مست خراب یابد هر لحظه در خرابات گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات |
تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد |
دل در گره زلف تو بستیم دگر بار وز هر دو جهان مهر گسستیم دگربار جام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیم خوردیم می و جام شکستیم دگربار |
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد |
در من نگرد یار دگربار که داند زین پس دهدم بر در خود بار که داند؟ |
دل فرات داد می زنه که ای تشنه لب تر کن لبهات رو
شدم شبیه شوره زار دارم می نوشم اشک چشمات رو |
وعدهای میده، اگر چه کج بود کز بهانه در گمانی ساقیا |
ای صبا امشبم مدد فرمای
که سحرگه شکفتنم هوس است |
تا گم نگردی از خود گنجی چنین نیابی حالی چنین نیابد گم گشته از ملاقات |
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرینکار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست |
اکنون ساعت 05:44 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)