گل یاس
يه روز يه باغبونی ، يه مرد آسمونی نهالی كاشت ميون باغچه مهربونی می گفت سفر كه رفتم يه روز و روزگاری اين بوته ياس من می مونه يادگاری هر روز غروب عطر ياس تو كوچهها میپيچيد ميون كوچه باغا ، بوی خدا می پيچيد هر روز غروب عطر ياس تو كوچهها میپيچيد ميون كوچه باغا ، بوی خدا می پيچيد اونايی كه نداشتن از خوبیا نشونه ديدن كه خوبی ياس ، باعث زشتيشونه عابرای بیاحساس پا گذاشتن روی ياس ساقههاشو شكستن آدمای ناسپاس یاس جوون بگمون ، تكيه زدش به ديوار خواست بزنه جوونه ، اما سر اومد بهار يه باغبون ديگه شبونه ياس رو برداشت پنهون ز نامحرما تو باغ ديگهای كاشت |
اگه فاصلـــه افتاده
اگه من با خودم سردم تو کاری با دلم کردی که فکــرشم نمی کردم چه آسون دل بریدی از دلــی که پای تو گیــره که از این بدترم باشی واسه تو نفسـش میره نمی ترسم اگه گاهــی دعــامون بــی اثــر می شه همیـشـه لحظۀ آخـــر خـــدا نزدیکتر می شه تو رو دستِ خودش دادم که از حـالم خبــر داره تا از تو چشماشـو یه لحظه برنمی داره تو امـید مـنی امـا داری از دسـت مـن مـیری با دسـتهای خودت داری هـمه هسـتیمو میگیری دعـا کردم تو روبـازم با چـشمی که نـخوابـیده مگه مـیذاره دلتـنگی مـگه گـریه امـون مـیده مریـضـم کـرده تنـهایی ببـین حـالم پریـشونه من اونقدر اشـک مـیریزم کـه برگردی به این خـونه حسـابش رفته از دسـتم شبـایی رو کـه بـیدارم شـاید از گـریه خوابـم بـرد درهـارو باز مـیذارم |
شبی به دست من از شوق سیب دادی تو نگو كه چشم و دلم را فریب دادی تو تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف و درد را به دل این غریب دادی تو |
به جز حضور تو
به جز حضور تو ، هیچ چیز این جهان بی کرانه راجدی نگرفته ام حتی عشق را...... {پپوله} |
کشتي شکستگانيم اي باد شرطه برخيز باشد که بازبينيم ديدار آشنا را |
تا تو رفتي همه گفتند: از دل برود هر آنکه از ديده برفت!...
و در آن لحظه به ناباوري و غصه ی من خنديدند!... و کنون آه تو ای رفته سفر که دگر باز نخواهي برگشت. کاش مي آمدي و مي ديدی که در اين کلبه خاموش هنوز يادگار تو بجاست . کاش يک لحظه سرود شب اندوه مرا ميخواندي که چه ها بر من آزرده گذشت ! کاش ميدانستي که در اين عرصه ی دنياي بزرگ چه غم آلوده جدائي هاست... و بداني تو که از دل نرود هر آنکه از ديده برفت |
ونازنینم این جمله زیباست آهای آدمیان ، به چشمهای خودبیاموزید كه نگاه به كسی نیندازند ، اگر نگاه انداختند عاشق نشوند اگر عاشق شدندوابسته نشوند اگر وابسته شدند مجنون نشوند و اگر نیز مجنون شدند با عقل و منطق
زندگی كنند |
عشق از زبان معلمان
http://persian-star.org/1389/4/30/mf_Eshgh-Love.jpg دبیر انگلیسی: عشق تنها کلمه ای است که ed نمی گیرد و به گذشته باز نمی گردد |
دبیر تاریخ: عشق تنها قراردادی است که از کشورهای دیگر وارد نمی شود
دبیر دینی: عشق نیرویی الهی و خدادادی است دبیر ریاضی: عشق رابطه ی دو انسان است و رابطه ی دو انسان مانند رابطه ی سینوس و کسینوس است دبیر جغرافی: تیرهای عشق از بلندایی به بلندی قله ی آلپ بر قلب وارد می شود دبیر زمین شناسی: عشق تنها فسیلی است که اثرش هیچگاه از بین نمی رود دبیر ورزش: عشق تنها توپی است که اوت نمی شود دبیر فیزیک: عشق همانند نیروی کشش آهن رباست که قلب انسان ها را به سمت خود می کشد دبیر شیمی: عشق تنها بازی است که بر روی قلب اثر می گذارد و آتشی که از این طریق بر قلب وارد می شود از اسید سوزناکتر است دبیر هندسه: عشق همانند هاله ای از نور دایره ی قلب انسان را فرا می گیرد دبیر علوم: میکروب عشق از راه چشم وارد می شود |
http://persian-star.org/1389/4/30/mf_Eshgh-Love2.jpg
اما ... عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی دختر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی غذا نیست که بهش ناخنک بزنی رفیق نیست که بهش کلک بزنی یادت باشه که عشق مقدسه... |
اکنون ساعت 11:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)