تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم |
من که باشم مر تو را من آنک تو نامم نهی تو کی باشی مر مرا سلطان من سلطان من |
نخفته ام ز خيالي كه مي پزد دل من
خمار صد شبه دارم شرابخانه كجاست |
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را |
اگر چه عرض هنر پيش يار بي ادبيست
زبان خاموش ولي دهان پراز عربيست |
تا که نبض از نام کی گردد جهان
او بود مقصود جانش در جهان |
نقش خيال تو تا وقت صبحدم
بر كارگاه ديده بي خوابي ميزدم |
ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم
با پادشه بگوی که روزی مقدر است |
تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند
چنگ سبحي به در پير مناجات بريم |
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد |
اکنون ساعت 10:47 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)