دلت به وصل گل اي بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست |
ديگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور |
شهنشه ز شادي چو گل بر شکفت
بخنديد در روي درويش و گفت |
آن دم كه قضا كار كند اي درويش در خانه گريزد خرد دورانديش |
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را |
چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد |
مهمان دو ديده شد خيالت گذري
در ديده وطن ساخت ز نيكو گهري ساقي خيال شد دو ديده مي گفت مهمان مني به آب چندان كه خوري |
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت |
هرچه کردند از علاج و از دوا
گشت رنج افزون و حاجت ناروا |
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است |
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست |
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست |
چونک زشت و ناخوش و رخ زرد شد
اندکاندک در دل او سرد شد |
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست |
از صبا پرس كه ما را همه شب تا دم صبح
بوي زلف تو همان مونس جان است كه بود |
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پريشان و دست کوته ماست |
اى كه با سلسله ي زلف دراز آمده اى
فرصتت باد كه ديوانه نواز آمده اى آب و آتش به هم آميخته اى از لب لعل چشم بد دور كه بس شعبده باز آمده اى |
اين همه شعبده خويش که ميکرد اين جا
سامري پيش عصا و يد بيضا ميکرد |
همه عمر بر ندارم سر از اين خمار مستي
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی |
مستي به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستي زمام ما ترسم که صرفهاي نبرد روز بازخواست نان حلال شيخ ز آب حرام ما |
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است |
مثال تير مژگانت شدم من راست يكسانت چرا اي چشم بخت من تو با من كژ چو ابرويي |
ديشب مثال رويت تشبيه ماه كردم
تو به ز ماه بودي من اشتباه كردم |
انت مولیالقوم من لا یشتهی
قد ردی کلا لن لم ینته |
:confused:
اينو من چي كار كنم؟ پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست |
آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پدی از عیب بری بود |
چی چکارش کنی؟
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی خدمت ما برسان سروگل و ریحان را |
سرو چمان من چرا ميل جمن نمي كند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند |
طرف چمن طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد |
بر جگر داغی ز عشق لاله رویی یافتم
در سرای دل بهشت آرزویی یافتم عمری از سنگ حوادث سوده گشتم چون غبار تا به امداد نسیمی ره به کویی یافتم |
لاله وسرو وچمن همه تعظیم تو باد
درآن زمان که تو یار من باشی |
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری |
کشته غمزه خود را به زيارت درياب
زان که بيچاره همان دلنگران است که بود |
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا |
از سايه عاشقان اگر دور شوي بر تو زند آفتاب و رنجور شوي |
اگر دشنام فرمايي وگر نفرين دعا گويم
جواب تلخ مي زيبد لب لعل شكر خارا |
شد گلشن روي تو تماشاي دلم
شد تلخي جورهات حلواي دلم ما را ز غمت شكايتي نيست وليك ذوقي دارد كه بشنوي واي دلم |
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار پای آن سرو روان اشک روانی داشتم |
آن كس كه ز چرخ نيم ناني دارد
وز بهر مقام آشياني دارد ني طالب كس بود نه مطلوب كسي گو شاد بزي كه خوش جهاني دارد |
نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند |
اکنون ساعت 03:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)