید خیلی خوب میشه. من طرفدار پرو پا قرصش میشم


ویروس جرات داره بیاد ... نمی تونه بیاد ... وقتی هم که اومد با یه نوک انگشتی حالش رو جا میاریم :21:
والا عرضم به حضورتون .. ازش خواستم ثبت نام کنه بیاد این جا .. خیلی هم اهل بگو بخنده و تعریف از بچگی هاش که با آب و تاب هم تعریف می کنه ... ولی می دونید که شب عیده و حسابی مشغول کار ه و سرش شلوغه ..ایشالله باشه برای بعد از تعطیلات ...


اکنون ساعت 07:55 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)