ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم ص |
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد |
دل و دینم دل و دینم ببردست
بر و رویش بر و رویش برو رو ر |
روز را با کشت و رزع و شخم آوردن به شب |
شب مردان خدا روز جهان افروز است ز |
ز دو دیده خون فشانم به غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی گ |
گوشوار حکمت اندر گوش جان آویختن |
چنگ خمیده قامت می خواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد ل |
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست |
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم ی |
اکنون ساعت 08:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)