ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت |
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت |
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست
میبینمت عیان و دعا میفرستمت |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش
در غمت سیم شمارا شک و رخش را زر گیر |
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را |
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی |
یکی پند آن شاه یاد آوریم
ز کژی روان سوی داد آوریم |
اکنون ساعت 04:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)