لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازانی چنین مستحق هجرانند ب |
بیا ساقی از می ندارم گریز |
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت ک |
که بار غمم بر زمین دوخت پای |
جز در آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست ع |
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی |
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود ص |
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد |
زهر از کف دست نازنینان
در حلق چنان رود که جلاب دیوانه کوی خوبرویان دردش نکند جفای بواب ف |
فریب جهان قصه ای روشن است |
اکنون ساعت 02:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)