دانستهام غرور خریدار خویش را
خود همچو زلف میشکنم کار خویش را |
الهي سينه اي ده آتش افروز
در آن سينه دلي وان دل همه سوز |
زندان جان پاک بود تنگنای جسم
در خم قرار نیست شراب رسیده را |
ای دوست دست حافظ تعويذ چشم زخم است
يا رب ببينم آن را در گردنت حمايل |
لذت اندر ترک لذت بود ای آزادگان
ما گدایان ترک این لذت نمیدانسته ایم |
مروت گر چه نامی بینشان است
نيازی عرضه کن بر نازنينی |
یاد جماعتی ز عزیزان بخیر باد
کز ما به یادبود فراموش کردهاند |
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به من نمی کند |
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی |
نقل قول:
پادشاهی کامران بود از گدايی عار داشت |
اکنون ساعت 09:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)