رقصیدن سرود حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد |
دل عالمي بسوزي چو عذا برفروزي
تو از اين چه سود داري كه نمي كني مدارا |
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده بشتاب |
با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا خاصه که در گشاید و گوید خواجه اندرآ با لب خشک گوید او قصه چشمه خضر بر قد مرد میبرد درزی عشق او قبا |
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت |
تو از خواری همینالی نمیبینی عنایتها مخواه از حق عنایتها و یا کم کن شکایتها |
این قصه عجب شنو از بخت واژگون
ما را بکشت یار به انفاس عیسوی |
يارب اين شهر چه شهري است
كه صد يوسف دل به كلافي بخرند و به متاعي ببرند |
در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر میشکند گوشه محراب امامت |
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه |
اکنون ساعت 08:25 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)