دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم تا همه سال روز و شب باقی عمر از آن خورم گر تو غلط دهی مرا رنگ تو غمز می کند رنگ تو تا بدیدهام دنگ شدهست این سرم |
من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
این متاعم که همی بینی و کمتر زنیم |
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا |
ان پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار اخر شد |
درشمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکرکان محنت بی حد و شمار آخر شد |
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت |
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
آنکه خاک در میخانه به رخساره نرفت |
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که میرويی |
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد |
دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا |
اکنون ساعت 10:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)