پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

MAHDI 05-27-2010 12:52 AM

تا ابد بوی محبت بمشامش نرسد
هر که خاک در میخانه برخساره نرفت
آ

natanaeil 05-27-2010 12:55 AM

آه از این جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود


MAHDI 05-27-2010 12:59 AM

لاله ای دارم که آنرا نه چمن نه باغ دارد
لاله من این دل من کوه زاران زار دارد
پ

natanaeil 05-27-2010 01:01 AM

پیش از اینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره ی آفاق بود


MAHDI 05-27-2010 01:06 AM

جان ها چو از آن شیر ره صید بدیدند
اکنون چو سگان میل به مردار کی دارد

ک

natanaeil 05-27-2010 01:15 AM

کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی


MAHDI 05-27-2010 01:19 AM

ملولان به چه رفتید که مردانه در این راه
چو فرهاد و چو شداد دمی کوه نکندید
ا

natanaeil 05-27-2010 01:21 AM

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را


MAHDI 05-27-2010 01:25 AM

هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنانم ندارم باک
هر چی دلت خواست

natanaeil 05-27-2010 01:35 AM

مرا هرگه بهار آید به خاطر یاد یار آید
به خاطر یاد یار آید مرا هرگه بهار آید

****س

MAHDI 05-27-2010 01:37 AM

ساقیا باده که اکسیر حیاتست بیار
تا تن خاکی من عین بقا گردانی
ب

natanaeil 05-27-2010 01:43 AM

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد


MAHDI 05-27-2010 01:54 AM

ثریا کرد با من تیغ بازی
عطارد تا سحر افسانه سازی
ض

SHeRvin 05-27-2010 02:51 AM

ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست


کاین باقی عمر را بها پیدا نیست


خیام


ک

MAHDI 05-27-2010 03:08 AM

كو شمع رخ باده كه از ظلمت تقوي
در سينه دلم گمشده چون راز نهاني

بگذشت ز ديدار تو عمري و دلم را
بر خويشتن از روزنة ديده تماشاست
خ

فرانک 05-27-2010 07:14 AM

خیال آب خضر بست و جام کیخسرو
بجرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد
ل

topic_sun 05-27-2010 07:18 AM

لب لعل و خط مشکین چو آنش هست واینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن واین دارد

ب

T I N A 05-27-2010 07:46 AM

با هيچ كس نشاني زان دلستان ندارم

يا من خبر ندارم يا او نشان ندارد

ت


فرانک 05-27-2010 07:57 AM

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده شود

T I N A 05-27-2010 08:08 AM

.....؟


دلم ز وعده،بر آتش نهادي و رفتي....بيا كه سوختن اين كباب نزديك است!

س

topic_sun 05-27-2010 08:32 AM

سیاهی نیک بخت است آنکه دایم
بود همراز و هم زانوی فرخ

//د

saniz 05-27-2010 09:45 AM

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
ش

T I N A 05-27-2010 10:14 AM

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا؟


ز

topic_sun 05-27-2010 10:24 AM

زدیده ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نکند در میان آن ملاح

غ

T I N A 05-27-2010 10:31 AM

غم بریزد از درون تا آبها
آه آری این منم در یک سکوت
می نویسم لحظه ای را در رکود
جرعه جرعه شعر غم را بر دلم
می نگارم همچو احساس وجود
آه آری این منم با یک نگاه
با نگاهی جان تنیده تا پگاه
حیف امشب من نمی دانم کیم ؟
روزگار سرد من گشته سیاه
آه آری این منم در بحر غم
می سرایم قصه جانسوز غم

(ب)

topic_sun 05-27-2010 11:55 AM

به من نجابت دریای چشم تو آموخت
که دل به برکه ی بی اصل و بی نصب نزنم

//پ

Omid7 05-27-2010 01:53 PM

پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد
وين راز كه در سر بنهفتم به در افتاد

// ي

raha_10 05-27-2010 02:44 PM

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
...

parisun 05-27-2010 04:56 PM

ناوک غمزه بیارو وسن زلف که من
جنگها با دل مجروح بلاکش دارم

خ

MAHDI 05-28-2010 08:16 AM

خنک جانی که بر بامش همی چوبک زند امشب
شود همچون سحر خندان عطای بی عدد بیند

ج


فرانک 05-28-2010 08:19 PM

جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
ص

Omid7 05-28-2010 08:29 PM

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
يا نامه نمي خواني يا راه نمي داني

// ق

MAHDI 05-29-2010 10:14 AM

قرص خورشید در سیاهی شد
یونس اندر دهان ماهی شد
ف

فرگل 05-29-2010 10:54 AM

فاش ميگويم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

// م

MAHDI 05-29-2010 11:23 AM

ماهی که قدش بسرو میماند راست
آیینه بدست و روی خود می آراست
ن


فرگل 05-29-2010 11:32 AM

نگشايد دلم چو غنچه اگر
ساغری از لبش نبويد باز

Omid7 05-29-2010 12:16 PM

حرفتون؟;)

زان لحظه که دیده بر رخت واکردم
دل دادم و شعر عشق انشاء کردم

// ه

MAHDI 05-29-2010 04:06 PM

هر که رخش چنین بود شاه غلام او شود
گر چه که بنده ای بود خاصه که در هوا بود
ت

saniz 05-29-2010 07:07 PM

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
" ل"

topic_sun 05-29-2010 07:23 PM

لب که از هم میگشایی، سرخوشم چون کودکی که
خویش را در بین یک دکان قنادی ببیند!

//م


اکنون ساعت 04:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)