هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا بر آمد یک گل زرد |
در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی |
یک خشت مي افتد از اين ديوار.
رنج بيهوده نگهبانش برد. دست بايد نرود سوي كلنگ، سيل اگر آمد آسانش برد. سهراب سپهری |
درین درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
به امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه |
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد |
دلا از دست تنهایی به جونم
ز آه و ناله ی خود در فغونم شوان تار از درد جدایی کنه فریاد مغز استخونم <بابا طاهر> |
مو آن رندم که نامم بیقلندر
نه خان دیرم نه مان دیرم نه لنگر چو روج آیو بگردم گرد گیتی چو شو آیو به خشتی وانهم سر <باباطاهر> |
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم |
محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت عجب پیراهنی بهرم بریدی که خیاط اجل میبایدش دوخت |
تو کمان کشیده و در کمین
که زنی به تیرم و من غمین همه ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی |
اکنون ساعت 06:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)